محمدباقر قالیباف؛ جواد اطاعت؛ حسین محمدی؛ زهرا موسوی
چکیده
بیش از شش دهه از عمر حاکمیت گفتمان توسعه در جهان گذشته است. در این مدت مفهوم توسعه با تحولات نظری و عملی همراه بوده است. ابتدا رشد اقتصادی محض مورد توجه بود و امکانات طبیعی و محیطزیست به عنوان ابزار تسهیلگر توسعه تلقی میشد. با گذشت زمان صاحبنظران توسعه دریافتند چه بسا، یک واحدسیاسی بتواند به توسعه دست یابد؛ اما به دلیل عدم توجه ...
بیشتر
بیش از شش دهه از عمر حاکمیت گفتمان توسعه در جهان گذشته است. در این مدت مفهوم توسعه با تحولات نظری و عملی همراه بوده است. ابتدا رشد اقتصادی محض مورد توجه بود و امکانات طبیعی و محیطزیست به عنوان ابزار تسهیلگر توسعه تلقی میشد. با گذشت زمان صاحبنظران توسعه دریافتند چه بسا، یک واحدسیاسی بتواند به توسعه دست یابد؛ اما به دلیل عدم توجه به جنبههای محیطزیستی، تداوم توسعه محل تردید جدی قرارگیرد. بدینترتیب، از دهه 1970، رویکردهای زیست محیطی به عنوان نقد دیدگاه رابطه بین محیط زیست و توسعه که در تئوریهای رشد و مدرنیزاسیون و همچنین رویکردهای نئولیبرالی غالب شده بود، ظهور کردند. با این نگاه بود که توسعه پایدار مبنای عمل قرار گرفت. توسعهای که علاوه بر رشد اقتصادی و توسعه در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، استفاده بهینه از منابع و امکانات طبیعی و همچنین عدالت بین نسلی نیز درآن مورد توجه میباشد. با رهیافت فوق، این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سوال است که اجرای برنامههای توسعه ملی چه تاثیری بر مشکلات محیطزیستی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشته است؟ برای دستیابی به این منظور، از روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری دادهها و اطلاعات موجود به شیوه کتابخانهای-اسنادی استفاده شده است. بررسی رابطه دیدگاههای حاکم بر توسعه در ایران و مشکلات محیطزیستی دریاچه ارومیه، این پژوهش را به این نتیجه رهنمون ساخت که ناپایداری محیط زیستی دریاچه ارومیه بطور عمده تحت تاثیر برنامههای توسعه ملی بوده است.
یاشار ذکی؛ کیومرث یزدان پناه درو؛ غلامعلی مصطفوی
چکیده
انتخابات زود هنگام مجلس ملّی ترکیه که در سوم نوامبر ٢٠٠٢ م. صورت گرفت در حیات سیاسی ترکیه صحنۀ تغییر و تحولات ریشه ای گردید. این تغییرات گرچه موجب اعتراض کمالیست ها و گروه های لائیک شد، اما به دلیل استقبال عمومی جامعۀ ترکیه و اقدامات موفقیّت آمیز حزب عدالت و توسعه به عنوان حزب پیروز انتخابات، سبب موفقیت این حزب و تداوم حضور آن در مسند ...
بیشتر
انتخابات زود هنگام مجلس ملّی ترکیه که در سوم نوامبر ٢٠٠٢ م. صورت گرفت در حیات سیاسی ترکیه صحنۀ تغییر و تحولات ریشه ای گردید. این تغییرات گرچه موجب اعتراض کمالیست ها و گروه های لائیک شد، اما به دلیل استقبال عمومی جامعۀ ترکیه و اقدامات موفقیّت آمیز حزب عدالت و توسعه به عنوان حزب پیروز انتخابات، سبب موفقیت این حزب و تداوم حضور آن در مسند قدرت سیاسی ترکیه شد. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانهای و اسنادی به دنبال بررسی سه دورۀ انتخابات پارلمانی از سال 2002 م. تا 2011 م. و دلایل پیروزی حزب عدالت و توسعه در این سه دورۀ انتخابات مجلس ملّی کبیر ترکیه است. بر طبق یافتههای تحقیق، عوامل متعدّدی از جمله اصلاحات اقتصادی، تغییرات در سیاستخارجی، مشی اعتدال در مقابل کمالیست ها، تأکید بر هویّت اسلامی، اصلاحات داخلی در موفقیّت و بقای سیاسی این حزب در سه دوره انتخابات پارلمانی ترکیه نقش داشتند.
