مصطفی رشیدی؛ عباس علی پور؛ روح اله حسین وند شکری؛ مصطفی سعیدزاده
چکیده
تقسیمات سیاسی فضای یک کشور بهمثابۀ قالب سیاسی و مدیریتی فضای ملی است. در واقع تقسیمات فضای ملی جایگاه هر بخش از پهنۀ سرزمینی را در ساختار فضایی کشور مشخص می کند. لذا تقسیمات کشوری باید براساس اصول و چهارچوب ها و واقعیت های جغرافیایی جهت کارآمدی هر چه بهتر تنظیم گردد و یک الگوی راهبردی جغرافیایی براساس قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها ...
بیشتر
تقسیمات سیاسی فضای یک کشور بهمثابۀ قالب سیاسی و مدیریتی فضای ملی است. در واقع تقسیمات فضای ملی جایگاه هر بخش از پهنۀ سرزمینی را در ساختار فضایی کشور مشخص می کند. لذا تقسیمات کشوری باید براساس اصول و چهارچوب ها و واقعیت های جغرافیایی جهت کارآمدی هر چه بهتر تنظیم گردد و یک الگوی راهبردی جغرافیایی براساس قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها را به دست دهد. این توجه به منطق جغرافیایی در ترسیم مرزهای سیاسی درون سرزمینی، برگرفته از نگاه سازماندهی و آمایش سرزمین در سطح فضای ملی، منطقه ای و محلی است. ازاینرو در مقاله حاضر سعی بر آن است تا به آسیب شناسی ژئوپلیتیکی تقسیمات کشوری در ایران براساس منطق و واقعیت های جغرافیایی و در واقع با رویکرد سازماندهی و آمایش-سرزمین پرداخته شود. سؤال اساسی این پژوهش این است که: از منظر جغرافیا و آمایش سرزمین، تقسیمات کشوری ایران دچار چه ضعف هایی است؟ پیامدها و آسیب های ژئوپلیتیکی آن در فضای سرزمینی کشور چگونه است؟ در بخش یافته های تحقیق نگارندگان به مسئله عدم انطباق تقسیمات کشوری فعلی ایران بر نواحی جغرافیایی (طبیعی و انسانی) و نیز عدم توجه به مؤلفههای شکلی در سازماندهی سیاسی فضا و تقسیمات کشوری از جمله عوامل شکل و وسعت و استقرار نامتوازن مراکز استان ها پرداخته و چنین نتیجه گیری نموده اند که این آسیب ها به طور مستقیم بر توسعه، امنیت و توازن فضایی در کشور اثر منفی می گذارد. لازم به ذکر است که این مقاله از نوع تحقیقات کاربردی است و به شیوه ای تحلیلی-توصیفی نگاشته شده است.
مراد کاویانی راد؛ یدالله آذرخواه؛ عبدالمهدی شیخیانی
چکیده
ناهمگونی ملی در بعد فرهنگی و سرزمینی شاخصهبسیاری از کشورهاست. تجربیات کشورها در بعد مدیریت ناهمگونی ملی متفاوت می نماید؛ به گونه ای که هر کدام از آنها متناسب با نوع ناهمگونی برای تقویت پیوستگی سرزمینی و همبستگی ملی، سیاست های مختلفی را در پیش می گیرند. با این حال، اکثر کشورها به فراخور پهناوری و شمار جمعیت با مقوله ناحیه گرایی روبرو ...
