حسین فتاحی اردکانی؛ سیدمحمود حسینی
چکیده
جنگ اوکراین باعث بروز رفتارهای متفاوتی از سوی اروپا شده است. این جنگ رویکردهای نوینی از همبستگی، اختلاف، انعطاف پذیری و مشارکت در اتحادیه اروپا را به ما نشان میدهد. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته به دنبال پاسخ به این پرسش است که الگوی رفتاری اروپا در قبال جنگ اوکراین چه بوده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که ...
بیشتر
جنگ اوکراین باعث بروز رفتارهای متفاوتی از سوی اروپا شده است. این جنگ رویکردهای نوینی از همبستگی، اختلاف، انعطاف پذیری و مشارکت در اتحادیه اروپا را به ما نشان میدهد. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته به دنبال پاسخ به این پرسش است که الگوی رفتاری اروپا در قبال جنگ اوکراین چه بوده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که واکنش اتحادیه اروپا در مواجهه با این جنگ بیش از آنکه فعال باشد انفعالی و تدافعی بوده و از همگرایی راهبردی تا واگرایی انفعالی در نوسان بوده است. این مسئله ناشی از پررنگ شدن شکافهای درون این اتحادیه و موضعگیریهای متفاوت اعضاء در پی بروز این جنگ میباشد. در نتیجه اینکه، خلاء رهبری قدرتمند و ایجاد شکاف سیاسی در نوع مواجهه به روسیه (سیاسی)، عدم ایجاد چشم انداز واقعبینانه از آینده تأمین انرژی و زنجیره منابع غذایی (اقتصادی)، بروز شکاف اجتماعی در مواجه با سیل آوارگان اوکراینی و در عین حال تأکید بر لزوم اتحاد دو سوی آتلانتیک (اجتماعی) و تلاش برای تأمین اهداف قطب نمای استراتژیک دفاعی- امنیتی اتحادیه اروپا (امنیتی) از مهمترین الگوهای رفتاری اتحادیه اروپا در قبال جنگ اوکراین میباشد.
حامد نصرآزادانی؛ حجت مهکویی؛ امیر گندمکار؛ علیرضا عباسی
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای مدیران، تأمین منابع پایدار آب در شرایط حاد نظیر بحرانهای خشکسالی است که میتواند کم و کیف شرایط زیستی را تحت تأثیر قرار دهد. نارسایی در آبرسانی به بخش کشاورزی از یکسو و ضعف سامانههای آبرسانی در صنایع و شیلات از سوی دیگر به یکی از عوامل چالش برانگیز تبدیل شده است. بنابراین یکی از راهکارهای ...
بیشتر
یکی از مهمترین چالشهای مدیران، تأمین منابع پایدار آب در شرایط حاد نظیر بحرانهای خشکسالی است که میتواند کم و کیف شرایط زیستی را تحت تأثیر قرار دهد. نارسایی در آبرسانی به بخش کشاورزی از یکسو و ضعف سامانههای آبرسانی در صنایع و شیلات از سوی دیگر به یکی از عوامل چالش برانگیز تبدیل شده است. بنابراین یکی از راهکارهای انتخابی مدیران برای تأمین آب، انتقال آب از حوضهای به حوضه دیگر میباشد. طرح انتقال آب از بهشتآباد، یکی از طرحهای انتقال آب است که در این مقاله مورد پژوهش قرار گرفته است. هدف این تحقیق واکاوی چالشهای انتقال آب میان حوضهای و نقش آن بر امنیت اجتماعی واقتصادی در استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری میباشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش انجام دادن کمی با ماهیت توصیفی-تحلیلی است. دادههای گردآوری شده بر اساس نظرات حجم نمونه 70 نفر که با آزمونهای تیتست، تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر معادلات ساختاری در نرمافزارهای Spss22 و Smart PLs مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد، طرح انتقال آب از مبدأ چهارمحال و بختیاری به مقصد اصفهان نه تنها زمینهساز کاهش تأمین آب برای دامداری، کشاورزی و شرب گردیده بلکه باعث جابجایی کلی زندگی عشایری به دلیل کاهش شدید آب شده است و به تبع آن مهاجرتهای گسترده شهروندان این منطقه را به دنبال داشته است.