عمران راستی؛ علی اشرفی
چکیده
با اهمیت یافتن روزافزون دریاها، فرایند قلمروسازی در دریاها نیز اهمیت بیشتری یافته است و یکی از اقدامات مهم بین المللی در قرن بیستم، تشکیل کنفرانسها و کنوانسیونهای مربوط به حقوق بینالملل دریاها به منظور قاعدهمندنمودن ادعاهای کشورهای ساحلی در زمینه قلمروسازی در دریا بوده است. اغلب کشورهای ساحلی نیز متعاقب و در راستای تصویب ...
بیشتر
با اهمیت یافتن روزافزون دریاها، فرایند قلمروسازی در دریاها نیز اهمیت بیشتری یافته است و یکی از اقدامات مهم بین المللی در قرن بیستم، تشکیل کنفرانسها و کنوانسیونهای مربوط به حقوق بینالملل دریاها به منظور قاعدهمندنمودن ادعاهای کشورهای ساحلی در زمینه قلمروسازی در دریا بوده است. اغلب کشورهای ساحلی نیز متعاقب و در راستای تصویب قوانین بینالمللی حقوق دریاها، به تصویب قوانین مناطق دریایی ملی خود اقدام نمودهاند. با این همه برخی از این قلمروسازیها به دلایل مختلف از جمله ابهام در برخی مواد و یا تفسیر متفاوت مواد کنوانسیون، از سوی برخی صاحبنظران محل اشکال است. از سوی دیگر در برخی موارد قلمروسازی ادعایی دو کشور ساحلی در برخی موارد با همدیگر تزاحم و تعارض پیدا میکند. از جمله این موارد میتوان به نحوه ترسیم خطوط مبدأ مستقیم از جمله خطوط محصور کننده دهانه خلیج و یا نحوه انتخاب نقاط خطوط مبدأ اشاره کرد. خلیج گواتر در منتهی الیه شمال شرقی دریای عمان، یک خلیج کوچک مرزی بین دو کشور ایران و پاکستان به حساب میآید. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا اسناد و قوانین دو کشور ساحلی را در خصوص قلمروهای دریایی و مرز دریایی دو کشور مورد بررسی قرار داده و با ترسیم این ادعاها و قلمروسازی ها بر روی نقشه، با تحلیل کارتوگرافیکی و انجام محاسبات لازم، ضمن بررسی این اقدامات، انطباق یا عدم انطباق این قلمروسازیها با همدیگر و احتمال همپوشانی آنها را مورد بررسی قرار دهد. مهمترین اقدامات مرتبط با قلمروسازی دو کشور ساحلی علاوه بر تصویب قوانین مربوط به مناطق دریایی، تعیین و اعلام مختصات نقاط خط مبدأ مستقیم و بالاخره تعیین مرز دریایی دو کشور است. از نقاط خطوط مبدأ دو کشور نقطه (25) خط مبدأ ایران و نقطه (a) خط مبدأ پاکستان در پهنه آبی و در دهانه خلیج گواتر قرار میگیرند که این از نظر برخی متخصصان ترسیم خطوط مبدأ براساس کنوانسیون مورد اشکال است. همچنین ترسیم این نقاط با توجه به مختصات جغرافیایی آنها نشان از عدم انطباق این دو نقطه با هم دارد. این عدم انطباق و تاکید بر این دو نقطه با مختصات مربوطه، احتمال بروز اختلاف و تنش را در این قسمت از مرزهای دریایی بین دوکشور به ذهن متبادر میسازد اما از آنجا که دو کشور ایران و پاکستان در سال 1997 مرز دریایی خود را تعیین و تحدید کردهاند، به نظر میرسد که نقطه (1) خط مرز دریایی ایران و پاکستان که در دهانه خلیج قرار میگیرد میتواند جایگزین مناسبی برای نقطه (25) ایران و نقطه (a) پاکستان تلقی گردد چرا که این نقطه در نزدیکترین فاصله از دو نقطه مذکور و در دهانه خلیج گواتر قرار دارد و از سوی دو کشور در تعیین مرز دریایی مورد توافق قرار گرفته است.
