محمود واثق؛ احد محمدی
چکیده
یکی از ویژگیهای هر نوع پژوهش علمی در عرصۀ علوماجتماعی منجمله جغرافیا و جغرافیایسیاسی بهعنوان یکی از زیرشاخههای آن، توجه به اصل عینیت و واقعگرایی در شناخت پدیده است. در این راستا، اساسیترین مسألهای که از نظر روششناسی در برابر دانشمندان قرار دارد این است که عینیت چیست و چگونه میتوان بدان دست یافت؟ آیا اساساً رسیدن بهعینیت ...
بیشتر
یکی از ویژگیهای هر نوع پژوهش علمی در عرصۀ علوماجتماعی منجمله جغرافیا و جغرافیایسیاسی بهعنوان یکی از زیرشاخههای آن، توجه به اصل عینیت و واقعگرایی در شناخت پدیده است. در این راستا، اساسیترین مسألهای که از نظر روششناسی در برابر دانشمندان قرار دارد این است که عینیت چیست و چگونه میتوان بدان دست یافت؟ آیا اساساً رسیدن بهعینیت و حقیقت امکانپذیر است؟ و اگر هست معیارِ شناساییِ «حقایق» از پندارهای نادرست و مخالف با واقع چیست؟ این مسئله(ارزشِ شناخت) که محور اصلی مباحث شناختشناسی را تشکیل میدهد مسئلۀ اصلی مقالۀ حاضر میباشد که با روش توصیفی- تحلیلی(منطقی) در قالب توصیف و تحلیلهای منطقی و معرفتشناختی با رویکرد عقلانیت انتقادی تدوین شده است. در این مقاله عینیت و اعتبار گزارهها و قضایای جغرافیایی در مکاتب مختلفِ پوزیتیویسم، هرمنوتیک، پدیدارشناسی، فرانکفورت، پستمدرن و پساساختارگرا مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که مکاتب انتقادی در نهایت از آنجا که به «نسبیگرایی» ختم میشوند قایل به عینیت و اعتبارِ گزارهها و قضایای جغرافیایی نیستند و از این لحاظ با مشکلات عدیدۀ معرفتشناختی مواجه هستند، چرا که واقعیت های جغرافیایی و دریافت و شناخت آنها و نیز ارزیابی و تعیین درستی یا نادرستی این فرضیات از طریق پژوهش «واقعگرایانه» و دقیق در چارچوب روش «فرضی- قیاسی» و با رویکرد «عقلانی- تجربی» امکانپذیر است و معنای عینیت و اعتبار در مورد گزارهها و قضایای جغرافیایی عبارت است از: واقعی و عینیبودن پدیدهها و فرآیندهای جغرافیایی و گزارهها و قضایای راجع به آنها، عمومیّت و همگانیبودن پژوهشهای جغرافیایی، تعیین ارزش و اعتبارِ فرضیّهها، قضایا و نظریههای جغرافیایی از طریق انطباق آنها با معیارهای «واقعیت» و «سازگاری منطقی».
محسن جانپرور؛ ریحانه صالح آبادی؛ زکیه نادری چنار
چکیده
قدرتنرم به معنای توانایی جذب دیگران میباشد و این توانایی جذب دیگران، منجر به نفوذ در آنان میشود. استفاده از قدرتنرم درحال حاضر نزد دولتهای جهان رواج زیادی پیدا کرده است. قدرتنرم دارای منابع متعددی میباشد. یکی از عواملی که مدنظر این مقاله قرار دارد، بهرهگیری از قدرتنرم با استفاده از روابط و همکاریهای آموزش عالی ...
