احسان لشگری تفرشی
چکیده
هویت مشترک اجتماعی پدیدهای تاریخی بوده و در هر مقطعی از زمان متأثر از فرایندهای سیاسی – اجتماعی صورتبندی ویژهای از هویت متجانس اجتماعی شکل میگیرد. بهبیاندیگر هویت مشترک اجتماعی به معنای ایجاد احساس تعلق به قلمرو سیاسی - اجتماعی معین؛ محصول تلاش آگاهانه یک طبقه سیاسی برای ایجاد ابزاری است که ابقای قدرت و اعمال حاکمیت را ...
بیشتر
هویت مشترک اجتماعی پدیدهای تاریخی بوده و در هر مقطعی از زمان متأثر از فرایندهای سیاسی – اجتماعی صورتبندی ویژهای از هویت متجانس اجتماعی شکل میگیرد. بهبیاندیگر هویت مشترک اجتماعی به معنای ایجاد احساس تعلق به قلمرو سیاسی - اجتماعی معین؛ محصول تلاش آگاهانه یک طبقه سیاسی برای ایجاد ابزاری است که ابقای قدرت و اعمال حاکمیت را تسهیل نماید. میلیتاریسم نادری در عصر افشاریه نقش مهمی در تجمیع اجزای پراکندۀ طایفهای- قومی در ایران داشته است. لیکن در این مطالعات کمتر به چگونگی عملکرد نظامیگری حکومت افشاریه و نقش آن در ایجاد حس تعلق مردم به قلمرو سرزمینی پرداختهشده است. در این مقاله کوشش گردیده با اتکا به روش تفسیری؛ چگونگی صورتبندی گفتمانی مفهوم هویت مشترک اجتماعی در سرزمین ایران، در عصر نادرشاه افشار موردبررسی قرار گیرد. در این راستا با واکاوی متن اجتماعی - سیاسی این مقطع زمانی چگونگی ساماندهی مؤلفههای مؤثر بر آن از طریق رویکرد نظامی نادرشاه در ایجاد حس تعلق سرزمینی در ایران موردبررسی قرار میگیرد. نتایج پژوهش نمایان گر آن است که جهتگیری ساخت هویت مشترک اجتماعی در این دوره عمیقاً متأثر از رویکردهای نظامی حاکمیت بوده و عواملی نظیر غیریت سازی ژئوپلیتیک با همسایگان شرقی بهویژه گورکانیان هند، اجبار سیاسی- نظامی در جهت تقریب آموزههای تشیع و تسنن در جهت ایجاد یک امپراطوری بزرگ اسلامی و اعتباردهی به نیروهای نظامی ایلات مهمترین مؤلفههای ایجاد هویت مشترک اجتماعی در این دوره بوده است.
محسن عزیززاده طسوج؛ زهرا احمدی پور؛ محمدرضا حافظ نیا؛ سید محمد کاظم سجاد پور
چکیده
ژئوپلیتیک در طول تاریخ خود با مفاهیمی چون جنگ، رقابت و قدرت همراه بوده است؛ در ژئوپلیتیک سنتی حکومتها به دنبال قلمرو یابی؛ مدیریت سرزمین و دستیابی به قدرت بودند بهگونهای که ژئوپلیتیک سنتی بیانگر دیدگاههای قدرتمندان از جهان بود؛ اما تحولات صورت گرفته در عرصههای مختلف زمینهساز شکلدهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه ژئوپلیتیک ...
بیشتر
ژئوپلیتیک در طول تاریخ خود با مفاهیمی چون جنگ، رقابت و قدرت همراه بوده است؛ در ژئوپلیتیک سنتی حکومتها به دنبال قلمرو یابی؛ مدیریت سرزمین و دستیابی به قدرت بودند بهگونهای که ژئوپلیتیک سنتی بیانگر دیدگاههای قدرتمندان از جهان بود؛ اما تحولات صورت گرفته در عرصههای مختلف زمینهساز شکلدهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه ژئوپلیتیک گردید. اندیشه حاکم بر ساختارها و نظام بینالمللی در زمان معاصر با ظهور و تجلی اولویتهای مادی و معنوی جدید ازجمله: نیاز بشریت به زندگی در فضای صلح، اهمیت گام برداشتن بهسوی توسعه و کرامت انسانی بر پیشگیری از درگیریهای مسلحانه و کاهش خشونتهای ناشی از جنگ تقدم یافته است. مطالعه و بررسی علمی نحوه استقرار شیوههای عینیتبخشی به چنین هدفی، امروزه از بنیانهای اساسی مفهوم ژئوپلیتیک است. بر این اساس، مقاله حاضر درصدد تبیین فرایند ژئوپلیتیک صلح است. این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد شکلگیری هویتهای جدید منطقهای، شکلگیری مجموعه امنیتی منطقهای، توسعه اجتماعی، ساختارها و کارکردهای نهادهای بینالمللی، غالب ساختن گفتمان صلح و عدالت جهانی، مبارزه جهانی با تروریسم، مداخلات بشردوستانه، رعایت مناسبات حقوق بشر و حقوق بینالملل ، گسترش گفتوگوهای بینالمللی، تشنجزدایی و اعتمادسازی در کشورها، مناطق و جهان، در حال افزایش است بهگونهای که در رویکردی انسانگرا ؛کاهش رنجهای انسان از مهمترین مزایای ژئوپلیتیک صلح در فضای جغرافیایی به شمار میرود.
