داود عیوضلو؛ محمدتقی رضویان؛ مظفر صرافی؛ مرتضی قورچی
چکیده
بحث آلودگی هوا و بحران محیط زیست شهر تهران در سال های گذشته به یکی از دغدغه های اصلی متولیان و مسئولان ملی و شهری تبدیل شده است که تلاش برای شناخت جنبه های بحران در کنار عوامل تأثیرگذار در ایجاد شرایط کنونی در مطالعات علمی اهمیت دو چندانی یافته است. مقاله حاضر با استفاده از تحلیل گفتمان به دنبال بررسی دو گفتمان دولت ملی (دولت یازدهم، ...
بیشتر
بحث آلودگی هوا و بحران محیط زیست شهر تهران در سال های گذشته به یکی از دغدغه های اصلی متولیان و مسئولان ملی و شهری تبدیل شده است که تلاش برای شناخت جنبه های بحران در کنار عوامل تأثیرگذار در ایجاد شرایط کنونی در مطالعات علمی اهمیت دو چندانی یافته است. مقاله حاضر با استفاده از تحلیل گفتمان به دنبال بررسی دو گفتمان دولت ملی (دولت یازدهم، 1396-1392) و دولت محلی – شهرداری) دوره آقای قالیباف از سال 1392 تا 1396) در زمینه آلودگی هوا و تخریب محیط زیست تهران است. دولت ملی و دولت محلی هرکدام وظایف و تأثیراتی بر محیط زیست و کیفیت زندگی شهروندان تهران دارند که به دنبال نشان دادن عملکرد خود در این زمینه هستند و از اینرو هر کدام در چارچوب گفتمان خود به دنبال برجسته سازی و یا غیریت سازی برخی جنبه ها در ارتباط با عوامل آلودگی و راهکارهای کاهش آن هستند؛ که هر کدام از ابزار بازنمایی نیز در جهت اهداف خود استفاده می نمایند. نتایج تحلیل گفتمان نشان می دهد که گفتمان دولت محلی با برجسته کردن دال مرکزی حمل ونقل عمومی (آن هم بخش مترو، و نه کل سیستم حمل ونقل عمومی) و گفتمان دولت ملی با توسل بر گفتمان فن گرایی، دال مرکزی کیفیت و نظارت را برجسته می کند. تحلیل گفتمان نشان داد که دولت ملی و دولت محلی با برجسته کردن بخشی از واقعیت به دنبال ایجاد هژمونی هستند تا به جامعه اینطور وانمود کنند که بازنمایی آنها صحیح بوده و مدیریت آنها موفق بوده است. همچنین، برخی از مسائل در دو گفتمان مذکور به حاشیه رانده شده و به غایب یا غیریت تبدیل می شوند؛ که موضوع کمک و سهم دولت به حمل ونقل عمومی کلانشهرها در گفتمان دولت ملی به حاشیه رانده شده و به نوعی غایب ظاهری تبدیل می گردد و بحث تأثیر برج سازی، بلندمرتبه سازی و مدیریت ترافیک شهری ناشی از کاربری اراضی در گفتمان دولت محلی از طریق "غیرعلمی" یا "سیاسی کاری" خوانده شدن آن سرکوب شده و به غیریت تبدیل می گردد. نتایج تحقیق حاکی از این است که نقش مردم و مدیریت یکپارچه به عنوان دال تهی هر دو گفتمان قابل شناسایی می باشد.
محمد سلیمانی؛ محمدرضا حافظ نیا؛ مرتضی قورچی؛ حسین محمدیان
چکیده
برخورداری از تسهیلات و تجهیزات مناسب زیرساختی و خدماتی را میتوان از پیششرطهای تحقق رشد و توسعه شهرها جهان توسعه یافته دانست. زیرساختهای شهری که از قویترین مظاهر و نمادهای فرهنگ مادی، یا بعد مادی ساختار شهری هستند، طیف گستردهای از فرودگاه های بزرگ با عملکرد هاب هوایی، شبکه حملونقل پیشرفته، زیرساختهای پیشرفته اطلاعاتی– ...