بیشتر
قدرتنرم به معنای توانایی جذب دیگران میباشد و این توانایی جذب دیگران، منجر به نفوذ در آنان میشود. استفاده از قدرتنرم درحال حاضر نزد دولتهای جهان رواج زیادی پیدا کرده است. قدرتنرم دارای منابع متعددی میباشد. یکی از عواملی که مدنظر این مقاله قرار دارد، بهرهگیری از قدرتنرم با استفاده از روابط و همکاریهای آموزش عالی در جهت نفوذ سیاسی بیشتر است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش نفوذ سیاسی با توجه به همکاریهای علمی بین الملل دانشگاهی با نگاهی به تجربه دانشگاه فردوسی مشهد با دانشگاههای افغانستان میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهرهگرفته شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در عصر انفجار اطلاعات دیگر نمیتوان تنها به عنصر قدرتسخت توجه کرد و علاوه بر عناصر قدرت در حوزههای نظامی، اقتصادی و سیاسی، نباید از عناصر نرم افزاری فرهنگ و آموزش عالی در افزایش توان یک کشور غافل ماند. تلاش ایران جهت نفوذ سیاسی بر افغانستان در عرصهی سیاست داخلی و خارجی اتخاذ گسترش همکاریهای آموزشی به عنوان یک پادایم بیبدیل قدرتنرم در جهت افزایش و ارتقاء جایگاه و پرستیژ ایران در نظام بینالملل و ایفای نقش برتر در منطقه است. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها و اسناد مربوط به توافقنامه های بیندانشگاهی دانشگاه فردوسی مشهد با دانشگاههای کابل، قندهار، هرات، موسسه عالی اشراق و دانشگاه بلخ حاکی از قابلیتهای اساسی دانشگاه فردوسی مشهد در عرضه خدمات آموزش عالی فراملی از تبادل استاد و دانشجو گرفته تا راهاندازی دوره کارشناسیارشد و تاسیس یک شعبه دانشگاهی میباشد. در نهایت، این مقاله نمایانگر این موضوع است که ایران میتواند از همکاریهای آموزشی برای نفوذ سیاسی بیشتر در کشور افغانستان بهرهبرداری کند.
علی شماعی؛ موسی کمانرودی کجوری؛ سید علی خلیلی اوماسلان سفلی
چکیده
سیاست بازتقسیم سیاسی فضا، غالباً بهعنوان یکی از ابزارهای اداری- سیاسی هر کشور برای مدیریت بهینه سرزمین است. این پژوهش، با هدف تحلیل نقش پیشرانهای بازتقسیم سیاسی فضا در استان اردبیل و آثار آن طی سالهای 1375 تا 1395 انجام گرفته است. این پژوهش کاربردی و با روش توصیفی-تحلیلی است، برای گردآوری دادهها و اطلاعات از روشهای کتابخانهای-اسنادی ...
بیشتر
سیاست بازتقسیم سیاسی فضا، غالباً بهعنوان یکی از ابزارهای اداری- سیاسی هر کشور برای مدیریت بهینه سرزمین است. این پژوهش، با هدف تحلیل نقش پیشرانهای بازتقسیم سیاسی فضا در استان اردبیل و آثار آن طی سالهای 1375 تا 1395 انجام گرفته است. این پژوهش کاربردی و با روش توصیفی-تحلیلی است، برای گردآوری دادهها و اطلاعات از روشهای کتابخانهای-اسنادی بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS ، و مدلهای هلدرن و آنتروپی شانون استفاده و از نرمافزار ENVI برای آشکارسازی توسعه فضایی شهر و تصاویر ماهوارهای استفاده شده است. یافتههای این پژوهش نشان دادند که بین شاخصهای ارتقاء جایگاه سیاسی با مساحت شهر رابطة مستقیم و مثبت وجود دارد. نتایج مدل هلدرن و آنتروپی شانون مشخص ساختند که توسعه این شهر بهصورت پراکنده صورت گرفته و سطح این شهر از 09/1899هکتار در سال 1375 بهحدود 8/3286 هکتار در سال 1395 افزایش داشته و منجر به تغییر کاربری زمینهای کشاورزی شده است. پس از سیاست بازتقسیم سیاسی فضا، احداث شهرکها و شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی، توسعة دانشــگاه، بیمارســتان، مرا کــز فرهنگــی و اجتماعی و بناهــای اداری از دیگر پیامدهای ارتقاء جایگاه سیاسی این شهر است. این فرایند موجب غفلت از توسعه شهرستانهای دیگر و مهاجرتهای بیرویه به شهر اردبیل و توسعه فضایی شهر شده است. تمرکز بودجههای عمرانی بیشتر بر توسعة دانشگاه، بیمارستان، مراکز فرهنگی و اجتماعی، بناهای اداری در این شهر بوده است. درنتیجه، نقش تقسیمات سیاسی در نظامهای سیاسی و تحت تاثیر مدیریتهای مختلف پیامدهای متفاوتی دارد.
احسان لشگری تفرشی
چکیده
شناخت اثرات سیاست در تولید فضای جغرافیایی یکی از موضوعاتی است که تفسیر آن در مکاتب متمایز شناختی از جمله در نسبیت گرایی معرفتی متفاوت می باشد. نسبیت گرایی معرفتی در چارچوب هستی شناسی ذهنی و بر خلاف نگاه تبیینی الزامی جهت دستیابی به آرمان ها و ارزش های مطلق وجود ندارد. در این دستگاه شناختی این مفروضه وجود دارد که شناخت عملکرد گفتمان ...