نهله محمد حسین کریشی؛ سیّد هادی زرقانی؛ هادی اعظمی
چکیده
مدیریت سیاسی فضا، با رویکرد سازماندهی بهینۀ کشور،بهصورت بالقوه و بالفعل شالودةبرنامهریزیها در همۀ سطوح مدیریت سرزمین است. یکی از پدیده های رایج بافت متکثر قومی داخل اکثر کشورهاست، که مدیریت سیاسی آن در سطح کلان، دارای اهمیت زیادی است. اداره مناطق یک کشور و کم و کیف اختیاراتی که مناطق از آن برخوردارند یکی از موضوعات مهم ...
بیشتر
مدیریت سیاسی فضا، با رویکرد سازماندهی بهینۀ کشور،بهصورت بالقوه و بالفعل شالودةبرنامهریزیها در همۀ سطوح مدیریت سرزمین است. یکی از پدیده های رایج بافت متکثر قومی داخل اکثر کشورهاست، که مدیریت سیاسی آن در سطح کلان، دارای اهمیت زیادی است. اداره مناطق یک کشور و کم و کیف اختیاراتی که مناطق از آن برخوردارند یکی از موضوعات مهم مدیریت سیاسی فضا است. پژوهش حاضر با روش توصیفی -تحلیلی به بررسی و تبیین عوامل جغرافیایی ـ سیاسی داخلی و خارجی مؤثر بر مدیریت سیاسی فضا با تاکید بر کشورهای چند قومیتی پرداخته است. اطلاعات پژوهش به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که عوامل جغرافیایی -سیاسی موثر بر مدیریت سیاسی فضا به ویژه در کشورهای چند قومیتی را می توان برحسب منشاء اثر گذاری به دو دسته عوامل داخلی و عوامل خارجی یا فراملی تقسیم کرد. عوامل داخلی عبارتند از عوامل طبیعی که شامل متغیرهای موقعیت جغرافیایی، وضع توپوگرافی، شبکه آبها، ناهمواری ها و شکل کشور می باشند و همچنین عوامل انسانی که متغیرهای ترکیب جمعیت، فرهنگ ملی، ایدئولوژی حاکم، ساختار سیاسی، نهادهای سیاسی ـ اجتماعی را شکل می دهند. دسته دیگر عوامل با منشأ خارجی هستند که در بین این عوامل سه متغیر وجود آرمان سیاسی مستقل بین مرزنشینان دو کشور،مداخله قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای و در نهایت وجود دنباله های قومی در کشور همسایه نقش بیشتری را دارند.
افشین کرمی
چکیده
تلاش برای مهار همهگیریها و یافتن راهحل بلندمدت از طریق واکسنها با طیفی از مسائل سیاسی مربوط به نظامهای بهداشتی، سیاسی، حقوقبشر، حاکمیت، تحرک و مرزها تلاقی پیدا کرده است. ظهور همهگیریها فرصتی برای جغرافیای سیاسی مهیا کرده تا زیربنای ژئوپلیتیکی نظامهای سلامت و بهداشت را با نگاهی جدیتر دنبال کند. مدیریت همهگیری ...
