سیّد هادی زرقانی؛ فیاض گل مظلوم یار
چکیده
ایجاد کشورها بر بنیاد مرزها محصول نیمه دوم سده نوزدهم است، افغانستان یکی از اولین کشورهایی است که بر این بنیاد ایجادشده است. مرزهای سیاسی کنونی افغانستان از نوع مرزهای تحمیلی بوده که عمدتاً تحت تأثیر منازعات و رقابتهای سیاسی بین دو قدرت انگلیس و روسیه تزاری در قرن 19 و در جریان بازی بزرگ جهت جلوگیری از رویارویی مستقیم این دو قدرت ...
بیشتر
ایجاد کشورها بر بنیاد مرزها محصول نیمه دوم سده نوزدهم است، افغانستان یکی از اولین کشورهایی است که بر این بنیاد ایجادشده است. مرزهای سیاسی کنونی افغانستان از نوع مرزهای تحمیلی بوده که عمدتاً تحت تأثیر منازعات و رقابتهای سیاسی بین دو قدرت انگلیس و روسیه تزاری در قرن 19 و در جریان بازی بزرگ جهت جلوگیری از رویارویی مستقیم این دو قدرت در منطقه آسیای مرکزی به وجود آمده است و در این دوره افغانستان را بهعنوان یک منطقه حایل بین خودشان قرار داده و مرزهای سیاسی آن کشور را طی چندین معاهده تعیین و تثبیت نمودند. در این میان معاهده دیورند و مسئله پشتونستان بسیار بااهمیت است زیرا تحولات افغانستان بعد از عقد معاهده دیورند وارد فاز جدیدی شد که باگذشت زمان و تغییرات بزرگی چون خروج انگلیس از شبهقاره و استقلال هند نهتنها نتوانست اصل و ماهیت منازعات مرتبط به مرزهای جنوبی افغانستان را حلوفصل نماید بلکه با ظهور کشور پاکستان و تضاد منافع بین این دو کشور همسایه، بر پیچیدگی حوادث و رخدادها افزوده شد که تا به امروز نیز ادامه دارد. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانهای به دنبال بررسی نقش قدرتهای بزرگ همچون انگلیس و روسیه در شکلگیری مرزهای سیاسی افغانستان بهویژه مرز دیورند و پیامدهای منفی آن برای کشور افغانستان و نقش آن در ایجاد اختلاف بین افغانستان و پاکستان میباشد. نتایج پژوهش نشاندهنده آن است که در شکلگیری مرزهای افغانستان قدرتهای منطقه و فرامنطقه بهویژه انگلیس نقش داشتند و معمای دیورند یکی از باقیماندههای استعمار هند بریتانیایی است که در حال حاضر به عامل اختلاف بین افغانستان و پاکستان تبدیلشده است و پیامدهای منفی آن برای افغانستان شامل، محصور شدن در خشکی و عدم دسترسی به آبهای آزاد، حمایت و تشدید بیثباتی سیاسی در افغانستان، ناامنی سراسری، فروپاشی نظام اجتماعی و... بوده است.
سمانه شفیع زاده برمی؛ محمدجواد رنجکش
چکیده
پدیده تغییرات اقلیمی یا تغییرات آبوهوایی از مسائل مهم سازمانهای بینالمللی و کشورهای عضو آن است.توجه به این پدیده در دو دهه اخیر در دستور کار جدی سازمان ملل قرار داشته است. در رویکرد جدید در مطالعات امنیتی نظریهپردازان مکتب انتقادی تلاش دارند تا معناسازی جدیدی را برای موضوعات امنیتی ایجاد نمایند.در چارچوب این دیدگاه فقدان ...
