محمود مبارکشاهی؛ محمد رضا حافظ نیا؛ ریباز قربانی نژاد؛ ابراهیم رومینا
چکیده
29 سال از تشکیل اولین دولت ناحیهای در بخشی از مناطق کردنشین عراق شامل استانهای اربیل، سلیمانیه، دهوک و حلبچه میگذرد. اقلیم کردستان و دولت منطقهای آن از زوایای مختلفی موردمطالعه و بررسی واقعشده است؛ اما تاکنون از منظر هستیشناسی، موردبررسی و مطالعه واقع نگردیده است؛ این مقاله در پی بررسی و شناخت هستیشناسی این دولت ناحیهای ...
بیشتر
29 سال از تشکیل اولین دولت ناحیهای در بخشی از مناطق کردنشین عراق شامل استانهای اربیل، سلیمانیه، دهوک و حلبچه میگذرد. اقلیم کردستان و دولت منطقهای آن از زوایای مختلفی موردمطالعه و بررسی واقعشده است؛ اما تاکنون از منظر هستیشناسی، موردبررسی و مطالعه واقع نگردیده است؛ این مقاله در پی بررسی و شناخت هستیشناسی این دولت ناحیهای از منظر «ماهیت و چیستی» و «چرایی و ضرورت» میباشد. این پژوهش ازلحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی میباشد. در این تحقیق روشگردآوری اطلاعات، با توجه به نوع و ابعاد آن بهصورت کتابخانهای میباشد و در تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش کیفی استفادهشده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد عوامل مؤثر در تبیین هستیشناسی دولت ناحیهای کردستان – عراق چندعاملی بوده که برخی از عوامل نقش پایهای و زیربنایی داشتهاند. مهمترین عامل تأثیرگذار در فرایند شکلگیری دولت ناحیهای کردستان، مسئلهی هویت طلبی ناحیهای بوده است. هویت طلبی ناحیهای زمینهساز شکلگیری اندیشه ناسیونالیسم قومی و بهتبع آن مطالبهی حق تعیین سرنوشت با توجه به تمایزات جغرافیایی و فرهنگی میان کردستان و سایر بخشهای عراق و در چهارچوب الگوهای رایج در سازماندهی سیاسی فضا یعنی خودمختاری و فدرالیسم بوده است.
محمد حسین پاپلی یزدی؛ علیرضا منصوریان؛ محمد رضا حافظ نیا؛ ابراهیم رومینا
چکیده
پایداری سیستمهای سیاسی در فضا های قومی متنوع حاصل کنش هایی مسالمتآمیز و همزیستی آنها است. همزیستی حاصل پذیرش محدودیت های اعمال شده بوسیله کنشگران متقابل یا عوامل بین گونهای است. پژوهش حاضر با هدف سنجش وضعیت فاصله قومی و همزیستی مسالمت آمیز در فضاهای چند قومی با تاکید بر اقوام کرمانج،ترک،فارس و ترکمن استان خراسان شمالی در ...
بیشتر
پایداری سیستمهای سیاسی در فضا های قومی متنوع حاصل کنش هایی مسالمتآمیز و همزیستی آنها است. همزیستی حاصل پذیرش محدودیت های اعمال شده بوسیله کنشگران متقابل یا عوامل بین گونهای است. پژوهش حاضر با هدف سنجش وضعیت فاصله قومی و همزیستی مسالمت آمیز در فضاهای چند قومی با تاکید بر اقوام کرمانج،ترک،فارس و ترکمن استان خراسان شمالی در سه وجه عمومیت شدت وتقارن در میان گروه های اجتماعی مختلف انجام شده است. این پژوهش بصورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است.در این روش با جمع آوری دادهها و اطلاعات ( پرسشنامه) توصیف،تحلیل وارزیابی شده است. پرسش های طراحی شده در این بخش بر مبنای مولفه های همزیستی در جدول متغیرهای مورد سنجش مد نظر بوده است. این متغیرها طیفی از فاصله اجتماعی را در فضاهای چند قومی مد نظر قرار می دهند تا با ارزیابی این فواصل اجتماعی، روابط بین آنها را ارزیابی نمایند. پژوهش نشان ازگستردگی نزدیکی سه قومیت ترک ،کرمانج و ترکمن به فارس ها به میزان (96 درصد) و دوری از قوم ترکمن به میزان (79 درصد) است. عمق و(شدت) این فاصله نیز همانند عمومیت نشان از آن دارد که سه قوم ترک ،کرمانج و ترکمن با قوم فارس بیش ترین میزان ارتباط با(84 درصد) در حالیکه با قوم ترکمن کمترین میزان (39 درصد) دارا می باشند. فاصله قوم به قوم نیزنشان از آنست که کرد ها با کمترین تفاوت و فاصله دوجانبه را دارند. این در حالی است که میزان فاصله قومی ترکمن ها با سایر اقوام به مراتب بیشتر از میزان فاصله قومی سایر اقوام با ترکمن ها است. یافته ها نشان از عدم وجود بحران و تضاد قومی در این منطقه و همزیستی مسالمت آمیز است..
