مریم وریج کاظمی؛ عزت الله عزتی؛ عبدالرضا فرجی راد
چکیده
هدف این پژوهش پرداختن به ژئواکونومی انرژی روسیه است که با تدوین استراتژی انرژی2035 علاقهمند به نفوذ و کنترل بازارهای مصرف آسیای شرقی(ژاپن، چین و کره جنوبی) برای گسترش هژمونی خود میباشد. بنابراین تلاش می شود با روش تحلیلی-توصیفی و استفاده از آخرین داده های آماری به این پرسش پاسخ داده شود که آیا روابط ژئواکونومیک روسیه در حوزه ...
بیشتر
هدف این پژوهش پرداختن به ژئواکونومی انرژی روسیه است که با تدوین استراتژی انرژی2035 علاقهمند به نفوذ و کنترل بازارهای مصرف آسیای شرقی(ژاپن، چین و کره جنوبی) برای گسترش هژمونی خود میباشد. بنابراین تلاش می شود با روش تحلیلی-توصیفی و استفاده از آخرین داده های آماری به این پرسش پاسخ داده شود که آیا روابط ژئواکونومیک روسیه در حوزه انرژی با بازارهای آسیای شرقی می تواند کنترلکننده گفتمان و استراتژی کشورهای مصرفکننده به نفع هژمون اقتصادی روسیه باشد؟. برای پاسخ به این پرسش ابتدا استراتژی انرژی2035 روسیه و میزان تولید و صادرات گاز و نفت این کشور و درنهایت میزان مصرف و واردات نفت و گاز بازارهای آسیای شرقی و سهم روسیه در آن، همینطور همکاری های انرژی ژاپن، چین و کره جنوبی با روسیه موردبررسی قرار می گیرد و نتیجهگیری حاکی از آن است که با توجه به مقاصد متنوع تأمین انرژی بازارهای آسیای شرقی و عملیاتی شدن استراتژی انرژی این کشورها مبنی بر کاهش گازهای گلخانهای، روسیه نمیتواند مطابق سند استراتژی انرژی2035 موفق عمل نماید.
اسماعیل علمدار؛ الهه کولایی
چکیده
کشورهای ایران و روسیه از دیرباز دو قطب مهم در دو سوی دریای خزر بوده اند که در مناطق هارتلند و ریملند جهانی قرارگرفته اند. اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک دو کشور نسبت به سایر کشورهای منطقه سبب شده نقش پویاتری در معادلات سیاسی آسیای مرکزی و قفقاز داشته باشند. ازآنجاکه امروزه عامل قدرت و وزن ژئوپلیتیکی در روابط بینالملل اهمیت ...
بیشتر
کشورهای ایران و روسیه از دیرباز دو قطب مهم در دو سوی دریای خزر بوده اند که در مناطق هارتلند و ریملند جهانی قرارگرفته اند. اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک دو کشور نسبت به سایر کشورهای منطقه سبب شده نقش پویاتری در معادلات سیاسی آسیای مرکزی و قفقاز داشته باشند. ازآنجاکه امروزه عامل قدرت و وزن ژئوپلیتیکی در روابط بینالملل اهمیت دوچندان یافته است و روسیه یک قدرت جهانی و ایران یک قدرت منطقه ای قلمداد میشود؛ دو کشور همواره در روابط خود از این عامل ها در جهت اعمال سیاستهای خود بهره میبرند. نظریه واقعگرایی هانس مورگنتا که بر توازن قوا و نقش عامل قدرت تأکید دارد، گواهی بر این ادعا میباشد. این مقاله سعی دارد با روش کیفی و رویکرد توصیفی-تحلیلی و از دیدگاه نظریه توازن قوا به تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و روسیه پس از انقلاب اسلامی بپردازد. براین اساس نتایج پژوهش حاکی از آن است، همانطور که مورگنتا بر عامل قدرت و منافع ملی بهعنوان مهمترین شاخص در روابط بین الملل تأکید دارد، روسیه همواره همۀ روابط سیاسی خود را با ایران بهویژه در مسائل منطقۀ آسیای مرکزی – قفقاز- غرب آسیا و برجام در راستای منافع ملی خود تدوین کرده و روابط تاکتیکی خود را با ایران مبتنی بر اهداف استراتژیک در جهت افزایش قدرت و وزن ژئوپلیتیکی خود بهره برده است. ولی به نظر میرسد، تصمیمگیرندگان در عرصه روابط خارجی باید بیشازپیش به این عوامل توجه کنند.