روح اله اسدی؛ مجتبی صادقی
چکیده
فضای جغرافیایی یک تولید اجتماعی و تا حدود زیادی یک درهم تنیده ی سامان مند و معناداری است که نه تنها رو به آینده باز است بلکه جوامع انسانی سعی میکنند آن را بر مبنای اهداف و خواسته های خود سامان بخشند. بنابراین فضای جغرافیایی را میتوان یک متنِ تولید شده و معنادار اجتماعی دانست. در فضاهای جغرافیایی فرایندها و قدرتهای بیشمار اجتماعی، ...
بیشتر
فضای جغرافیایی یک تولید اجتماعی و تا حدود زیادی یک درهم تنیده ی سامان مند و معناداری است که نه تنها رو به آینده باز است بلکه جوامع انسانی سعی میکنند آن را بر مبنای اهداف و خواسته های خود سامان بخشند. بنابراین فضای جغرافیایی را میتوان یک متنِ تولید شده و معنادار اجتماعی دانست. در فضاهای جغرافیایی فرایندها و قدرتهای بیشمار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... وجود دارد که هر گفتمانی، سعی دارد تا آنها را در راستای اهداف خویش همسو نماید و متن ویژهی خود را بیافریند. این نوشتار با روشی تحلیلی ـ منطقی، به دنبال تبیین «چرایی و چگونگی روانه شدنِ فضاهای جغرافیایی از تک متن گرایی به چند متن گرایی و سرانجام بینامتن گرایی در بستر جامعه ی شبکه ای» است؛ با این پرسش که: «چه چیزی فضاهای جغرافیایی را از تک متن گرایی به چند متن گرایی و سپس بینامتن گرایی روانه میسازد؟ و چگونه؟». نتایج گویای این است که خرد-گفتمان ها به کمک شبکه های اطلاعاتی ـ ارتباطی جهانی، نامحدود، متکثر، و غیرقابل کنترل توسط گفتمان مسلط، فرصتِ زاده شدن و دیده شدن پیدا میکنند و با اثرگذاری و واردشدن به چرخهی گفتمان مسلط، متن فضاهای جغرافیایی را به سوی چندمتنی و بینامتنی روانه میکنند. بنابراین، چرخه های تک گویی- تک گفتمانی، چندگوییـ چند گفتمانی و گفتوگویی- بینا گفتمانی به ترتیب فضاهای جغرافیاییِ تک متن، چندمتن و بینامتن را ساخته و پرداخته میکند.
احسان لشگری تفرشی
چکیده
شناخت اثرات سیاست در تولید فضای جغرافیایی یکی از موضوعاتی است که تفسیر آن در مکاتب متمایز شناختی از جمله در نسبیت گرایی معرفتی متفاوت می باشد. نسبیت گرایی معرفتی در چارچوب هستی شناسی ذهنی و بر خلاف نگاه تبیینی الزامی جهت دستیابی به آرمان ها و ارزش های مطلق وجود ندارد. در این دستگاه شناختی این مفروضه وجود دارد که شناخت عملکرد گفتمان ...
بیشتر
شناخت اثرات سیاست در تولید فضای جغرافیایی یکی از موضوعاتی است که تفسیر آن در مکاتب متمایز شناختی از جمله در نسبیت گرایی معرفتی متفاوت می باشد. نسبیت گرایی معرفتی در چارچوب هستی شناسی ذهنی و بر خلاف نگاه تبیینی الزامی جهت دستیابی به آرمان ها و ارزش های مطلق وجود ندارد. در این دستگاه شناختی این مفروضه وجود دارد که شناخت عملکرد گفتمان های سیاسی - تاریخی در تولید ابعاد مختلف فضای جغرافیایی با اتکا رویکرد پوزیتویستی و کمی امکان پذیر نمی باشد. در این راستا در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به مستندات نظری در مرحلۀ نخست در تعریف فضای جغرافیایی عاملیت ویژه ای برای گفتمان های سیاسی - ایدئولوژیک متصور گردیده است. سپس با توجه به ویژگی و ماهیت گفتمان های سیاسی - تاریخی امکانیت افزون تری برای نسبیت گرایی معرفتی در شناخت چگونگی تولید فضا قائل گردیده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که تحولات پدیده ها و فرایندهای موجود در فضای جغرافیایی تا حد زیادی از گفتمان های سیاسی - تاریخی حاکم متأثر بوده و دارای ویژگی های اختصاصی بوده و قابلیت تعمیم پذیری ندارد. بر این مبنا شناخت فضا الزاماً نمی تواند ابعاد فرامکانی و فرازمانی داشته باشد و در جهت شناخت اثرات قدرت سیاسی در تولید و بازساخت فضای جغرافیایی الزاماً نمی توان از معرفت شناسی استقرایی و تجربی که یکی از ویژگیهای مهم آن تعمیم پذیری است، استفاده نمود.