محمود مبارکشاهی؛ محمد رضا حافظ نیا؛ ریباز قربانی نژاد؛ ابراهیم رومینا
چکیده
مبحث قومیت ومطالبات قومی یکی ازموضوعات موردتوجه درحوزۀ مطالعات علومانسانی است. دراین میان، جغرافیایسیاسی بهعنوان یکی از رشتههای پویا دراین حوزه، بهدلیل ماهیت فلسفی خود که همانا مطالعه و بررسی بُعد سیاسی فضا است، با نگرشی سیستمی، موضوع پراکندگی فضایی اقلیتها وپراکنش نواحی قومی را موردمطالعه قرارمیدهد. دراین ...
بیشتر
مبحث قومیت ومطالبات قومی یکی ازموضوعات موردتوجه درحوزۀ مطالعات علومانسانی است. دراین میان، جغرافیایسیاسی بهعنوان یکی از رشتههای پویا دراین حوزه، بهدلیل ماهیت فلسفی خود که همانا مطالعه و بررسی بُعد سیاسی فضا است، با نگرشی سیستمی، موضوع پراکندگی فضایی اقلیتها وپراکنش نواحی قومی را موردمطالعه قرارمیدهد. دراین مقاله تلاش شده است هستیشناسی دولتهای ناحیهای از دو منظر ماهیت وضرورت، مورد بررسی واقع گردد و بهاین سوال اساسی پاسخ داده شود که چه عواملی ماهیت و ضرورت تشکیل چنین سازههایی را توجیهپذیرمیسازند؟ در حوزۀ جغرافیایسیاسی،"هارتشورن" و"گاتمن" با بحث از علت وجودی دولت، برنقش نیروهای واگرا وهمگرا درایجاد و تداوم بقای کشور تاکید نمودهاند؛ دراین مقاله ضمن اشاره ونقد این نظریهها، به بررسی عوامل موثر در هستیشناسی یا بهعبارت دیگر ضرورت و چرایی دولتهای ناحیهای که امروزه درقالب الگوهای فدرالی و خودمختار، دربرخی ازکشورها بهمنصه ظهوررسیدهاند، میپردازیم. هستیشناسی دولتهای ناحیهای درچارچوب حکومتهای ملی و مستقل، قابلیت تبیین و بررسی را دارند. ماهیت این گونه سازههای فضایی، بدون وجود کشور وحکومت ملی مستقل، امکان طرح نداشته وموضوعیت خود را از دست میدهند. این مقاله، از لحاظ هدف، بنیادی بوده واز لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی میباشد. دراین تحقیق روش گردآوری اطلاعات، باتوجه به نوع وابعاد آن بهصورت کتابخانهای میباشد. نتایج تحقیق نشان میدهد عواملی همچون حق تعیین سرنوشت و خودگردانی ناحیهای، تقسیم قدرت درابعاد مختلف فضایی، ادراک هویتی وفضایی، شکوفایی توانمندیهای ناحیهای، هویتطلبی ناحیهای، بحرانزدایی منطقهای و محلی از قلمرو ملی و مدیریت فضا و ایجاد تفاهم میان سازههای ناهمگون و ایجاد تعادل ناحیهای، ضرورت وماهیت تشکیل دولتهای ناحیهای را توجیهپذیرمیسازند.