بیشتر
پدیده تغییرات اقلیمی یا تغییرات آبوهوایی از مسائل مهم سازمانهای بینالمللی و کشورهای عضو آن است.توجه به این پدیده در دو دهه اخیر در دستور کار جدی سازمان ملل قرار داشته است. در رویکرد جدید در مطالعات امنیتی نظریهپردازان مکتب انتقادی تلاش دارند تا معناسازی جدیدی را برای موضوعات امنیتی ایجاد نمایند.در چارچوب این دیدگاه فقدان جنگ و برخوردهای نظامی بین کشورها بهخودیخود تأمینکننده صلح و امنیت بینالمللی نیست و اشکال جدید تهدیدات امنیتی مانند امنیت اقتصادی، فرهنگی، محیطزیستی و غیره ایجادشده است. امنیت محیطزیست درحالیکه حاضر جایگزین تهدید جنگ جهانی هستهای شده است با توجه به اهمیت پدیده تغییرات آبوهوایی بهعنوان یکی از ابعاد و نگرانیهای مهم امنیتی در عرصه روابط بینالملل پرسشی که در این نگارش مطرح است این است که چرا و چگونه پدیده تغییرات آب و هوایی در سازمان ملل به مسئلهای امنیتی تبدیلشده است؟ فرضیه اصلی نگارندگان این است که پدیده تغییرات آب و هوایی با افزایش تهدیدات امنیتی زیست بشر که فراتر از ابعاد سنتی امنیت( نظامی، هستهای) است به اشکال جدید همکاری و تعارض کشورها در سازمان ملل تبدیلشده است در این نگارش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با جمعآوری دادههای کتابخانهای به تأثیرات تغییر اقلیم بر ابعاد مختلف امنیت و اقدامات سازمان ملل در این زمینه میپردازیم
ملیحه مهدی پور؛ علی اصغر داودی؛ اهورا راهبر
چکیده
جامعه ایران در یک سده اخیر درگیر گونههای مختلفی از منازعه سیاسی بوده که موضوع پژوهشهای مختلف قرار داشته است؛ اما موضوعی که کمتر بدان پرداختهشده، سویههای جنسیتی منازعه سیاسی در ایران، بخصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی است. مقاله حاضر در پی واکاوی نقش جنسیت در شکلدهی به منازعات سیاسی در این مقطع زمانی است و پرسشی که بدان پرداختهشده ...
بیشتر
جامعه ایران در یک سده اخیر درگیر گونههای مختلفی از منازعه سیاسی بوده که موضوع پژوهشهای مختلف قرار داشته است؛ اما موضوعی که کمتر بدان پرداختهشده، سویههای جنسیتی منازعه سیاسی در ایران، بخصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی است. مقاله حاضر در پی واکاوی نقش جنسیت در شکلدهی به منازعات سیاسی در این مقطع زمانی است و پرسشی که بدان پرداختهشده این است که تا چه حد فضای جنسیتی پساانقلابی ایران بر منازعات سیاسی تأثیر داشته است؟ با استفاده از مفاهیم ژئوپلتیک جنسیت و فضای جنسیتی برگرفته از آثار پییر بوردیو، و با بهرهگیری از روش تاریخی، سعی شده به بررسی موضوع پژوهش پرداخته شود. یافتهها نشان میدهد که درنتیجه رخدادهای ناشی از تحولات انقلابی و نیز دگرگونیهای جمعیتی و در کنار آن روند جهانیشدن، گسل مربوط به جنسیت در ایران فعال و بهتدریج بر عمق آن افزودهشده است. نوع سیاستگذاریهای عمومی برآمده از فضای ایدئولوژیک پساانقلابی، زن را بهمثابه «دیگری» تعریف میکرد که بهواسطه جنسیت خود از ورود به بسیاری از فضاهای عمومی منع میگردید. روند شرعیسازی حقوق زنان نیز معطوف به کنترل بدن زن و تحمیل مجموعه تمهیدات و شرایطی بود که زنان صرفاً بهواسطه جنسیت خود، مجبور به پذیرش و رعایت آنها میشدند. این عوامل به شکلگیری گفتمان تک جنسیتی نابرابر انجامید که زنان بهصورت ذهنی خود را قربانی بالقوه آن میپنداشتند. ازاینرو، آنها به بازتولید خود پرداخته و برای باز توزیع قدرت و ارزشهای موجود، مبازات مسالمتآمیزی را به راه انداختند. ازاینرو، به نظر میرسد که جنسیت به یکی از مؤلفههای عمده منازعه در آینده سیاست ایران تبدیل شود.