محمدحسن رضوی؛ مظفر صرافی؛ جمیله توکلی نیا؛ محمدتقی رضویان
چکیده
پرسش آغازین مقاله پیش رو این است که جهانی شدن چگونه موجب تغییر در شهرهای ایران و به ویژه شهر مشهد شده است؟ درحالی که بیشتر نوشته های موجود نشان می دهند کشور ایران و شهرهای آن، جایگاهی در سلسله مراتب شهرهای جهانی ندارند و نتیجه گیری می کنند که جهانی شدن تأثیر چندانی بر آن ها نداشته است. این مقاله ادعا می کند که جهانی شدن به مثابه گفتمان ...
بیشتر
پرسش آغازین مقاله پیش رو این است که جهانی شدن چگونه موجب تغییر در شهرهای ایران و به ویژه شهر مشهد شده است؟ درحالی که بیشتر نوشته های موجود نشان می دهند کشور ایران و شهرهای آن، جایگاهی در سلسله مراتب شهرهای جهانی ندارند و نتیجه گیری می کنند که جهانی شدن تأثیر چندانی بر آن ها نداشته است. این مقاله ادعا می کند که جهانی شدن به مثابه گفتمان غالب یکی از عوامل بسیار مهم در تحلیل تغییرات شهری در ایران و مشهد است. این گفتمان غالب، که "برداشت خطی-عددی از جهانی شدن" و سیاست "بازساخت فضای شهری برای جهانی شدن" دو مورد از گزاره های اصلی آن را تشکیل می دهد، با عنوان جهانی شدن نولیبرالیسم نام گذاری شده و ابعاد آن در ایران تحلیل شده است. تحلیلی از توزیع فضایی پروژه های سرمایه گذاری در شهر مشهد نیز با این رویکرد بررسی شده است. در پایان به ضرورت اندیشیدن به برداشت بدیل از جهانی شدن برای خلق فضایی متمایز از آنچه اکنون وجود دارد، پرداخته شده است.
عبدالوهاب خوجم لی؛ زهرا احمدی پور؛ محمدرضا حافظ نیا؛ محمدرضا پورجعفر
چکیده
کارکردهای ویژه نمادها و نشانه ها باعث شده است تا به عنوان ابزاری برای ساخت منظر به کار روند. مکانیسم و فرآیند این ساخت در این پژوهش در چارچوب تبیین مفهوم ژئوپلیتیک منظر شهری با بررسی ابعاد مفهومی دخیل در این فرایند به قرار زیر است؛ سرچشمه ها و فرایندهای شکل گیری نمادها و نشانه ها، ساختار و عوامل و کارکردهای نظام نشانهای شهر، عوامل ...
بیشتر
کارکردهای ویژه نمادها و نشانه ها باعث شده است تا به عنوان ابزاری برای ساخت منظر به کار روند. مکانیسم و فرآیند این ساخت در این پژوهش در چارچوب تبیین مفهوم ژئوپلیتیک منظر شهری با بررسی ابعاد مفهومی دخیل در این فرایند به قرار زیر است؛ سرچشمه ها و فرایندهای شکل گیری نمادها و نشانه ها، ساختار و عوامل و کارکردهای نظام نشانهای شهر، عوامل و شرایط شکل دهنده به منظر ژئوپلیتیک، معیارها و استانداردهای حاکم بر نظام نشانه ای شهر، نقش گفتمان ها در تغییر نشانه ها، عوامل مؤثر در کارکرد (مزایا و کاستی های) نمادها و کارکرد (فلسفه) های سیاسی نشانه های شهری در چارچوب مدل مفهومی. درواقع عدم کارایی صحیح نظام نشانهای شهرها همواره باعث بروز طیفهای مختلفی از ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی و نارضایتی شهروندان میشود. لذا شناخت و تبیین ابعاد مختلف آن از اهمیتی اساسی برای مدیریت شهر و نظام حاکم برخوردار است و این مهم، هدف این مقاله است. در این راستا به روش توصیفی- تحلیلی و استنباط منطقی عوامل و مفاهیم مرتبط با عملکرد قدرت و سیاست در فضا و نظام نشانهای شهر تبیین شده و برای مکانیسم عملکردی مفهوم ژئوپلیتیک منظر شهری مدل ارائه خواهد شد. نتایج این پژوهش مؤید آن است که ژئوپلیتیک منظر معرف فرایندی است که بر مبنای آن، گفتمان مسلط برای کنترل و مدیریت فضای شهر در راستای نظم سیاسی و ژئوپلیتیکی خود به خلق منظرهایی می پردازد که در آن، اعمال رقابت برای کنترل فضای شهری تابعی از روابط قدرت، سیاست و فضا است.