فرهاد رمضانی؛ مریم قاسمی
چکیده
مناطق مرزی، جزو مناطق محروم کشور به شمار می آیند که عموما از نظر ساختار اقتصادی با تنگناهای متعددی مواجه هستند . تبلور این امر را میتوان در بیکاری گسترده و فقدان فرصت های شغلی متنوع، پائین بودن درآمد، پایین بودن تولید و بهرهوری در بخش های مختلف اقتصادی، ناپایداری فعالیتهای اقتصادی و درنتیجه فقر فراگیر و ناپایداری روستاها ...
بیشتر
مناطق مرزی، جزو مناطق محروم کشور به شمار می آیند که عموما از نظر ساختار اقتصادی با تنگناهای متعددی مواجه هستند . تبلور این امر را میتوان در بیکاری گسترده و فقدان فرصت های شغلی متنوع، پائین بودن درآمد، پایین بودن تولید و بهرهوری در بخش های مختلف اقتصادی، ناپایداری فعالیتهای اقتصادی و درنتیجه فقر فراگیر و ناپایداری روستاها در ابعاد مختلف دانست. بر این اساس هدف مطالعه حاضر شناسایی عوامل بازدارنده توسعه اقتصاد روستاهای مرزی شهرستان های تربت جام و صالح آباد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی- توسعه ای است. گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری روستاهای واقع در 10 کیلومتری خط مرزی ایران و افغانستان در شهرستان های تربت جام و صالح آباد است. حجم نمونه مورد بررسی 264 خانوار در 17 روستای مرزی بوده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان می دهد مهمترین عوامل بازدارنده اقتصاد روستاهای مرزی ار دیدگاه مرزنشینان به ترتیب عبارتند از: «چالش های امنیتی در روستاهای مرزی» با 47/22، «خشکسالی و کمبود آب روستاهای مرزی» با 27/14، «بیکاری و پائین بودن درآمد ساکنان روستاهای مرزی» با 18/12، «عدم سرمایه گذاری کافی در زمینه اقتصادی در نواحی مرزی» با 26/8، «عملکرد ضعیف نهادهای متولی در نواحی مرزی» با 49/7، «ضعف امکانات زیربنایی در روستاهای مرزی با 88/5»، «غیربومی بودن مدیران و مسئولین نواحی مرزی» با 80/4، «ضعیف بودن جاده و امکانات حمل و نقل» با 15/4، «ضعف در بازاررسانی تولیدات ساکنین نواحی مرزی» با 81/3، «عدم ارتباط با نواحی فرامرزی» با 62/3 درصد واریانس تبیین شده است.
مراد کاویانی راد؛ ریحانه صالح آبادی؛ زکیه آفتابی
چکیده
محدودیت منابع مشترک آبی به طیفی از الگوهای متفاوت از همکاری تا درگیری انجامیده، که در قالب دانش هیدروپلیتیک واکاوی میشوند. با این حال، ابعاد مختلف هیدروپلیتیک در کانون توجه اندیشمندان علوم مختلف از جمله جغرافیای سیاسی بوده است. تا جایی که بسیاری از این دانشوران به بررسی هیدروپلیتیک و ابعاد تشکیل دهنده آن به صورتهای مختلف پرداختهاند. ...
