سعید خاتم؛ سید عباس احمدی؛ مهناز خاتم
چکیده
طی چند دهه اخیر پیوندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی درون شهرها با تغییرات اساسی روبرو بوده است. حکمروایی شهری فرایندی است که بر اساس کنش متقابل میان سازمانها و نهادهای رسمی اداره شهر ازیکطرف و نهادهای غیررسمی جامعه مدنی یا عرصه عمومی از طرف دیگر شکل میگیرد. هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت حکمروایی خوب شهری در کلانشهر تهران و مطالعه ...
بیشتر
طی چند دهه اخیر پیوندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی درون شهرها با تغییرات اساسی روبرو بوده است. حکمروایی شهری فرایندی است که بر اساس کنش متقابل میان سازمانها و نهادهای رسمی اداره شهر ازیکطرف و نهادهای غیررسمی جامعه مدنی یا عرصه عمومی از طرف دیگر شکل میگیرد. هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت حکمروایی خوب شهری در کلانشهر تهران و مطالعه اداره بهتر سرزمین و قلمرو و عرضه خدمات بهتر و بیشتر به شهروندان است. روش تحقیق این مقاله کمّی ـ کیفی است. در این مطالعه با استفاده از شش شاخص از شاخص های حکمروایی خوب شهری با عنوان، مشارکت، اثربخشی و کارایی، عدالت، شفافیت، قانونمندی و مسئولیت پذیری در محدوده موردمطالعه از طریق آزمون T تک نمونه ای موردسنجش قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق شهروندان 14منطقه از مناطق 22گانه شهر تهران و حجم نمونه 370 نفر که به روش تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران انتخابشدهاند. نتایج حاصل از آزمون حاکی از آن است که مدیریت شهری در محدوده موردمطالعه (چهارده منطقه تهران) با اصول حکمروایی خوب شهری منطبق نبوده و با توجه به شش شاخص مذکور از وضعیت مناسبی برخوردار نیست بهصورتی که هرکدام از این شاخص های حکمروایی خوب شهری کمتر از مقدار متوسط میانگین رتبه هاست. بنابراین میتوان گفت که مدیریت ناکارآمد، متمرکز و از بالا به پایین باعث عدم توجه به برنامه های بلندمدت و استراتژیک، ضعف ساختار و جایگاه شورای اسلامی شهر و عملیاتی نشدن شوراهای محلی و مشارکت ندادن شهروندان در اداره امور شهر می شود.
حسن نورعلی؛ زهرا پیشگاهی فرد
چکیده
قسمت اعظمی از فرایند توسعه ژئوپلیتیک، مرهون نظریههایی بوده است که در دو قرن اخیر توسط دانشمندان جهانی اندیش مطرحشده است. نظریههای ژئوپلیتیکی با ماهیت پیشبینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیتهای جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرحشدهاند. هدف اصلی این پژوهش، با روش جمعآوری داده به شکل اسنادی ...
بیشتر
قسمت اعظمی از فرایند توسعه ژئوپلیتیک، مرهون نظریههایی بوده است که در دو قرن اخیر توسط دانشمندان جهانی اندیش مطرحشده است. نظریههای ژئوپلیتیکی با ماهیت پیشبینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیتهای جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرحشدهاند. هدف اصلی این پژوهش، با روش جمعآوری داده به شکل اسنادی و کتابخانهای و شیوۀ تحلیل اطلاعات توصیفی – تحلیلی، واکاوی نقش ایالاتمتحده در نظریههای ژئوپلیتیک سه دوره کلاسیک، مدرن و پستمدرن با رجوع به منابع معتبر بینالمللی بر اساس دو طیف ازنظریهپردازان آمریکایی و غیر آمریکایی میباشد. در این مقاله با بررسی 30 نظریه از تئوریسینهای ژئوپلیتیک استدلال شده است که هر کدام از این اندیشمندان سعی دارند که با توجه به استراتژی و منافع کشور خود، بهنوعی نقش ایالاتمتحده را در نظم جهانی بهعنوان تهدید یا فرصت در نظام ژئوپلیتیک جهانی، به دولتمردان کشور خود یا جهانیان بازنمایی کنند؛ بنابراین، از سرآغازنظریهپردازی ژئوپلیتیکی در اواخر قرن نوزدهم تا سال 2020، ردپای هژمونیک ایالاتمتحده همواره به چشم میخورد.
محمدرضا مجیدی؛ بهرام امیراحمدیان؛ سیدمحمود حسینی
چکیده
کشف ذخایر گاز، تاثیر قابل ملاحظه ای بر موازنه اقتصادی، ژئوپلیتیکی و سیاسی در منطقه مدیترانه شرقی داشته است. توسعه میادین و انگیزه بازیگران دولتی برای استخراج و صادرات احتمالی باعث شده تا منطقه انرژی در مدیترانه شرقی شکل بگیرد. اگرچه در نظریات کلاسیک منطقه گرایی، تشکیل منطقه با قرابت جغرافیایی و انگیزه امنیتی بازیگران دولتی ...
