محسن عابدیدرچه
چکیده
جغرافیای سیاسی یکی از شاخههای دانش جغرافیا است. علم جغرافیای سیاسی بهعنوان معرفت درجه اول و فلسفه علم جغرافیای سیاسی بهعنوان معرفت درجه دوم شناخته میشود. در این پژوهش به بررسی فلسفه جغرافیای سیاسی از رهیافت اسلام پرداختهشده است. بنابراین با مفروض قرار دادن اینکه اولاً اسلام در تمامی زمینههای سیاسی و اجتماعی از مبانی ...
بیشتر
جغرافیای سیاسی یکی از شاخههای دانش جغرافیا است. علم جغرافیای سیاسی بهعنوان معرفت درجه اول و فلسفه علم جغرافیای سیاسی بهعنوان معرفت درجه دوم شناخته میشود. در این پژوهش به بررسی فلسفه جغرافیای سیاسی از رهیافت اسلام پرداختهشده است. بنابراین با مفروض قرار دادن اینکه اولاً اسلام در تمامی زمینههای سیاسی و اجتماعی از مبانی نظری قابل دفاعی برخوردار بوده و ثانیاً، به دلیل خلأ موجود در حوزه فلسفه جغرافیای سیاسی از منظر تفکر اسلامی، چنین تحقیقی انجامشده است. بر این اساس، ضمن مراجعه به متون و منابع اسلامی ازجمله قرآن کریم، منابع روایی، متون فقه سیاسی، تاریخی و نیز آثار اندیشمندان مسلمان در این رابطه، صورتبندی لازم با محتوایی مُستدل از جغرافیای سیاسی اسلامی تدوین گردیده است. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی بهویژه تحلیل محتوا انجامگرفته و نتایج حاصله نشان میدهد که اندیشه اسلامی در حوزه علوم اجتماعی و بهطور خاص در رشته جغرافیای سیاسی، مبتنی بر رهیافتی موسوم به رهیافت عقلانیت وحیانی است.
محمود واثق؛ سید عباس احمدی؛ محمدرضا حافظ نیا؛ سید محمد عیسی نژاد
چکیده
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر ...
بیشتر
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر به مفهوم و معنای واژهها است، ذهن درگیر فعالیتی معرفتشناختی یا مفهومشناختی است. واژه ژئوپلیتیک امروزه در حوزههای مطالعاتی گوناگون، کاربرد فراوانی دارد و برای تحلیل و تبیین رویدادهای سیاسی و جغرافیائی در سطوح مختلف بهکار گرفته میشود. متأسفانه علیرغم کاربرد گسترده این واژه، به دلیل غلبهی رویکرد کارکردگرایانه در مطالعات جغرافیای سیاسی، بُعد نظری و مفهومی ژئوپلیتیک مورد غفلت واقع شده و چندان مورد توجه صاحبنظران قرار نگرفته است. به همین جهت، همچنان جای طرح این پرسش وجود دارد که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهومی دارد؟ هدف این مقاله، پرداختن به بُعد نظری و معرفتشناختی «ژئوپلیتیک» در راستای ارائهی پاسخ به پرسش فوق است و با توجه به خلاء و فقدان موجود در این زمینه، در پی ارائهی تبیینی درخور از ماهیت و مفهوم این واژه میباشد. مقاله حاضر با رویکرد رئالیستی و از موضع عقلانیت انتقادی و در قالب توصیفی و تحلیلهای منطقی و معرفتشناختی، به بررسی موضوع مذکور پرداخته است. مطابق یافتههای این تحقیق، مفهوم ژئوپلیتیک در زمرهی معقولات ثانیهی فلسفی یا مفاهیم اعتباری عقلی قرار میگیرد و از این روی ژئوپلیتیک در طبقهبندی علوم، جزو علوم تجربی اعتباری محسوب میشود.