بیشتر
محدودیت منابع مشترک آبی به طیفی از الگوهای متفاوت از همکاری تا درگیری انجامیده، که در قالب دانش هیدروپلیتیک واکاوی میشوند. با این حال، ابعاد مختلف هیدروپلیتیک در کانون توجه اندیشمندان علوم مختلف از جمله جغرافیای سیاسی بوده است. تا جایی که بسیاری از این دانشوران به بررسی هیدروپلیتیک و ابعاد تشکیل دهنده آن به صورتهای مختلف پرداختهاند. هدف مقاله حاضر که ماهیت بنیادی دارد، ارائه الگویی پاردایمی از هیدروپلیتیک بر پایه روش گرند تئوری است. روششناسی حاکم بر متن، ماهیت توصیفی-تحلیلی دارد و روش تحقیق به صورت کیفی، با مراجعه به کارشناسان، منابع داخلی و خارجی و بهرهگیری از روش کتابخانهای است. نمونهها از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات بهدست آمده با استفاده از روش گرندتئوری، کدگذاری و تحلیل شدند. نتیجه پژوهش نشان میدهد که در علم هیدروپلیتیک، عوامل زمینهای در پنجاه مقوله محوری و پنج مقوله اصلی تحت عنوان: ژئوپلیتیک، ژئوکالچر، ژئواکونومیک، تکنوپلیتیک، پلیتیکال، جای میگیرند. عوامل علی در هیدروپلیتیک در 27 مقوله محوری و سه مقوله اصلی، بهشرح 1-فرهنگ جامعه 2-موقعیت و وضعیت جغرافیایی 3-عوامل زیرساختی و بنیادی شناسایی شدند. عوامل راهبردی در 57 مقوله محوری و سه مقوله اصلی با عنوان تدوین راهبردهای آموزشی و پژوهشی، بینش استراتژیک و تدوین رسالت و اهداف کلان قرار گرفتند و پیامدهای علم هیدروپلیتیک در 58 مقوله محوری و شش مقوله اصلی به شرح عوامل سیاسی-حقوقی، اجتماعی-فرهنگی، نظامی-امنیتی، اقتصادی و زیست محیطی واکاوی شدند.
دانیال رضاپور؛ رضا سیمبر؛ احمد جانسیز
چکیده
ساختار ژئوپلیتیکی اوراسیای بزرگ[1] بعد از فروپاشی شوروی؛ روسیه، چین، آمریکا و اتحادیه اروپا را مجبور به رقابت بر سر اوکراین و دریای جنوبی چین کرده است. از چشمانداز مسکو و پکن، گسترش آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا به شرق با هدف تحدید نفوذ منطقهای روسیه و چین طرحریزی شده بود. براین اساس، اوکراین و دریای جنوبی چین نیز به حوزهای ...
بیشتر
ساختار ژئوپلیتیکی اوراسیای بزرگ[1] بعد از فروپاشی شوروی؛ روسیه، چین، آمریکا و اتحادیه اروپا را مجبور به رقابت بر سر اوکراین و دریای جنوبی چین کرده است. از چشمانداز مسکو و پکن، گسترش آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا به شرق با هدف تحدید نفوذ منطقهای روسیه و چین طرحریزی شده بود. براین اساس، اوکراین و دریای جنوبی چین نیز به حوزهای برای کشمکش میان روسیه، چین و بازیگران غربی بر سر نفوذ منطقهای و حتی عاملی برای اختلاف میان آمریکا و اتحادیه اروپا منجر شد که این مسأله بستر تشدید تنشها و افزایش بىثباتى در منطقه اوراسیای بزرگ را فراهم کرده است. با بیان این مقدمه، مولفین سوال اصلیود را این چنین مطرح میکننـد که تنش و اختلافات ژئوپلیتیکی بین آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه در قبال بحران اوکراین و اختلافات آمریکا با چین در دریای جنوبی چین و عدم همراهی اتحادیه اروپا با هژمون چه تاثیری بر روابط چندجانبه میان این چند کشور در بحرانهای اخیر داشته است؟ فرضیه مقاله اینگونه مطرح میشود که اختلافات و تنشهای میان اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه و سرپیچی از خواستههای هژمون در بحران اوکراین، تشدید اختلافات آمریکا، چین و همکاریهای سیاسی، اقتصادی اتحادیه اروپا با دو کشور روسیه و چین ضمن تضعیف روابط امنیتی اتحادیه اروپا با آمریکا، زمینه را برای گذار از نظام تکقطبی به نظام چندقطبی فراهم نموده است.
یاشار ذکی؛ محمدباقر قالیباف؛ مرجان بدیعی ازنداهی؛ سید رحمت اله موسوی فر؛ سید محمد مقیمی
چکیده
عوامل و کنشگران در سطوح مختلف جغرافیایی دست به سازماندهی سیاسی فضا میزنند. سازماندهی سیاسی فضا تنها اختصاص به سطح ملی ندارد، بلکه در هر سطح جغرافیایی با توجه به سطح قدرت و به میزانی که از ابزارهای مختلف متناسب با میزان حاکمیت و قدرت بهرهمند است، میتواند اقدام به سازماندهی فضا نماید. دایره کنش نظام جهانی به عنوان کلانترین ...