بیشتر
برخورداری از تسهیلات و تجهیزات مناسب زیرساختی و خدماتی را میتوان از پیششرطهای تحقق رشد و توسعه شهرها جهان توسعه یافته دانست. زیرساختهای شهری که از قویترین مظاهر و نمادهای فرهنگ مادی، یا بعد مادی ساختار شهری هستند، طیف گستردهای از فرودگاه های بزرگ با عملکرد هاب هوایی، شبکه حملونقل پیشرفته، زیرساختهای پیشرفته اطلاعاتی– ارتباطاتی (مخابرات، اینترنت)، مراکز فرهنگی و آموزشی با شهرت جهانی، زیرساختهای ورزشی حرفه ای تا اثر معماری با برند جهانی را شامل میشود. امروزه به مدد جهانیشدن و تغییر ساختار و عملکرد شهرها، مدیریت شهری یا همان دولتهای محلی از اختیارات فراوانی در توسعه محلی با رویکرد فراملی برخوردار شدهاند. ازاینرو برنامه ریزی توسعه شهری با تأکید بر زیرساختهای شهری مبتنی بر استانداردهای جهان شهری در راستای رقابتهای مکانی و ارتقای منزلت شهری بیشازپیش در عملکردهای دولتهای محلی متجلی می گردد. پژوهش حاضر از نوع نظری و با روش توصیفی– تحلیلی انجام یافته است. هدف از انجام این پژوهش تبیین چارچوب نظری نقش زیرساختهای شهری در جهانیشدن کلانشهرها با عاملیت دولت محلی کلانشهری است. یافته های تحقیق نشان می دهد نظر به نقش و اهمیت دولتهای محلی در ایجاد زیرساختهای شهری جهانی و همچنین پیوند زیرساختهایی از قبیل: فرودگاه های بزرگ با عملکرد هاب هوایی، شبکه حملونقل پیشرفته، زیرساختهای پیشرفته اطلاعاتی – ارتباطاتی (مخابرات، اینترنت)، مراکز فرهنگی و آموزشی با شهرت جهانی و آثار معماری با برند جهانی، با اقتصاد شهری و کسب منزلت شهری در فرایندهای جهانی، دولت-های محلی کلانشهری با تغییرات اساسی در زیرساختهای شهری با مقیاس ملی و تلاش برای فراهم سازی زیرساختهای مذکور با استانداردهای جهانی می تواند ظرفیتهای لازم بنیادینی را برای پیوند با شبکه شهرهای جهانی به دست آورند.
نرگس حجی پناه؛ سید هادی زرقانی؛ امید علی خوارزمی
چکیده
اتخاذ سیاست تمرکززدایی و ایجاد و توسعه سازمانها و نهادهای محلی، ازجمله ویژگیهای سازماندهی سیاسی فضا در قرن حاضر است که گرایش فزایندهای نسبت به آن در سراسر دنیا مشاهده میشود. یکی از دلایل این امر، آن است که بسیاری از کشورها سیاست تمرکززدایی را بهعنوان روشی برای بهبود عملکرد بخش عمومی و رشد اقتصادی به کار میبرند. با توجه به ...
بیشتر
اتخاذ سیاست تمرکززدایی و ایجاد و توسعه سازمانها و نهادهای محلی، ازجمله ویژگیهای سازماندهی سیاسی فضا در قرن حاضر است که گرایش فزایندهای نسبت به آن در سراسر دنیا مشاهده میشود. یکی از دلایل این امر، آن است که بسیاری از کشورها سیاست تمرکززدایی را بهعنوان روشی برای بهبود عملکرد بخش عمومی و رشد اقتصادی به کار میبرند. با توجه به نقش مطلوب و کاربرد مؤثر روش تفکر سیستمی در مطالعه و تحلیل حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی، در این مقاله به بررسی سیستمی نقش عوامل اقتصادی در شکلگیری دولت محلی با تأکید بر ایران پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و استنباطی است. گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانهای و میدانی انجام شده است. در بخش مطالعات میدانی از دو روش کمی و کیفی استفاده شده است. در بخش کمی جامعه آماری صاحبنظران بحث دولت محلی میباشند که بر اساس برآورد محقق تعداد 40 نفر میباشند. در قسمت کیفی 7 نفر از صاحبنظران بحث دولت محلی به روش گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند. برای میزان تأثیر عوامل اقتصادی- مالی در شکلگیری دولت محلی در ایران از آزمون t تک نمونه و برای اولویتبندی میزان تأثیر هر یک از عوامل مربوط به بعد اقتصادی- مالی از آزمون فریدمن استفادهشده است. بهمنظور ترسیم دیاگرامهای علی و معلولی بر اساس تفکر سیستمی از نرمافزار Vensim استفادهشده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که میزان تأثیر عوامل اقتصادی- مالی برای شکلگیری دولت محلی در ایران متوسط به پایین است و وضعیت موجود این بُعد برای شکلگیری دولت محلی در ایران ضعیف است.