مجیدرضا مومنی؛ محمدرضا توکلی مرند
چکیده
عوامل مادی و ژئوپلیتیکی همواره از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر مناسبات سیاسی کشورها در قبال انرژی بوده است اما علاوه بر این، نحوه درک یک تصمیم گیرنده(رهبر) از جهان، خود یا دیگری برای درک این مسئله که چرا برخی تصمیمات گرفته میشوند و برخی دیگر توسط آنها کنار گذاشته میشوند حیاتی است. این مقاله با هدف در نظر گرفتن برداشت رهبران، ...
بیشتر
عوامل مادی و ژئوپلیتیکی همواره از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر مناسبات سیاسی کشورها در قبال انرژی بوده است اما علاوه بر این، نحوه درک یک تصمیم گیرنده(رهبر) از جهان، خود یا دیگری برای درک این مسئله که چرا برخی تصمیمات گرفته میشوند و برخی دیگر توسط آنها کنار گذاشته میشوند حیاتی است. این مقاله با هدف در نظر گرفتن برداشت رهبران، به ویژه مفهوم سازی متفاوت روسیه و کشورهای عضو اتحادیه اروپا (آلمان و لهستان) از یکدیگر، برای درک دوگانگی تعارض/ همکاری در بخش انرژی استفاده شده است. این نوشتار با استفاده از منابع اسنادی و اینترنتی معتبر و با بهره گیری از استراتژی قیاسی و در چارچوب رئالیسم نئوکلاسیک به تبیین - تحلیل این سوال میپردازد که برداشت رهبران چه تاثیری بر روابط روسیه و اتحادیه اروپا در قبال ژئوپلیتیک انرژی بعد از بحران اوکراین داشته و به چه صورتی روابط آنها را شکل داده است؟ فرضیه مطرح اینکه، برداشت رهبران نقش مهم و فزاینده ای بر منطق تعارض/ همکاری در ژئوپلیتیک انرژی داشته و دیگری دوست- دشمن را در روابط انرژی روسیه و اتحادیه اروپا دوباره فعال کرده است. در هیچ مورد دیگری چنین دوگانگی همانند پروژه خط لوله نورد استریم2، واضحتر نمیباشد. در تجزیه و تحلیل موضوع، در حالی که پژوهش حاضر اهمیت عوامل مادی و ژئوپلیتیکی را نادیده نمیگیرد، اما متغیر فهم و برداشت رهبران هر دو سوی روسیه و اتحادیه اروپا (آلمان و لهستان) را به عنوان متغیری مهم و اساسی در شکل دادن به روابط آنها در قبال نورد استریم 2، نتیجه می گیرد.
دانیال رضاپور؛ رضا سیمبر؛ احمد جانسیز
چکیده
ساختار ژئوپلیتیکی اوراسیای بزرگ[1] بعد از فروپاشی شوروی؛ روسیه، چین، آمریکا و اتحادیه اروپا را مجبور به رقابت بر سر اوکراین و دریای جنوبی چین کرده است. از چشمانداز مسکو و پکن، گسترش آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا به شرق با هدف تحدید نفوذ منطقهای روسیه و چین طرحریزی شده بود. براین اساس، اوکراین و دریای جنوبی چین نیز به حوزهای ...
بیشتر
ساختار ژئوپلیتیکی اوراسیای بزرگ[1] بعد از فروپاشی شوروی؛ روسیه، چین، آمریکا و اتحادیه اروپا را مجبور به رقابت بر سر اوکراین و دریای جنوبی چین کرده است. از چشمانداز مسکو و پکن، گسترش آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا به شرق با هدف تحدید نفوذ منطقهای روسیه و چین طرحریزی شده بود. براین اساس، اوکراین و دریای جنوبی چین نیز به حوزهای برای کشمکش میان روسیه، چین و بازیگران غربی بر سر نفوذ منطقهای و حتی عاملی برای اختلاف میان آمریکا و اتحادیه اروپا منجر شد که این مسأله بستر تشدید تنشها و افزایش بىثباتى در منطقه اوراسیای بزرگ را فراهم کرده است. با بیان این مقدمه، مولفین سوال اصلیود را این چنین مطرح میکننـد که تنش و اختلافات ژئوپلیتیکی بین آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه در قبال بحران اوکراین و اختلافات آمریکا با چین در دریای جنوبی چین و عدم همراهی اتحادیه اروپا با هژمون چه تاثیری بر روابط چندجانبه میان این چند کشور در بحرانهای اخیر داشته است؟ فرضیه مقاله اینگونه مطرح میشود که اختلافات و تنشهای میان اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه و سرپیچی از خواستههای هژمون در بحران اوکراین، تشدید اختلافات آمریکا، چین و همکاریهای سیاسی، اقتصادی اتحادیه اروپا با دو کشور روسیه و چین ضمن تضعیف روابط امنیتی اتحادیه اروپا با آمریکا، زمینه را برای گذار از نظام تکقطبی به نظام چندقطبی فراهم نموده است.