بیشتر
ناهمگونی ملی در بعد فرهنگی و سرزمینی شاخصهبسیاری از کشورهاست. تجربیات کشورها در بعد مدیریت ناهمگونی ملی متفاوت می نماید؛ به گونه ای که هر کدام از آنها متناسب با نوع ناهمگونی برای تقویت پیوستگی سرزمینی و همبستگی ملی، سیاست های مختلفی را در پیش می گیرند. با این حال، اکثر کشورها به فراخور پهناوری و شمار جمعیت با مقوله ناحیه گرایی روبرو هستند که مشروعیت حکومت و گاه دولت را به چالش می کشاند. ایران متاثر ازموقعیت جغرافیایی اش در طی تاریخ دیر پای خود،سرای سکونت گروه های زبانی- مذهبی بسیاری بوده است. از این رو، تعامل میان این نواحیاز فرهنگ و مدنیت ایرانی،فرهنگی متکثر ساخته است. بلوچستان واقع در جنوب شرق کشور از آن دست نواحی است که به واسطه ناهمگونی های زبانی، مذهبی و نیز سطح بهره مندی، از شاخصه ها و مولفه های وجودی لازم برای ناحیه گرایی برخوردار است. مقاله حاضر که ماهیتی کاربردی دارد و روش گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است با رویکردی توصیفی- تحلیلی به تبیین اثرات مقیاس های جغرافیایی در ابعاد جهانی، منطقه ای، ملی، ناحیه ای و محلی بر شکلگیری پدیده ناحیهگرایی در جنوب شرق ایران پرداخته است.نتیجه پژوهش نشان داد که شکلگیری ناحیه گرایی در بلوچستان متأثر از مقیاس های متعدد جغرافیایی است که هرکدام به شکلی متمایز ظهور این پدیده را در این ناحیه به دنبال داشته اند. از این رو، این مقیاس ها از رهگذر ابزارهای رسانه ای، حمایت های مالی و ایدئولوژیک برخی کشورهای منطقه، وجود برخی محدودیت هابرایمشارکت کامل سیاسی-اجتماعی، ناکارآمدی نظام توزیع، تعارض منافع هویت های ناحیه ای، بعد مسافت و ناهمگونی مذهبی مواردی هستند که در مقیاسهای مختلف زمینه بروز ناحیهگرایی مذهبی را در این بخش از کشور فراهم کرده است.
نرگس حجی پناه؛ سید هادی زرقانی؛ امید علی خوارزمی
چکیده
اتخاذ سیاست تمرکززدایی و ایجاد و توسعه سازمانها و نهادهای محلی، ازجمله ویژگیهای سازماندهی سیاسی فضا در قرن حاضر است که گرایش فزایندهای نسبت به آن در سراسر دنیا مشاهده میشود. یکی از دلایل این امر، آن است که بسیاری از کشورها سیاست تمرکززدایی را بهعنوان روشی برای بهبود عملکرد بخش عمومی و رشد اقتصادی به کار میبرند. با توجه به ...
بیشتر
اتخاذ سیاست تمرکززدایی و ایجاد و توسعه سازمانها و نهادهای محلی، ازجمله ویژگیهای سازماندهی سیاسی فضا در قرن حاضر است که گرایش فزایندهای نسبت به آن در سراسر دنیا مشاهده میشود. یکی از دلایل این امر، آن است که بسیاری از کشورها سیاست تمرکززدایی را بهعنوان روشی برای بهبود عملکرد بخش عمومی و رشد اقتصادی به کار میبرند. با توجه به نقش مطلوب و کاربرد مؤثر روش تفکر سیستمی در مطالعه و تحلیل حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی، در این مقاله به بررسی سیستمی نقش عوامل اقتصادی در شکلگیری دولت محلی با تأکید بر ایران پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و استنباطی است. گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانهای و میدانی انجام شده است. در بخش مطالعات میدانی از دو روش کمی و کیفی استفاده شده است. در بخش کمی جامعه آماری صاحبنظران بحث دولت محلی میباشند که بر اساس برآورد محقق تعداد 40 نفر میباشند. در قسمت کیفی 7 نفر از صاحبنظران بحث دولت محلی به روش گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند. برای میزان تأثیر عوامل اقتصادی- مالی در شکلگیری دولت محلی در ایران از آزمون t تک نمونه و برای اولویتبندی میزان تأثیر هر یک از عوامل مربوط به بعد اقتصادی- مالی از آزمون فریدمن استفادهشده است. بهمنظور ترسیم دیاگرامهای علی و معلولی بر اساس تفکر سیستمی از نرمافزار Vensim استفادهشده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که میزان تأثیر عوامل اقتصادی- مالی برای شکلگیری دولت محلی در ایران متوسط به پایین است و وضعیت موجود این بُعد برای شکلگیری دولت محلی در ایران ضعیف است.