محمدباقر قالیباف؛ سید عباس احمدی؛ یاشار ذکی؛ فرامرز عظیمی
چکیده
کلانشهر تهران به عنوان پایتخت و بزرگترین شهر کشور، نیازمند مدیریت کارآمدتر و بهینهای است که در طیف وسیع پیشنهادات مدیریتی رویکردهای تمرکزگرا تا تمرکززدا، الگوی حکمرانی نیمهمتمرکز پیشنهاد کاربردی متفاوتی برای اداره بهتر آن مطرح و مورد ادعا است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه توزیع فضایی قدرت، کانون تغییراتی است که الگوی نیمهمتمرکز ...
بیشتر
کلانشهر تهران به عنوان پایتخت و بزرگترین شهر کشور، نیازمند مدیریت کارآمدتر و بهینهای است که در طیف وسیع پیشنهادات مدیریتی رویکردهای تمرکزگرا تا تمرکززدا، الگوی حکمرانی نیمهمتمرکز پیشنهاد کاربردی متفاوتی برای اداره بهتر آن مطرح و مورد ادعا است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه توزیع فضایی قدرت، کانون تغییراتی است که الگوی نیمهمتمرکز با تحول آن، امکان گذار به اداره کارآمد شهر تهران را رقم خواهد زد، پژوهش حاضر با تکیه بر آن، تلاش دارد به بررسی توزیع فضایی قدرت و اولویتهای کاربردی آن در این کلانشهر بپردازد. موضوع اصلی مقاله حاضر عبارت است از ارائه اولویتهای توزیع فضایی قدرت برای اداره شهر تهران با رویکرد نیمهمتمرکز. در این راستا سوال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه در گذار از الگوی متمرکز کنونی به نیمهمتمرکز، توزیع فضایی قدرت در شهر تهران، با چه مشخصاتی در ابعاد چهارگانه اجرایی، قضایی، تقنینی و امنیتی قابل ارائه است؟ در پاسخ به سوال اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح است که «به نظر میرسد تفکیک امور حاکمیتی از امور محلی در چهار بُعد اجرایی، قضایی، امنیتی و تقنینی، مهمترین اولویت توزیع فضایی قدرت برای اداره شهر تهران در قالب الگوی نیمهمتمرکز است». روش پژوهش، کمی و با توجه به هدف، کاربردی و از نوع حل مسئله است و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل 44 نفر از اعضای هیات علمی رشته جغرافیای سیاسی در سطح دانشگاههای تهران و مدیران ارشد شهرداری تهران است که حداقل مدرک دانشگاهی آنها کارشناسی ارشد و روش نمونهگیری، گلوله برفی و ابزار اندازهگیری پرسشنامه است. یافتههای پژوهش مهمترین اولویتهای اداره شهر تهران مبتنی بر رویکرد نیمهمتمرکز را با محوریت توزیع فضایی قدرت در ابعاد تقنینی، اجرایی، قضایی و امنیتی کلانشهر تهران ارائه کرده است.
محمدباقر قالیباف؛ مرجان بدیعی؛ یاشار ذکی؛ مصیب قره بیگی
چکیده
جمهوری اسلامی ایران، پس از گذشت چهار دهه الگوهایی از سیاست و اقتصاد را بهکار گرفته که هر کدام اثرگذاریهای خاصی را در فضای جغرافیایی ایران برجای گذاشته است. نقطهی مشترک همهی الگوهای فضایی در جمهوری اسلامی ایران، کنشگری در چارچوب الگوی کاملاً متمرکز بوده است. تمرکز فزایندهی امور در واحدهای سیاسی-فضایی متمرکز، سببساز کاستیها ...
بیشتر
جمهوری اسلامی ایران، پس از گذشت چهار دهه الگوهایی از سیاست و اقتصاد را بهکار گرفته که هر کدام اثرگذاریهای خاصی را در فضای جغرافیایی ایران برجای گذاشته است. نقطهی مشترک همهی الگوهای فضایی در جمهوری اسلامی ایران، کنشگری در چارچوب الگوی کاملاً متمرکز بوده است. تمرکز فزایندهی امور در واحدهای سیاسی-فضایی متمرکز، سببساز کاستیها و نارساییهایی بوده که پراکنش فضایی عدالت و توسعه را مختل ساخته است؛ چراکه واحدهای سیاسی-فضایی، مجموعهی متفاوت و ناهمگنی از عناصر و عوامل طبیعی-انسانی را در خود جای دادهاند و فرمها و فرایندهای توزیع فضایی قدرت در چنین واحدهایی باید اصل تفاوت و ناهمگنی را درنظر گیرند. در همین راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین کاربست الگوی نیمهمتمرکز حکومت محلی برای توزیع بهینهی قدرت درون تشکیلات قضائی و امنیتی در ایران پرداخته است. نتایج، نشان از آن دارد که با دوگانهسازی توزیع فضایی قدرت در ایران به دو بخش امور محلی و امور حاکمیتی، چارچوبی منطقی برای مصداقیابی هر کدام از این دو بخش پدید میآید. در امور قضائی، تشکیلاتی مانند سازمان ثبت اسناد و املاک، سازمان زندانها و اقدامات تأمینی-تربیتی کشور، مرکز امور شوراهای حل اختلاف و سازمان پزشکی قانونی به دلیل ماهیت خدماتی-رفاهی از قابلیت فزایندهای برای واگذاری به حکومتهای محلی برخوردار هستند. در امور امنیتی نیز، ردهها و سازمانهای موجود در نیروی انتظامی، همچون معاونت صدور گذرنامه، سازمان وظیفهی عمومی، ردههایی از پلیس پیشگیری و پلیس راهنمایی و رانندگی، به سبب ماهیت پیشگیرانه و خدماتی میتواند به نمایندگان امور محلی تفویض شود.