ابراهیم رومینا؛ قاسم تیموری؛ زهرا احمدی پور
چکیده
شهر به مثابه یک اکوسیستم جغرافیایی از عناصر و اجزای مختلفِ مصنوعی(کالبد) و طبیعی(انسان) تشکیل شده است. پویایی و حیاط چنین اکوسیستمی نتیجه روابط نظاممند میان عناصر واجزای هم پیوند خود است. از دیگر سو، فضای شهری میزبان انسانهایی است که در گستره نیازها و نقشآفرینیهای آنها، پیوسته عرصه تصمیم سازی ها و تصمیم گیریهای سیاسی، اقتصادی، ...
بیشتر
شهر به مثابه یک اکوسیستم جغرافیایی از عناصر و اجزای مختلفِ مصنوعی(کالبد) و طبیعی(انسان) تشکیل شده است. پویایی و حیاط چنین اکوسیستمی نتیجه روابط نظاممند میان عناصر واجزای هم پیوند خود است. از دیگر سو، فضای شهری میزبان انسانهایی است که در گستره نیازها و نقشآفرینیهای آنها، پیوسته عرصه تصمیم سازی ها و تصمیم گیریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته و در چنین چرخه فعالی، دائما تولید و بازتولید میگردد. شایان توجه فراوان است که سهم جنسیتی انسانهای شهری در اثرگذاری و اثرپذیری این اکوسیستم جغرافیایی، متفاوت است. این تفاوت و نابرابر بودنِ نقشآفرینی جنسیتی به عنوان مسأله این پژوهش با مطالعه موردی یکی از مناطق شهر تهران قرار گرفته است.
این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از اطلاعات کتابخانهای و مشاهده و پرسشنامه، به ارائه تحلیلی از جایگاه جنسیت در ساخت فضای شهری و عوامل موثر بر شکلگیری آن پرداخته است. یافتههای تحقق نشان میدهد که در منطقه 6 شهر تهران، میزان (احساس) امنیت، کاربریها و دسترسی به امکانات شهری برای زنان به طور معناداری نسبت به مردان کمتر است. این عوامل میزان مشارکت شهروندی، میزان رضایت شهروندی و ارتباطات انسانی را برای شهروندان منطقه 6 شهر تهران به ویژه زنان را کاهش داده است. در منطقه مورد مطالعه دیوارنگاریها، تبلیغات، مجسمهها، تابلوها و علائم به عنوان شاخصهایی برای سنجش چشمانداز، جلوههایی از جنسیتی بودن فضا و در واقع عدم عدالت جنسیتی را در خود دارند. میزان اثرگذاری همه عوامل بالا در چشمانداز شهر به ویژه فضاهای عمومی شهری قابل مشاهده است. با توجه به یافتههای تحقق، ایدئولوژی و فرهنگ دو عامل مهم در جنسیتی شدن فضا هستند. محدودیتهایی که از سوی نهادهای تاثیر گذار بر مدیریت شهری بر فضای شهری منطقه تحمیل شدهاند شامل تفکیکهای اجتماعی بر اساس جنسیت و تفکیکهای فضایی میشوند. در نتیجه شهر در ارتباط اجتماعی زنان که لازمه تعریف هویت اجتماعی آنان است تهی مانده و این مساله بر کنش اجتماعی آنان تأثیر منفی دارند.
کاظم رمضانی؛ ابراهیم رومینا؛ عمران علیزاده؛ رحیم سرور
چکیده
دریای خزر، از بزرگترین و غنیترین فضاهای آبی بسته جهان است و با دارا بودن موقعیت جغرافیایی خاص خود، از نظر تأثیرات آب و هوایی، حمل و نقل دریایی، توسعه و برنامهریزی صنعت توریسم، صنایع وابسته به شیلات و کشاورزی و دارا بودن منابع مهم نفتی برای پنج کشور ساحلیاش دارای اهمیت به سزایی است. این دریا، از یکسو به دلیل وجود منابع نفت و ...