داود عیوضلو؛ محمدتقی رضویان؛ مظفر صرافی؛ مرتضی قورچی
چکیده
بحث آلودگی هوا و بحران محیط زیست شهر تهران در سال های گذشته به یکی از دغدغه های اصلی متولیان و مسئولان ملی و شهری تبدیل شده است که تلاش برای شناخت جنبه های بحران در کنار عوامل تأثیرگذار در ایجاد شرایط کنونی در مطالعات علمی اهمیت دو چندانی یافته است. مقاله حاضر با استفاده از تحلیل گفتمان به دنبال بررسی دو گفتمان دولت ملی (دولت یازدهم، ...
بیشتر
بحث آلودگی هوا و بحران محیط زیست شهر تهران در سال های گذشته به یکی از دغدغه های اصلی متولیان و مسئولان ملی و شهری تبدیل شده است که تلاش برای شناخت جنبه های بحران در کنار عوامل تأثیرگذار در ایجاد شرایط کنونی در مطالعات علمی اهمیت دو چندانی یافته است. مقاله حاضر با استفاده از تحلیل گفتمان به دنبال بررسی دو گفتمان دولت ملی (دولت یازدهم، 1396-1392) و دولت محلی – شهرداری) دوره آقای قالیباف از سال 1392 تا 1396) در زمینه آلودگی هوا و تخریب محیط زیست تهران است. دولت ملی و دولت محلی هرکدام وظایف و تأثیراتی بر محیط زیست و کیفیت زندگی شهروندان تهران دارند که به دنبال نشان دادن عملکرد خود در این زمینه هستند و از اینرو هر کدام در چارچوب گفتمان خود به دنبال برجسته سازی و یا غیریت سازی برخی جنبه ها در ارتباط با عوامل آلودگی و راهکارهای کاهش آن هستند؛ که هر کدام از ابزار بازنمایی نیز در جهت اهداف خود استفاده می نمایند. نتایج تحلیل گفتمان نشان می دهد که گفتمان دولت محلی با برجسته کردن دال مرکزی حمل ونقل عمومی (آن هم بخش مترو، و نه کل سیستم حمل ونقل عمومی) و گفتمان دولت ملی با توسل بر گفتمان فن گرایی، دال مرکزی کیفیت و نظارت را برجسته می کند. تحلیل گفتمان نشان داد که دولت ملی و دولت محلی با برجسته کردن بخشی از واقعیت به دنبال ایجاد هژمونی هستند تا به جامعه اینطور وانمود کنند که بازنمایی آنها صحیح بوده و مدیریت آنها موفق بوده است. همچنین، برخی از مسائل در دو گفتمان مذکور به حاشیه رانده شده و به غایب یا غیریت تبدیل می شوند؛ که موضوع کمک و سهم دولت به حمل ونقل عمومی کلانشهرها در گفتمان دولت ملی به حاشیه رانده شده و به نوعی غایب ظاهری تبدیل می گردد و بحث تأثیر برج سازی، بلندمرتبه سازی و مدیریت ترافیک شهری ناشی از کاربری اراضی در گفتمان دولت محلی از طریق "غیرعلمی" یا "سیاسی کاری" خوانده شدن آن سرکوب شده و به غیریت تبدیل می گردد. نتایج تحقیق حاکی از این است که نقش مردم و مدیریت یکپارچه به عنوان دال تهی هر دو گفتمان قابل شناسایی می باشد.