حمید درج؛ حشمت الله فلاحت پیشه
چکیده
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان روابط بین الملل، قرن بیست ویکم را باید قرن اوراسیا دانست که تسط بر آن سیادت و سروری بر جهان را ایجاد می کند. ایالات متحده از جمله بازیگرانی است که در تلاش است تا تحّکم همه جانبه خود را در این منطقه ژئوپلیتیک توسعه بخشد. در این راستا؛ مثلث ایران، روسیه و چین با هدف تأمین اهداف و منافع منطقه ای، توانمندی ...
بیشتر
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان روابط بین الملل، قرن بیست ویکم را باید قرن اوراسیا دانست که تسط بر آن سیادت و سروری بر جهان را ایجاد می کند. ایالات متحده از جمله بازیگرانی است که در تلاش است تا تحّکم همه جانبه خود را در این منطقه ژئوپلیتیک توسعه بخشد. در این راستا؛ مثلث ایران، روسیه و چین با هدف تأمین اهداف و منافع منطقه ای، توانمندی های خود را در ایجاد اتحاد استراتژیکِ ضدهژمون، به کار گرفته اند و مانع از تحقق اهداف و سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکا در اوراسیا می شوند. شرایط پیش گفته، این پرسش را بوجود می آورد که سه کشور ایران، روسیه و چین برای مقابله و کاهش نفوذ آمریکا در اوراسیا دست به چه سیاستها و اقداماتی زده اند؟ فرضیۀ قابلطرح این است که از آنجایی که سه کشور ایران، روسیه و چین بهطورفزاینده خود را مورد اهداف آمریکا می بینند؛ لذا برداشت تهدیدآمیز و ترس از محاصرهشدن، آنها را در صفحه شطرنج اوراسیا دور هم گرد آورده است. در این راستا، سه کشور، ضمن مخالفت با تحمیل هژمونی جهانی آمریکا، در راستای مهار و بهزانودرآوردن این بازیگر سلطه طلب گام برمی دارند و از این طریق به شکل دادن ترتیبات و نظم منطقه ای موردنظر با هدف تضمین و تأمین اهداف و سیاست های منطقه ای خود در صحنه سیاست اوراسیا مبادرت می ورزند. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریۀ ژئوپلیتیک شکل می گیرد.
مسعود عبدی؛ عبدالرضا فرجی راد؛ ریباز قربانی نژاد
چکیده
الگوهای رفتاری، شیوهها و رویکردهایی هستند که دولتها برای دستیابی به منافع و امنیت ملی خود نسبت به یکدیگر اتخاذ میکنند. روابط استراتژیک، الگویی از مدیریت روابط است که به اشکال مختلفی مانند ائتلاف، اتحاد، رقابت و شراکت نمود می یابد. اینکه کشورها، الگوی رفتاری روابط استراتژیک را بر مناسبات و تعاملات خود تطبیق دهند مستلزم وجود یا ...
بیشتر
الگوهای رفتاری، شیوهها و رویکردهایی هستند که دولتها برای دستیابی به منافع و امنیت ملی خود نسبت به یکدیگر اتخاذ میکنند. روابط استراتژیک، الگویی از مدیریت روابط است که به اشکال مختلفی مانند ائتلاف، اتحاد، رقابت و شراکت نمود می یابد. اینکه کشورها، الگوی رفتاری روابط استراتژیک را بر مناسبات و تعاملات خود تطبیق دهند مستلزم وجود یا رعایت برخی الزامات و مولفه هاست. مناسبات ج.ا.ایران و فدراسیون روسیه، موضوعی است که طی سالیان اخیر، در موضع گیری های دیپلماتیک یا از سوی تحلیلگران و صاحب نظران به «روابط استراتژیک» توصیف شده است. اهدف پژوهش حاضر این است که به این سوال پاسخ دهد که آیا براساس الزامات و مولفه های مفهوم روابط استراتژیک، می توان روابط دو کشور مذکور را در این زمره درنظر گرفت؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر گردآوری اطلاعات از طریق بررسی اسنادی و آثار پیشینی و کتابخانه ای است. فرضیه پژوهش این است که روابط ایران و روسیه، همکاری اجباری یا محتاطانه بوده که صرفا عناصری از روابط استراتژیک را در خود دارد اما تطبیق الگوی روابط استراتژیک مستلزم رعایت الزامات و تحقق مولفه هایی است که به بحث گذاشته شده اند.