بیشتر
تلاش برای مهار همهگیریها و یافتن راهحل بلندمدت از طریق واکسنها با طیفی از مسائل سیاسی مربوط به نظامهای بهداشتی، سیاسی، حقوقبشر، حاکمیت، تحرک و مرزها تلاقی پیدا کرده است. ظهور همهگیریها فرصتی برای جغرافیای سیاسی مهیا کرده تا زیربنای ژئوپلیتیکی نظامهای سلامت و بهداشت را با نگاهی جدیتر دنبال کند. مدیریت همهگیری بنا به دو دلیل امری فضایی است: نخست درمان بیماری همیشه امری اجتماعی ـ فضایی است زیرا مقامات یا به دنبال تحمیل اقدامات قرنطینه و یا محدود ساختن ناقلان بیماری هستند. دوم، بیماری توسط مجموعهای از کنشگران و نیروهای انسانی و غیرانسانی که با فضا و مکان سر و کار دارند آشکار میشود. بنابراین، بیماریها به بخشی از مباحث ژئوپلیتیکی تبدیل شدهاند زیرا مطلوبیت و دوام سازههای حکمروایی ملی، منطقهای و جهانی را آشکار میسازند. مفهوم قرنطینه به عنوان نوعی فعالیت که منتهی به تقسیم و تحدید فضای جغرافیایی میشود میتواند یکی از موضوعات بسیار بحثبرانگیز در ژئوپلیتیک باشد. این پژوهش با هدف بررسی چالشها و پیامدهای ژئوپلیتیکی قرنطینه مرزها در دوران بیماریهای همهگیر و با روش توصیفی ـ تحلیلی به نگارش درآمده است. این مطالعه بهطور خاص بر همهگیری ویروس کرونا و پیامدهای ژئوپلیتیکی و مرزی قرنطینه طی این همهگیری تمرکز دارد. نتایج نشان میدهد که چالشهای همهگیری کرونا را در یک سطح کلان میتوان به سه دسته چالشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تقسیمبندی کرد. چالش در هر کدام از این سه حوزه پیامدهای فراوانی برای دولت و جامعه به همراه داشته است و میتوان گفت چالشهای سیاسی همهگیری کرونا بسیار برجسته هستند. در گروه چالشهای سیاسی همهگیری کرونا نشان داد که نئولیبرالیسم تابآوری لازم در برابر شوکهای جهانی ناشی از مسائل غیراقتصادی و غیرمالی را ندارد. سیاستهایی که در دوران همهگیری ویروس کرونا از سوی دولتها پیاده شده با شعارهای برجسته نئولیبرالیسم مبنی بر اولویت بازار، رقابت، دخالت حداقلی دولت و کارآمدی بخش خصوصی در تضاد بود. محیط آنارشیک مدنظر واقعگرایان که طی این بحران بهخوبی پدیدار شد پیامدهایی مثل جستجو برای تضمین بقا، تشدید رقابت میان دولتها، تضعیف نهادهای بینالمللی، کمبود منابع، تقویت زیرساختهای مرزی، رواج گفتمان مهاجرستیزی و رواج قرنطینه را به همراه داشت. در نتیجه در طول این همهگیری مهمترین بنیانهای لیبرالیسم با چالشهایی مثل تحکیم جایگاه دولت، اقتدارگرایی دولتها، افزایش مداخله، تشدید نابرابریهای منطقهای و جهانی و رقابت و تعارض میان قدرتهای بزرگ روبرو شد.
مراد کاویانی راد؛ حامد رحمانی؛ محمد سلیقه؛ فرزانه ساسان پور
چکیده
کمبود و نبود آب، امنیت و توسعه کشورها را بر میآشوبد و به بیثباتی آنها میانجامد. طی چند دهه اخیر مؤلفههای طبیعی و انسانی پرشماری کمیت و کیفیت آب و دسترسی پایدار به منابع سالم و کافی را درگیر چالشهای بسیاری کردهاند. تهدید بقای زیست و زیستگاه، امنیت آب، را به یکی از جستارهای امنیت پژوهی تبدیل کرده است. پژوهش حاضر ماهیتی بنیادی ...