بیشتر
عوامل و کنشگران در سطوح مختلف جغرافیایی دست به سازماندهی سیاسی فضا میزنند. سازماندهی سیاسی فضا تنها اختصاص به سطح ملی ندارد، بلکه در هر سطح جغرافیایی با توجه به سطح قدرت و به میزانی که از ابزارهای مختلف متناسب با میزان حاکمیت و قدرت بهرهمند است، میتواند اقدام به سازماندهی فضا نماید. دایره کنش نظام جهانی به عنوان کلانترین مقیاس جغرافیایی، سطح جهان را در بر میگیرد. مسأله پژوهش این است که نظام جهانی چگونه و از طریق کدام مکانیزمها و فرآیندها در سطح جهانی باعث سازماندهی سیاسی فضا میشود؟ روش تحقیق مقاله حاضر مبتنی بر روش کیفی و بر اصول دادهبنیاد استوار است. نظام جهانی از طریق عناصر ساختاری و غیر ساختاری موجب سازماندهی سیاسی فضا میشود. قدرت، موتور محرکه نظام جهانی برای دستیابی به اهداف خود است. نظام جهانی از طریق افزایش و تقویت قدرت ساختاری نهادها و سازمانها را به وجود میآورد. نهادها و سازمانها قوانین و هنجارهای مورد نیاز خود در سطح جهان را تولید میکنند. تمام واحدهای سیاسی ملزم به رعایت قوانین و مقررات مطلوب نظام جهانی هستند و در صورت عدم تبعیت واحدهای سیاسی و کشورها از این قوانین با قدرت قهرآمیز قدرتهای جهانی روبهرو میشوند. قدرتهای جهانی تلاش میکنند تا با برنامهریزی و نظمساختاری و غیرساختاری فضاهای ارتباطی را کنترل و فضاهای گفتمانی را تولید نمایند. این قدرتها از طریق گفتمانسازی، هویت خود را از کشورهای که به زعم آنها مخل نظم جهانی هستند متمایز کرده و آنها را از طریق قدرت قهرآمیز و یا محرومنمودن از فضاها و فرایندهای ارتباطی تنبیه نمایند. قدرتهای جهانی ضمن تولید گفتمانها از کشورهای مخالف نظامجهانی گفتمانزدایی میکنند و با عنوانهای از قبیل کشورهای محور شررات سعی در بازنمایی این کشورها تحتعنوان ضد فضاهای ارتباطی و گفتمانی دارند. در آخر قدرتهای جهانی به پشتوانه اقدامات زیربنایی خود از قبیل تاسیس نهادها و سازمانها به تولید فعالیتهای روبنایی خود از قبیل گفتمانها و هویتها میپردازند و بدین طریق فعالیتهای خود را مشروع جلوه میدهند.
عبدالصاحب نادری؛ رضا تاجفر؛ نسرین خانیها
چکیده
مرز و بویژه توسعه در سکونتگاههای مرزی در هر کشوری از ابعاد مختلفی حائز اهمیت بوده و از فاکتورهای دوام و قوام هر کشوری محسوب میشوند این مهم با در نظر گرفتن موقعیت ژئوپلتیکی و ژئوکالچر ایران و بویژه با وجود منابع و ذخائر طبیعی موجود در بیشتر استانهای مرزی، اهمیت ژئواکونومیک و استراتژیک این مناطق را افزون نموده و بر مسئولیت دولت و نظام ...
