محمد مهر آئین؛ امیر تیمور رفیعی؛ محمدنبی سلیم
چکیده
جغرافیای انسانی هندوستان به دلیل تکثر قومی و تنوع مذهبی، بستر مناسبی برای چالشهای سیاسی و اجتماعی این سرزمین فراهم آورده است. از آن جا که حدود ششصد سال، فرمانروائی هند با حکام مسلمان بود، اجرای سیاست مدبرانه مذهبی برای ثبات و انسجام سیاسی ضرورت تام داشت.حکومت گورکانیان که بر پهنه وسیعی از شبه قاره هند حکم می راند، بر پایه رواداری دینی ...
بیشتر
جغرافیای انسانی هندوستان به دلیل تکثر قومی و تنوع مذهبی، بستر مناسبی برای چالشهای سیاسی و اجتماعی این سرزمین فراهم آورده است. از آن جا که حدود ششصد سال، فرمانروائی هند با حکام مسلمان بود، اجرای سیاست مدبرانه مذهبی برای ثبات و انسجام سیاسی ضرورت تام داشت.حکومت گورکانیان که بر پهنه وسیعی از شبه قاره هند حکم می راند، بر پایه رواداری دینی نسبت به پیروان بودایی، هندو و سیک قلمروی خود رفتار کرد و حتی اکبرشاه کوشید با طرح اتحاد مذاهب، چالشها را به حداقل رساند؛ اما چرخش به سیاست تعصب آمیز و سختگیرانه مذهبی توسط اورنگ زیب، به ارکان امپراتوری گورکانی ضربه اساسی وارد کرد. این پژوهش با استفاده از روش تحقیقی-توصیفی، به این پرسش پاسخ می دهد که با وجود درک گورکانیان از کیفیت جغرافیای انسانی و سیاسی هند، چرا سیاست تسامح مذهبی کنار گذاشته شد و نتیجه آن چه بود؟ مطالعات نشان می دهد که علاوه بر نقش موثر جانشینان اکبرشاه ، به ویژه اورنگ زیب در اولویت دادن به یک مذهب و پرهیز از تساهل دینی، بلکه ظهور تمایلات استقلال طلبانه مهاراجه ها و تغییر شکل تدریجی پراکندگی قومی هندوان، باعث لغو سیاست رواداری، افزایش نارضایتی و تضعیف پایه های حاکمیت گورکانیان شد