دره میرحیدر؛ مصیب قره بیگی
چکیده
با تقابل فزاینده ی ژئوپلیتیک عرب - صهیونیسم از 15 می 1948 میلادی، اسرائیل دو بار در سال های 1952 و 1967، جزایر تیران و صنافیر را به همراه شبه جزیره ی سینا به اشغال درآورد. پس از انعقاد پیمان صلح کمپ دیوید و ماده ی الحاقیه ی آن در 1979، اسرائیل در 1982 نیروهای خود را از جزایر و شبه جزیره ی سینا بیرون کشید. همزمان در کنوانسیون 1982 حقوق دریاها با اطلاق ...
بیشتر
با تقابل فزاینده ی ژئوپلیتیک عرب - صهیونیسم از 15 می 1948 میلادی، اسرائیل دو بار در سال های 1952 و 1967، جزایر تیران و صنافیر را به همراه شبه جزیره ی سینا به اشغال درآورد. پس از انعقاد پیمان صلح کمپ دیوید و ماده ی الحاقیه ی آن در 1979، اسرائیل در 1982 نیروهای خود را از جزایر و شبه جزیره ی سینا بیرون کشید. همزمان در کنوانسیون 1982 حقوق دریاها با اطلاق عنوان «بین المللی« به تنگه ی تیران، حق عبور بی ضرر غیرقابل تعلیق برای اسرائیل فراهم شد. از فروردین 1395 تا دی 1395 (8 آوریل 2016 تا 16 ژانویه ی 2017) دو رخداد مهم حاکمیت این جزایر را تحت تاثیر قرار داد؛ نخست، اعطای حاکمیت جزایر تیران و صنافیر از سوی رئیس جمهور مصر به عربستان و سپس تعلیق این حکم توسط دادگاه عالی مصر . مقاله ی پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تاریخی-حقوقی مسئله ی حاکمیت در جزایر تیران و صنافیر پرداخته است. نتایج، نشان می دهد که جزایر به لحاظ تاریخی به کشور مصر تعلق دارند. اگر جزایر تیران و صنافیر به حاکمیت عربستان درآید، در آن صورت هر دو کشور در دریاى سرزمینى تنگه ی تیران مشترک هستند، اما اگر جزایر در حاکمیت مصر باقی بماند، در آن صورت، تمامی تنگه در حاکمیت مصر خواهد بود. همچنین با توجه به پیمان صلح کمپ دیوید و کنوانسیون 1982، واگذاری جزایر تیران و صنافیر به عربستان و یا ابقای آن در حاکمیت مصر، تغییری در نظام حقوقی آمد و شد در تنگه ی تیران ایجاد نخواهد کرد.
سیده سمیره حسینی؛ محسن جان پرور؛ اسکندر مرادی
چکیده
اندیشه حمایت از حقوقبشر از دیرباز برای مبارزه در برابر ستم و بیعدالتی همواره موردتوجه بوده است که دارای مفاهیم بنیادین از جمله «حق حیات، منع شکنجه، منع بردهداری، منع تبعیض نژادی، آزادی بیان و عقیده اجتماعی و مذهبی، نوع پوشش، حق اشتغال و...» می باشد، حق حیات، مهمترین و برجستهترین حق بشریت است که از طریق مداخله بشردوستانه مورد ...