بیشتر
شناخت اثرات سیاست در تولید فضای جغرافیایی یکی از موضوعاتی است که تفسیر آن در مکاتب متمایز شناختی از جمله در نسبیت گرایی معرفتی متفاوت می باشد. نسبیت گرایی معرفتی در چارچوب هستی شناسی ذهنی و بر خلاف نگاه تبیینی الزامی جهت دستیابی به آرمان ها و ارزش های مطلق وجود ندارد. در این دستگاه شناختی این مفروضه وجود دارد که شناخت عملکرد گفتمان های سیاسی - تاریخی در تولید ابعاد مختلف فضای جغرافیایی با اتکا رویکرد پوزیتویستی و کمی امکان پذیر نمی باشد. در این راستا در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به مستندات نظری در مرحلۀ نخست در تعریف فضای جغرافیایی عاملیت ویژه ای برای گفتمان های سیاسی - ایدئولوژیک متصور گردیده است. سپس با توجه به ویژگی و ماهیت گفتمان های سیاسی - تاریخی امکانیت افزون تری برای نسبیت گرایی معرفتی در شناخت چگونگی تولید فضا قائل گردیده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که تحولات پدیده ها و فرایندهای موجود در فضای جغرافیایی تا حد زیادی از گفتمان های سیاسی - تاریخی حاکم متأثر بوده و دارای ویژگی های اختصاصی بوده و قابلیت تعمیم پذیری ندارد. بر این مبنا شناخت فضا الزاماً نمی تواند ابعاد فرامکانی و فرازمانی داشته باشد و در جهت شناخت اثرات قدرت سیاسی در تولید و بازساخت فضای جغرافیایی الزاماً نمی توان از معرفت شناسی استقرایی و تجربی که یکی از ویژگیهای مهم آن تعمیم پذیری است، استفاده نمود.
نرگس وزین؛ حسین مختاری هشی؛ مهدی ستایش منش
چکیده
افزایش قدرتملی یکی از اهداف مهم کشورها است و همواره برای دستیابی به آن تلاش میشود. قدرت ملی که دارای مولفههای بسیار زیادی است در وزن ژئوپلیتیک کشورها نقش مهمی دارد. امروزه کشورها برای دستیابی به قدرت ملی، گردشگری را مورد توجه قرار میدهند. ایران یکی از ده کشور بزرگ دنیا از لحاظ برخورداری از انواع جاذبههای گردشگری اعم از تاریخی، ...
بیشتر
افزایش قدرتملی یکی از اهداف مهم کشورها است و همواره برای دستیابی به آن تلاش میشود. قدرت ملی که دارای مولفههای بسیار زیادی است در وزن ژئوپلیتیک کشورها نقش مهمی دارد. امروزه کشورها برای دستیابی به قدرت ملی، گردشگری را مورد توجه قرار میدهند. ایران یکی از ده کشور بزرگ دنیا از لحاظ برخورداری از انواع جاذبههای گردشگری اعم از تاریخی، مذهبی، طبیعی محسوب میشود که میتواند از این فرصت در جهت تقویت قدرتملی خود استفاده نماید. لذا مطالعه حاضر با هدف تبیین اهمیت گردشگری در تقویت قدرتملی ایران، به دنبال پاسخگویی به این سوال است که توسعه گردشگری چگونه موجب تقویت قدرتملی ایران میشود؟ روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی و به شیوه پیمایشی است. جامعۀ آماری تحقیق، خبرگان و متخصصان در حوزه گردشگری و قدرتملی میباشند که 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان بررسی شد، و سطح پایایی پرسشنامه نیز با روش آلفای کرونباج تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری تحلیل واریانس اندازههای مکرر (GLMRM) و t تک نمونهای استفاده شده است. یافتههای نشان میدهد که توسعه گردشگری بر تقویت قدرتملی ایران با میانگین 3.92 بسیار تأثیرگذار است. همچنین تأثیر گردشگری بر ابعاد اقتصادی (4)، سیاسی (3.91) و اجتماعی- فرهنگی (3.86) قدرتملی ایران معنادار بوده است. همچنین یافتهها در خصوص تأثیر گردشگری بر مؤلفههای قدرتملی نیز نشان داد که توسعه گردشگری بیشترین تأثیر را بر مؤلفههای افزایش درآمد ملی (4.39)، تقویت بخش خصوصی (4.13) و تقویت سیاستخارجی (4.07) دارد. در مجموع، نتایج پژوهش نشان میدهد که توسعه گردشگری با افزایش درآمد، تولید، اشتغالزایی، تقویت بخش خصوصی، توسعه تجارت، افزایش عدالت، تقویت سیاست داخلی و خارجی، افزایش رفاه، آموزش، افزایش انسجام و همبستگی ملی و تبادلات فرهنگی بطورهمزمان، هم باعث تقویت و توسعه اقتصادی کشور در سطح ملی و بینالمللی خواهد شد، هم در شناساندن چهره واقعی کشور و ملت ایران به جامعه جهانی اثرگذار خواهد بود، و همچنین سیاست داخلی و خارجی کشور را تقویت خواهد کرد و در نهایت با تقویت قدرتملی موقعیت و منزلت ژئوپلیتیک کشور در سطح منطقهای و جهانی افزایش بیشتری خواهد یافت.