بیشتر
مرز و بویژه توسعه در سکونتگاههای مرزی در هر کشوری از ابعاد مختلفی حائز اهمیت بوده و از فاکتورهای دوام و قوام هر کشوری محسوب میشوند این مهم با در نظر گرفتن موقعیت ژئوپلتیکی و ژئوکالچر ایران و بویژه با وجود منابع و ذخائر طبیعی موجود در بیشتر استانهای مرزی، اهمیت ژئواکونومیک و استراتژیک این مناطق را افزون نموده و بر مسئولیت دولت و نظام ایران مبنی بر تامل بیش از پیش جهت توجه به توسعه همه جانبه در این استانها تاکید دارد. ازجمله میتوان به استانهای کرمانشاه،ایلام ،خوزستان ،بوشهر،هرمزگان و...اشاره نمود که مرزو پهنه وسیعی را از غرب تاجنوب کشور را شامل میشوند . استان ایلام نیز که از جمله استانهای دارای بیشترین ذخایر انرژی فسیلی در سطح کشور میباشد ، متاثر از موقعیت جغرافیائی به عنوان یک استان محروم و فاقد توسعه وکم برخوردار به شمار رفته در حالی که یکی از راهکارهای برون رفت این استان از بحرانهای اقتصادی و عدم توسعه یافتگی ، مدیریت و بکارگیری انرژیهای فسیلی میباشد . در این زمینه تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی به بررسی وارزیابی اثر بخشی بکارگیری انرژیهای فسیلی در توسعه شهرستانهای استان ایلام پرداخته است . در راستای بررسی اثر بخشی بکارگیری سوختهای فسیلی در توسعه شهرستانهای استان ایلام و بر مبنای مدل تاپسیس ، نتایج تحقیق نشان داد که در این زمینه شهرستان ملکشاهی با 17/16 درصد ، شهرستان دهلران با 74/12 درصد ، شهرستان سیروان با 03/11 درصدو شهرستانهای ایلام و ایوان هر کدام با 08/10 درصد از جمله شهرستانهایی میباشند که توسعه انرژیهای فسیلی در محدوده آنها و سطح استان میتواند در توسعه این شهرستانها را به همراه داشته باشد ، در زمینه سایر شهرستانها نیز توسعه انرژیهای فسیلی نقشی در توسعه آنها نخواهد داشت.
ولی گل محمدی؛ امیرحسین وزیریان
چکیده
به موازات تحول در موازنه قدرت جهانی، نظم ژئوپلیتیکی خاورمیانه با گذار از عصر آمریکایی به سمت یک وضعیت چندقطبی در حال تغییر است. وضعیتی که ناظر بر افول هژمونی ایالات متحده و ظهور قدرتهای منطقهای به منظور شکل دهی به نظم در حال ظهور خاورمیانه است. در این میان، ایران به عنوان یک دولت انقلابی و یک قدرت تجدیدنظر طلب، با اتخاذ راهبردهای ...
بیشتر
به موازات تحول در موازنه قدرت جهانی، نظم ژئوپلیتیکی خاورمیانه با گذار از عصر آمریکایی به سمت یک وضعیت چندقطبی در حال تغییر است. وضعیتی که ناظر بر افول هژمونی ایالات متحده و ظهور قدرتهای منطقهای به منظور شکل دهی به نظم در حال ظهور خاورمیانه است. در این میان، ایران به عنوان یک دولت انقلابی و یک قدرت تجدیدنظر طلب، با اتخاذ راهبردهای نامتقارن سعی در به چالش کشیدن نظم بینالمللی لیبرال و تثبیت موقعیت خود به عنوان یک قدرت منطقهای نظمساز است. در نقطه مقابل، ایالات متحده با همراه ساختن متحدان بینالمللی و منطقهای خود و در قالب سیاست فشار حداکثری به دنبال تحمیل انزوای ژئوپلیتیکی، تغییر رژیم و تغییر موازنه قدرت منطقهای علیه ایران بوده است. با وجود این، راهبرد مهار آمریکا قادر به تضعیف ظرفیتهای کنشگری ایران در ژئوپلیتیک در حال تغییر منطقهای نبوده است. سوال اصلی این است که ایران با بهره گیری از چه استراتژی توانسته در مقابل فشار حداکثری ایالات متحده و متحدان منطقه ای آن به منظور تحمیل انزوای ژئوپلیتیکی، موقعیت و قدرت خود را حفظ کند؟ فرضیه این نوشتار این است که در مقابل فشارحداکثری ایالات متحده، جمهموری اسلامی ایران سیاست مهارگریزی را به عنوان راهبرد اصلی خود برگزیده است. این سیاست که از طریق "بازدارندگی نامتقارن" اعمال می شود در سه قالب بهرهگیری از گروه های پروکسی، ارتقای توانمندی موشکی و بازدارندگی دریایی اعمال شده است. ذکر این نکته ضروری است که این پژوهش در قالب روش توصیفی-تحلیلی به بررسی فرضیه تحقیق خواهد پرداخت.