بیشتر
اندیشه حمایت از حقوقبشر از دیرباز برای مبارزه در برابر ستم و بیعدالتی همواره موردتوجه بوده است که دارای مفاهیم بنیادین از جمله «حق حیات، منع شکنجه، منع بردهداری، منع تبعیض نژادی، آزادی بیان و عقیده اجتماعی و مذهبی، نوع پوشش، حق اشتغال و...» می باشد، حق حیات، مهمترین و برجستهترین حق بشریت است که از طریق مداخله بشردوستانه مورد حمایت دولتهای مختلف قرارمیگیرد. در میان مداخلات صورت گرفته از سوی کشورها در فضاهای جغرافیایی میتوان به مداخله بشردوستانه اشاره کرد. کشورها و حکومتها همواره برای دستیابی به مقاصد و منافع ملی مختلف خود و متناسب شرایط و موقعیت کشورهای دیگر، به مداخله در امور داخلی و خارجی آنان میپردازند. به نظرمیرسد که این مداخلات بشردوستانه تا حدقابلتوجهی تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله عوامل ژئوپلیتیک صورت میگیرد. براینمبنا، تحقیق حاضر با هدف شناخت مولفههای ژئوپلیتیک مؤثر بر مداخلات بشردوستانه مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه یافتههای کتابخانهای و میدانی به انجام رسیده است. بررسیهای صورت گرفته نشان دهنده آن است که به صورت کلی 47 عامل در مداخله بشردوستانه برگرفته از نظریات و دیدگاههای مختلف، مؤثر میباشند. این مولفههای ژئوپلیتیک را میتوان در قالب ابعاد جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی و جمعیتی تقسیم بندی کرد. براساس یافتههای میدانی از میان این 47 عامل 28 عامل جزء مؤلفههای (عوامل) ژئوپلیتیک مؤثر بر مداخله بشردوستانه محسوب میگردد و بقیه عوامل مؤثر بر مداخله بشردوستانه غیرژئوپلیتیک محسوب میگردند. در مجموع میتوان گفت مداخله بشردوستانه تحت تأثیر مولفههای مختلف ژئوپلیتیک صورت میگیرد که حکومتها با شناخت و آگاهی از این مولفه ها میتوانند متناسب با آنها، منافع و اهداف کشور مداخله شونده و کشور مداخلهگر را تدوین نمایند.
حسین مختاری هشی؛ مجتبی شمس
چکیده
یمن کشوری کهن است که از تاریخ حکومتی طولانی برخوردار است. این کشور از دیرباز درگیر تلاطمات و بحرانهای زیادی بوده و جنگهای بسیاری را با رومیان، حبشیها، ایرانیان، ترکان عثمانی، پرتغالیها، انگلیسیها، مصریها، عربستانیها و... از سر گذرانده است. بویژه در قرن بیستم تحولات سیاسی زیادی نظیر جنگهای گوناگون، استقلال، دوپاره شدن، اتحاد، ...
بیشتر
یمن کشوری کهن است که از تاریخ حکومتی طولانی برخوردار است. این کشور از دیرباز درگیر تلاطمات و بحرانهای زیادی بوده و جنگهای بسیاری را با رومیان، حبشیها، ایرانیان، ترکان عثمانی، پرتغالیها، انگلیسیها، مصریها، عربستانیها و... از سر گذرانده است. بویژه در قرن بیستم تحولات سیاسی زیادی نظیر جنگهای گوناگون، استقلال، دوپاره شدن، اتحاد، جنگهای داخلی و... در این کشور به وقوع پیوسته است که دامنه آنها تا به امروز نیز ادامه دارد. بررسی چرایی بحران خیزبودن این کشور مستلزم شناخت زمینه ها و عوامل زمینه ساز است. عوامل جغرافیایی از عوامل ریشهای، پایدار و زمینه سازی هستند که لازم است مورد بررسی قرار گیرند. پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به دنبال بررسی و تحلیل و ریشه یابی بحران این کشور از دیدگاه ژئوپلیتیک میباشد و برای این منظور عوامل جغرافیایی مؤثر را به طور عمده در قالب پنچ گروه طبیعی، انسانی، اقتصادی، سیاسی و استراتژیک مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که عوامل جغرافیایی بویژه عوامل فوق الذکر، نقش زمینه سازی در بحران یمن را دارند و نیروها و قدرتهای سطوح داخلی و ملی، منطقه ای و فرامنطقه ای نیز با ابتنا به این عوامل در بحران این کشور نقش آفرینی میکنند و ماهیت پایدار و ریشه دار بودن عوامل جغرافیایی نیز دلیل تداوم و مزمن بودن بحران یمن میباشد.