حمید درج؛ کاظم نورانی بنام
چکیده
ایران و عربستان همواره بهعنوان دو بازیگر رقیب منطقهای که به توسعه قلمروی نفوذ خود در خاورمیانه مبادرت میورزند، مطرح هستند. در این راستا؛ بحرین یکی از صحنههای مهم برای تقابلجویی و زورآزمایی ایران و عربستان در منطقه محسوب میشود. تحولات جهان عرب پس از سال 2011 میلادی، تأثیرات عمیقی بر نظم و معادلات قدرت در بحرین بر جای گذاشته ...
بیشتر
ایران و عربستان همواره بهعنوان دو بازیگر رقیب منطقهای که به توسعه قلمروی نفوذ خود در خاورمیانه مبادرت میورزند، مطرح هستند. در این راستا؛ بحرین یکی از صحنههای مهم برای تقابلجویی و زورآزمایی ایران و عربستان در منطقه محسوب میشود. تحولات جهان عرب پس از سال 2011 میلادی، تأثیرات عمیقی بر نظم و معادلات قدرت در بحرین بر جای گذاشته است. در این رابطه، با توجه به هویت اسلامی- شیعی معترضان در بحرین و تعاملات معنوی بسیار نزدیک آنها با ایران، با روی کار آمدن گروههای شیعی در این کشور، تهران به قدرت و نفوذ فزایندهای در صحنه سیاست بحرین دست خواهد یافت. از طرفی، هرگونه تغییر در ساختار حکومتی این امیرنشین تأثیر تعیینکنندهای بر ساختار پادشاهی عربستان خواهد گذاشت. ازآنجاییکه عربستان نقشآفرینی ایران در معادلات سیاسی بحرین را تهدیدی برای سیاستهای منطقهای خود قلمداد میکند؛ لذا در تلاش برای محدود کردن قلمروی نفوذ ایران در بحرین برآمده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که عربستان سعودی برای کنترل و مهار ایران در بحرین دست به چه سیاستی زده است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که عربستان باهدف جلوگیری از تغییرات و پویشهای دموکراسیخواهانه در بحرین، در تلاش برای جلوگیری از تأثیرات نرم جمهوری اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک تشیع در بحرین برآمده است و از این طریق از سرریز شدن تحولات داخلی بحرین به مناطق شرقی خود ممانعت میورزد. یافتههای تحقیق نشان میدهد؛ تغییر رژیم آلخلیفه، ضمن تأثیر بر سیاستهای انرژی عربستان، مطالبات سیاسی شـیعیان در منـاطق شرقی عربستان را افزایش خواهد داد و آنهـا را از انـزوای ژئـوپلیتیکی فعلـی رهـایی خواهـد بخشید. این امر ضمن ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی و محور مقاومت در منطقه، ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی در درون جامعه عربستان را در پـی خواهد داشت.
میثم میرزائی تبار
چکیده
بخشی از منازعات در روابط میان کشورها به اختلافات مرزی آنها مربوط میشود که تنش و درگیری در مناطق مرزی آبی یکی از انواع منازعات است. در قاره آفریقا، موارد متعددی از تنشهای مرزی از گذشته تاکنون وجود داشته است. درگیری مرزی آبی میان اوگاندا و جمهوری دموکراتیک کنگو یکی از این موارد است که اختلاف اصلی بر سر محدوده مرزی آبی در دریاچه آلبرت ...