بیشتر
کشف ذخایر گاز، تاثیر قابل ملاحظه ای بر موازنه اقتصادی، ژئوپلیتیکی و سیاسی در منطقه مدیترانه شرقی داشته است. توسعه میادین و انگیزه بازیگران دولتی برای استخراج و صادرات احتمالی باعث شده تا منطقه انرژی در مدیترانه شرقی شکل بگیرد. اگرچه در نظریات کلاسیک منطقه گرایی، تشکیل منطقه با قرابت جغرافیایی و انگیزه امنیتی بازیگران دولتی گره خورده و عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به عنوان عناصر وابسته و فرعی در نظر گرفته می شوند اما در این پژوهش تلاش شده تا عامل انرژی را به مثابه عاملی مستقل در شکل گیری منطقه در نظر گرفته شود. این مساله باعث شده تا نقش بازیگران و عوامل دیگری در نظم منطقه ای مدیترانه شرقی مورد تاکید واقع شود. سوال اصلی مقاله آن است که فاکتورها و عوامل دخیل در شکل گیری یک منطقه انرژی کدامند و چه تاثیری روی امنیت و نظم منطقه ای به ویژه در منطقه مدیترانه شرقی داشته اند؟ فرضیه این مقاله آن است اکتشاف انرژی و ظهور منطقه انرژی در مدیترانه شرقی باعث شده تا بازیگران مختلفی از جمله بازار، شرکتها و تنظیم کننده های ملی و بین المللی با فشار روی دولت های منطقه از درگیری ها و منازعات مستقیم ژئوپلیتیک جلوگیری کرده و بسترهای همکاری و به تعبیر بهتر رقابت غیر مستقیم را فراهم آوردند.
جواد حمیدی راوری؛ فرهاد حمزه؛ علی بیژنی
چکیده
همواره در طول تاریخ، جغرافیدانان سیاسی توجه ویژهای به تأثیرات منطقه خاورمیانه بر قدرتهای جهانی و تأثیرات بحرانهای خاورمیانه بر توازن قوا در سطوح منطقهای و فرا منطقهای داشتهاند و در طی سالهای اخیر، بحران جنگ داخلی سوریه و تحولات ناشی از آن ازجمله تحولاتی بوده است که این کشور را به اردوگاه تازهای در راستای رقابتهای استراتژیک ...
بیشتر
همواره در طول تاریخ، جغرافیدانان سیاسی توجه ویژهای به تأثیرات منطقه خاورمیانه بر قدرتهای جهانی و تأثیرات بحرانهای خاورمیانه بر توازن قوا در سطوح منطقهای و فرا منطقهای داشتهاند و در طی سالهای اخیر، بحران جنگ داخلی سوریه و تحولات ناشی از آن ازجمله تحولاتی بوده است که این کشور را به اردوگاه تازهای در راستای رقابتهای استراتژیک تبدیل کرده است و پروژه بیثباتسازی سوریه بهواسطه تحرکات غرب، بهعنوان عامل در راستای تضعیف جبهه مقاومت و مهار منطقهای ایران مطرح شد.ازاینرو بحران سوریه عرصه حضور بازیگران منطقهای و فرا منطقهای منطقه خاورمیانه را فراهم آورد. حزبالله لبنان نیز که از متحدان جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت محسوب میشود، نقش پررنگی را در پیروزی جبهه مقاومت در تقابل با نیروهای مخالف رژیم سوریه ایفا نمود و در همین زمینه پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی به تحلیل نقش حزبالله لبنان در اهداف منطقهای جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر جنگ داخلی سوریه پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این مساله است که مهمترین دستاوردهای حزبالله لبنان در جنگ داخلی سوریه چه بوده است و حزبالله لبنان در اهداف منطقهای ایران چه نقشی را ایفا نموده است؟ نتایج نشان داد که دستاوردهای نظامی و راهبردی از مهمترین دستاوردهای حزبالله لبنان در جنگ داخلی سوریه بوده است که در این راستا حزبالله لبنان توانسته است در اهداف منطقهای ایران نقشی مؤثر ایفا نماید.
محمدرضا حافظ نیا؛ هادی اعظمی؛ وحید صادقی؛ سید محمد حسین حسینی
چکیده
بخش عُمده ای از کُنش و مَنش انسان تابع برداشت و ادراک محیطی آنهاست. اشتراک در برداشت از منافع و مصالح گروه به رفتار اجتماعی و سیاسی آنها معنا می بخشد. در این میان، طایفه بهعنوان یک واحد زیستی/فرهنگی که منافع و مصالح کلان گروه در قالب آن نمود می یابد به کُنش طایفه گرایانه می انجامد بهگونهای که اعضاء ارزش های ...