ابراهیم رومینا؛ قاسم تیموری؛ زهرا احمدی پور
چکیده
شهر به مثابه یک اکوسیستم جغرافیایی از عناصر و اجزای مختلفِ مصنوعی(کالبد) و طبیعی(انسان) تشکیل شده است. پویایی و حیاط چنین اکوسیستمی نتیجه روابط نظاممند میان عناصر واجزای هم پیوند خود است. از دیگر سو، فضای شهری میزبان انسانهایی است که در گستره نیازها و نقشآفرینیهای آنها، پیوسته عرصه تصمیم سازی ها و تصمیم گیریهای سیاسی، اقتصادی، ...
بیشتر
شهر به مثابه یک اکوسیستم جغرافیایی از عناصر و اجزای مختلفِ مصنوعی(کالبد) و طبیعی(انسان) تشکیل شده است. پویایی و حیاط چنین اکوسیستمی نتیجه روابط نظاممند میان عناصر واجزای هم پیوند خود است. از دیگر سو، فضای شهری میزبان انسانهایی است که در گستره نیازها و نقشآفرینیهای آنها، پیوسته عرصه تصمیم سازی ها و تصمیم گیریهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته و در چنین چرخه فعالی، دائما تولید و بازتولید میگردد. شایان توجه فراوان است که سهم جنسیتی انسانهای شهری در اثرگذاری و اثرپذیری این اکوسیستم جغرافیایی، متفاوت است. این تفاوت و نابرابر بودنِ نقشآفرینی جنسیتی به عنوان مسأله این پژوهش با مطالعه موردی یکی از مناطق شهر تهران قرار گرفته است.
این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از اطلاعات کتابخانهای و مشاهده و پرسشنامه، به ارائه تحلیلی از جایگاه جنسیت در ساخت فضای شهری و عوامل موثر بر شکلگیری آن پرداخته است. یافتههای تحقق نشان میدهد که در منطقه 6 شهر تهران، میزان (احساس) امنیت، کاربریها و دسترسی به امکانات شهری برای زنان به طور معناداری نسبت به مردان کمتر است. این عوامل میزان مشارکت شهروندی، میزان رضایت شهروندی و ارتباطات انسانی را برای شهروندان منطقه 6 شهر تهران به ویژه زنان را کاهش داده است. در منطقه مورد مطالعه دیوارنگاریها، تبلیغات، مجسمهها، تابلوها و علائم به عنوان شاخصهایی برای سنجش چشمانداز، جلوههایی از جنسیتی بودن فضا و در واقع عدم عدالت جنسیتی را در خود دارند. میزان اثرگذاری همه عوامل بالا در چشمانداز شهر به ویژه فضاهای عمومی شهری قابل مشاهده است. با توجه به یافتههای تحقق، ایدئولوژی و فرهنگ دو عامل مهم در جنسیتی شدن فضا هستند. محدودیتهایی که از سوی نهادهای تاثیر گذار بر مدیریت شهری بر فضای شهری منطقه تحمیل شدهاند شامل تفکیکهای اجتماعی بر اساس جنسیت و تفکیکهای فضایی میشوند. در نتیجه شهر در ارتباط اجتماعی زنان که لازمه تعریف هویت اجتماعی آنان است تهی مانده و این مساله بر کنش اجتماعی آنان تأثیر منفی دارند.