بیشتر
کمبود و نبود آب، امنیت و توسعه کشورها را بر میآشوبد و به بیثباتی آنها میانجامد. طی چند دهه اخیر مؤلفههای طبیعی و انسانی پرشماری کمیت و کیفیت آب و دسترسی پایدار به منابع سالم و کافی را درگیر چالشهای بسیاری کردهاند. تهدید بقای زیست و زیستگاه، امنیت آب، را به یکی از جستارهای امنیت پژوهی تبدیل کرده است. پژوهش حاضر ماهیتی بنیادی دارد در قالب مکتب کپنهاک در خصوص امنیت زیستمحیطی با رویکردی تبیینی– تحلیلی به پردازش مفهوم امنیت آب و مقیاسهای آن پرداخته است. سوالی که در این تحقیق سعی در پاسخ به آن داشته ایم این است که مفهوم امنیت آب از منظر مکتب کپنهاگ چگونه قابل ارزیابی است؟ نتایج تحقیق نشان داد که امنیت آب، در مقیاسهای ملی میتواند همبستگی ملی، پیوستگی سرزمینی و کنش متقابل فضایی واحدهای سیاسی- فضایی را تحت تأثیر قرار دهد. چالش امنیت آب، در مقیاس ملی ایجاد ناامنی برخاسته از عدم دسترسی پایدار به منابع آب، برای شهروندان است که ثبات و امنیت واحدهای سیاسی - فضایی را برمیآشوبد و منجر به چالش مشروعیت نظام سیاسی میشود. ناامنی آب، در مقیاس فراملی (منطقهای و بینالمللی) نیز اغلب در قالب تنش و کشمکش کشورها نمود مییابد. از این رو، کارکرد گسترده و محدودیت فزاینده منابع آب، این پدیده طبیعی راهبردی را در دستورکار امنیتی بسیاری از کشورها قرار داده است.
لیلا شیرعلی؛ فرزاد نویدی نیا؛ شیوا جلال پور؛ فریدون اکبر زاده
چکیده
قفقاز جنوبی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیکی است که در طول دو دهه گذشته عرصه منافع متعارض قدرتهای منطقهای از جمله ترکیه و روسیه است. این تحقیق به دنبال تبیین منافع متعارض ترکیه و روسیه در قفقاز جنوبی از منظر ژئوپلتیک انتقادی است و این فرض را مطرح میکند که منافع متعارض دو کشور مذکور در قفقازجنوبی با فاصله گرفتن از ژئوپلیتیک سنتی، ...
بیشتر
قفقاز جنوبی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیکی است که در طول دو دهه گذشته عرصه منافع متعارض قدرتهای منطقهای از جمله ترکیه و روسیه است. این تحقیق به دنبال تبیین منافع متعارض ترکیه و روسیه در قفقاز جنوبی از منظر ژئوپلتیک انتقادی است و این فرض را مطرح میکند که منافع متعارض دو کشور مذکور در قفقازجنوبی با فاصله گرفتن از ژئوپلیتیک سنتی، در قالب استعارههای قدرت، فضا و هویت قابل تبیین است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و استفاده از نظریه ژئوپلیتیک انتقادی این موضوع را بررسی کرده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ذهنیت مقامات روسیه در قفقاز جنوبی بر مبنای تسلط بیش از دو قرن بر این منطقه، لزوم باقی ماندن در حوزه نفوذ مسکو، و لزوم دور نگهداشتن غرب از آن است. گفتمانسازی مقامات ترکیه در قفقاز جنوبی بر مبنای عمق استراتژیک، مسیر اتصال به اروپا و آسیای مرکزی و موازنهسازی است. بر اساس استعاره قدرت، روسیه و ترکیه قفقاز جنوبی را منطقه نفوذ ژئوپلیتیک خود میدانند. در استعاره فضا روسیه به وسیله حضور در سرزمینهای اوراسیا که قفقاز نیز بخشی از آن است و ترکیه با نوعثمانیگرایی و ژئوپلیتیک تمدنی سعی میکنند فضای منطقه را به نفع خود مدیریت کنند. در استعاره هویت روسیه این منطقه را عرصه «هویت روسی» و حضور روستباران میبیند. برای ترکیه نیز کنشگری بر مبنای اسلامگرایی میانهرو و عرفیگرایی اهمیت دارد.