بیشتر
بخش عُمده ای از کُنش و مَنش انسان تابع برداشت و ادراک محیطی آنهاست. اشتراک در برداشت از منافع و مصالح گروه به رفتار اجتماعی و سیاسی آنها معنا می بخشد. در این میان، طایفه بهعنوان یک واحد زیستی/فرهنگی که منافع و مصالح کلان گروه در قالب آن نمود می یابد به کُنش طایفه گرایانه می انجامد بهگونهای که اعضاء ارزش های مرتبط با نحوه ادراک از مکان و محل زیست را بر ارزش های فراتر از محل یا مرتبط با محل های دیگر ترجیح می دهند. در جغرافیای انتخابات وجود طایفه گرایی ناظر بر اثرگذاری عناصر مکانی در مطلوب های مؤثر بر رفتار رأی دهندگانِ ساکن محدوده های خاص بهعنوان پایگاه رأی آوری است. پژوهش حاضر که ماهیتی کاربردی دارد بر این فرض استوار است که در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی گرایش های محلی/طایفه ای مؤثرترین عامل در خلق پایگاه رأی آوری نامزدهای حوزه انتخابیهِ ممسنی بود بهگونهای که، پایگاه رأی آوری نامزدها در این حوزه بیش از آنکه تابع فرآیند کلان دموکراسی باشد، درونمایه ای خویشاوندی و در قالب بازتولید هماوردی های سنتی طایفه ای نمود یافت. داده ها و یافته های موردنیاز پژوهش حاضر نیز به روش اسنادی (کُتب، نشریات و اینترنت) و میدانی (مشاهده و مصاحبه) گردآوردی شده و با روش تحقیقِ توصیفی ـ تحلیلی و استفاده از نرمافزار GIS و Excelبه تحلیل و کاوش داده های برگرفته از آمار دوره دهم انتخابات مجلس شورای اسلامی پرداختهشده است. نتیجه پژوهش نشان داد که خاستگاه آراء زادگاهی و طایفهای نقش مؤثری در رأی آوری نامزدهای انتخاباتی دهمین دوره انتخابات حوزه یادشده داشته است.
جغرافیای سیاسی
یاشار ذکی؛ رسول افضلی؛ محمدرضا حافظ نیا؛ محمدرضا فرجی
چکیده
فضای جغرافیایی، سیستمی مرکب از عوامل و عناصر طبیعی و انسانی درهمتنیده و مرتبط باهم است. این عوامل جغرافیایی از ارزشهای متفاوتی برخوردارند که با توجه به نیاز و درک انسانها، بار و ماهیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و ژئوپلیتیکی میگیرند. اثر عوامل جغرافیایی در اقتصاد همواره در زندگی انسانها نقشآفرین بوده و توسط انسانها ...
بیشتر
فضای جغرافیایی، سیستمی مرکب از عوامل و عناصر طبیعی و انسانی درهمتنیده و مرتبط باهم است. این عوامل جغرافیایی از ارزشهای متفاوتی برخوردارند که با توجه به نیاز و درک انسانها، بار و ماهیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و ژئوپلیتیکی میگیرند. اثر عوامل جغرافیایی در اقتصاد همواره در زندگی انسانها نقشآفرین بوده و توسط انسانها درک شده است. این عوامل هنگامیکه موردتوجه کشورها در راستای اهداف کلان اقتصادی قرار میگیرند، بهعنوان منابع قدرت، ماهیتی ژئوپلیتیکی پیدا میکنند. پژوهش حاضر بر پایه جستار در عوامل جغرافیایی مؤثر در قدرت اقتصادی، به دنبال تبیین متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی است. پرسش اصلی پژوهش این است که متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی کدام است؟ رویکرد پژوهش حاضر، نظری است و به تبیین رابطه علّی متغیّرهای وابسته (قدرت اقتصادی) و متغیّر مستقل(متغیّرهای ژئوپلیتیکی) میپردازد. شیوه گردآوری اطلاعات و دادهها که بهصورت کتابخانهای و اسنادی انجامشده است. روش پژوهش نیز توصیفی تحلیلی است. در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، سه نوع متغیّر مفهومی ژئوپلیتیکی متأثر از عوامل جغرافیایی مؤثر در قدرت اقتصادی تبیین شدند که عبارتاند از: «ژئولوکیشن؛ ژئوکالچر و ژئوتکنولوژی». هرکدام از این متغیّرهای مفهومی، دربردارنده چندین عامل جغرافیایی اثرگذار در رشد و توسعه اقتصادی است که درمجموع قدرت اقتصادی کشور را تعیین میکنند.