بیشتر
بخشی از منازعات در روابط میان کشورها به اختلافات مرزی آنها مربوط میشود که تنش و درگیری در مناطق مرزی آبی یکی از انواع منازعات است. در قاره آفریقا، موارد متعددی از تنشهای مرزی از گذشته تاکنون وجود داشته است. درگیری مرزی آبی میان اوگاندا و جمهوری دموکراتیک کنگو یکی از این موارد است که اختلاف اصلی بر سر محدوده مرزی آبی در دریاچه آلبرت است. این مسئله موجب ناامنی در مناطق مرزی در دو سوی این دریاچه شده است. درواقع، در مناطق مرزی آبی میان دو کشور، درگیری اصلی و ناامنی حاصل از آن در محدوده دریاچه آلبرت و بر سر خط مرزی ترسیمشده در درون این دریاچه و همچنین فرسایش ساحل و تغییر در مسیر رودخانه مرزی سملیکی در جنوب دریاچه آلبرت است. این پژوهش از نوع تحقیقات علّی است که با روش توصیفی تحلیلی و نظریه ژئوپلیتیکی منازعات مرزی و سرزمینی استفاده از منابع کتابخانهای به بررسی اختلافات مرزی میان کشورهای اوگاندا و جمهوری دموکراتیک کنگو در منطقه دریاچه آلبرت و تحلیل علل وقوع ناامنی در این منطقه میپردازد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که مهمترین علل وقوع ناامنی در مناطق مرزی آبی کشورهای اوگاندا و جمهوری دموکراتیک کنگو کدام است؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که علل مختلفی را میتوان برای وقوع درگیری و تنش در مناطق مرزی آبی دو کشور در اطراف دریاچه آلبرت نام برد که مهمترین آنها شامل 11 مورد از علل و عوامل اصلی در ابعاد مختلف هویتی، حاکمیتی، تاریخی، ترسیم مرز، تغییر مسیر رود، زیستمحیطی و... است.
مجید رسولی؛ احمد بخشی
چکیده
امنیت از مقولات بسیار مهم بشر از گذشتههای دور بوده و درگذر زمان، اهمیت آن کاهش نیافته، بلکه هر روز فزونی یافته است. یکی از عوامل مؤثر بر امنیت، وجود گروههای مبارز، باندهای جنایتکار سازمانیافته در سراسر جهان و پیوند بین آنها میباشد. در سالهای اخیر، ظهور و ارتباطات پیچیده گروههای تروریستی در آفریقا به نگرانی فزایندهای ...
بیشتر
امنیت از مقولات بسیار مهم بشر از گذشتههای دور بوده و درگذر زمان، اهمیت آن کاهش نیافته، بلکه هر روز فزونی یافته است. یکی از عوامل مؤثر بر امنیت، وجود گروههای مبارز، باندهای جنایتکار سازمانیافته در سراسر جهان و پیوند بین آنها میباشد. در سالهای اخیر، ظهور و ارتباطات پیچیده گروههای تروریستی در آفریقا به نگرانی فزایندهای در سطوح ملی، منطقهای و حتی بینالمللی تبدیلشده است. در همین راستا، این گروهها، غالبا ًمنازعات و بیثباتی بین کشورهای هممرز را بر مبنای انگیزههای مذهبی، سیاسی یا اقتصادی،کسب قدرت، سرزمین و کنترل مردم بیگناه تقویت میکنند. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر گروه تروریستی بوکوحرام بر توسعه و امنیت منطقه مرزی نیجریه و کامرون در پاسخگویی به این پرسش است که عوامل مؤثر بر فعالیتهای بیثبات کننده و تهدید امنیت منطقهای بوکوحرام در امتداد مرز کامرون و نیجریه در غرب آفریقا کداماند؟ پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد و دادهها و اطلاعات موردنیاز آن به روش کتابخانهای گردآوریشده در قالب نظریه همگرایی منطقهای بر این فرضیه استوار است که بوکوحرام میتواند با بهرهبرداری از عواملی مانند حاشیهنشینی، فقر، فساد، بیعدالتی، ناکامی دولت فدرال و مرزهای نفوذپذیر در راستای اعمال کنترل و قدرت بر منطقه، رویکردی افراطی از اسلام را در بخشهایی از کامرون و نیجریه تحمیل کند. نتایج پژوهش نشان داد بهرهمندی از استراتژی همکاری و انعقاد پیمانهای دفاعی بین کشورهای مرزی ضمن تقویت امنیت منطقهای و پشتیبانی پایههای اقتصادی شکننده میتواند در جهت بازدارندگی و کاهش هجوم تروریستهای آینده مؤثر باشد؛ بهگونهای که دولتهای دارای ایالات مرزی باید در معاهدات همکاری استراتژیک متعهد شوند و ترتیبات امنیتی طولانیمدت مرزی برای مهار برنامههای توسعهطلبانه گروههایی مانند بوکوحرام را ایجاد کنند.