بیشتر
دریای خزر، از بزرگترین و غنیترین فضاهای آبی بسته جهان است و با دارا بودن موقعیت جغرافیایی خاص خود، از نظر تأثیرات آب و هوایی، حمل و نقل دریایی، توسعه و برنامهریزی صنعت توریسم، صنایع وابسته به شیلات و کشاورزی و دارا بودن منابع مهم نفتی برای پنج کشور ساحلیاش دارای اهمیت به سزایی است. این دریا، از یکسو به دلیل وجود منابع نفت و گاز که بدون ملاحظات زیست محیطی توسط کشورهای حاشیهای مورد اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری قرار میگیرد و موجب آلودگی محیط میشود و از سوی دیگر به دلیل بهرهبرداری بیرویه از منابع زنده و ورود آلایندهها از مراکز صنعتی، پسابهای کشاورزی و شهری به محیط بسته آن، با بحرانهای زیستمحیطی روزافزونی روبهرو شده است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از دادههای کتابخانهای و میدانی به تحلیل بحرانهای زیستمحیطی این حوزه پرداخته و تأثیر این بحرانها بر منافع ملی جمهوذی اسلامی ایران را مورد ارزیابی قرار داده است.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که منافع ملی ایران تحت تاثیر کنشهای اقتصادی و برداشت های بی رویه از منابع زنده و فسیلی، و ورود آلاینده های متعدد از کشورهای پیرامونی ابن دریا قرار گرفته است. بر اساس خروجی مدل تحلیلی بکار رفته در این تحقیق، جهت مقابله با چالش های پیش رو اتخاذ استراتژی محافظه کارانه در سطح ملی، و شکل گیری یک سازمان منطقه ای محیط زیست پایه با محوریت ایران می تواند حائز اهمیت باشد.
محمد رضا حافظ نیا؛ ابراهیم رومینا؛ مصطفی قادری حاجت
چکیده
الگوی روابط در ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر جهان ماهیتی پیچیده و ترکیبی دارد، روابط تمدنها با هم و تعاملات درون تمدنی در طیفی از الگوهای رفتار ژئوپلیتیکی از تعامل، رقابت و تعارض را شامل می گردد. از سوی دیگر برخی از ارزشهای مکانی که سرچشمه چالش سازی بین کشورهای منطقه قرار می گیرد، ماهیتی تمدنی دارند. تمدن ایرانی در مجاورت با تمدنهای دیگری ...
بیشتر
الگوی روابط در ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر جهان ماهیتی پیچیده و ترکیبی دارد، روابط تمدنها با هم و تعاملات درون تمدنی در طیفی از الگوهای رفتار ژئوپلیتیکی از تعامل، رقابت و تعارض را شامل می گردد. از سوی دیگر برخی از ارزشهای مکانی که سرچشمه چالش سازی بین کشورهای منطقه قرار می گیرد، ماهیتی تمدنی دارند. تمدن ایرانی در مجاورت با تمدنهای دیگری قرار گرفته و در طی هزاران سال این مجاورت منجر به شکل گیری الگویی از ارتباطات شده است که در طیف وسیعی از تعاملات دوستانه تا خصمانه را در بر می گیرد. این بستر تمدنی، در فرایندهای سیاسی، نظر بازیگران سیاسی را جلب کرده و هر یک سعی در گسترش حوزه نفوذ خود دارند.این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای سعی در تحلیل الگوی روابط سازه های انسانی و قلمرو های فرهنگی در غرب آسیا و روابط ژئوپلیتیکی هر یک از این مناطق با سازه تمدنی ایران را دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سازه تمدن ایرانی امروز از یک وضعیت ویژه برخوردار است که در حال حاضر با چالش هایی مواجه است. تمام سازه های تمدنی پیرامون ایران دارای عمق استراتژیکی خاص خود بوده و تنها ایران است که بدون پشتوانه درون تمدنی و همکاری های برون تمدنی در جهان سرشار از رقابت کنونی به خود متکی است، تمدن سامی در جنوب پشتوانه شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب را دارد، تمدن تورانی به رهبری ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا را در کنار خود می بیند و تمدن اسلاوی نیز با توجه به قدرت موثر روسیه از موقعیتی برتر از تمدن ایرانی قرار دارد.