وحید کیانی؛ محسن طاهری
چکیده
امنیت پدیدهای پیچیده است که بر تمامی جوانب زندگی و کنش و واکنشهای انسان تأثیرگذار است ، مطالعه رابطه امنیت و اقتصاد موضوع مهم و ضروری است. منطقه جنوب شرق ایران، با مشکلات امنیتی بسیاری روبرو است، که عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... در این زمینه تأثیرگذار هستند.در این مقاله به دنبال شناسایی عوامل اقتصادی تأثیرگذار ...
بیشتر
امنیت پدیدهای پیچیده است که بر تمامی جوانب زندگی و کنش و واکنشهای انسان تأثیرگذار است ، مطالعه رابطه امنیت و اقتصاد موضوع مهم و ضروری است. منطقه جنوب شرق ایران، با مشکلات امنیتی بسیاری روبرو است، که عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... در این زمینه تأثیرگذار هستند.در این مقاله به دنبال شناسایی عوامل اقتصادی تأثیرگذار بر امنیت جنوب شرق ایران خصوصاً استان سیستان و بلوچستان است. به نظر میرسد، با افزایش سطح توسعه اقتصادی و رفع مشکلات اقتصادی و عمران و آبادانی در این منطقه، میتوان باعث افزایش سطح امنیت و جلوگیری از بروز بسیاری از ناامنیها گردید.برای نشان دادن این موضوع با استفاده از روش کیفی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی، دادههای موردنیاز بر اساس مطالعات کتابخانهای، اسنادی و سایر منابع و تحقیقات مرتبط با آن، گردآوری و سپس ظرفیت و قابلیتهای توسعه و نیز موارد منجر به عدم توسعه اقتصادی و کاهش امنیت تحلیلشده است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که، دوری استان سیستان و بلوچستان از مراکز فعال اقتصادی کشور، کمرنگ بودن نقش استان در اقتصاد ملی و پایین بودن نرخ تولید خالص در استان، همسایگی با هلال طلایی مواد مخدر و ... فقر و بیکاری را در استان افزایش داده و سبب گرایش مردم و جوانان بهسوی اقتصاد پنهان و زیرزمینی شده است، که فساد و درنتیجه کاهش سطح امنیت در آن بهخوبی نمایان است. از سوی دیگر فعال شدن ظرفیتهای تجاری در استان(بندر چابهار و راههای تجاری)، تنها محور اقتصادی بالقوه استان نیز شرایط بهرهوری مطلوب ندارد. بنابراین با ضعف رونق تولید اقتصادی و فعالیت تجاری، فعالیتهای قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، قاچاق انرژی، قاچاق کالا، و غیره رشد قابلتوجهی یافته و بخشی از مردم مسیرهای غیرقانونی و کوتاه کسب درآمد را به مسیرهای قانونی ولی طولانی کسب درآمد، ترجیح میدهند. موارد مذکور سبب سلب امنیت بخصوص در سطح اقتصادی و درنتیجه توسعهنیافتگی استان شده است.
احمد ساعی؛ سیدعبدالرحیم احمدی؛ مسعود مطلبی؛ رضا کاویانی
چکیده
شرایط نسبتاً خوب و مناسب ژئواکونومیک، منابع فراوان نفت و گاز و مزیتهای نسبی بالفعل و بالقوه فراوان استان خوزستان، ایجاب میکند این استان به یکی از توسعهیافتهترین مناطق کشور تبدیل شود، اما این مهم تاکنون محقق نشده است. تحقیق پیش رو سعی دارد موضوع را واکاوی نماید. اگرچه مؤلفهها و عوامل مختلفی میتوانند در توسعهنیافتگی این ...
بیشتر
شرایط نسبتاً خوب و مناسب ژئواکونومیک، منابع فراوان نفت و گاز و مزیتهای نسبی بالفعل و بالقوه فراوان استان خوزستان، ایجاب میکند این استان به یکی از توسعهیافتهترین مناطق کشور تبدیل شود، اما این مهم تاکنون محقق نشده است. تحقیق پیش رو سعی دارد موضوع را واکاوی نماید. اگرچه مؤلفهها و عوامل مختلفی میتوانند در توسعهنیافتگی این منطقه، دخیل و تأثیرگذار باشند، اما فرضیه مقاله، سیاستگذاری و تصمیمگیریهای نادرست نخبگان و استمرار ساخت دولت رانتیر از علل مهم توسعهنیافتگی استان برشمرده و بر آن تأکید میکند. هدف این پژوهش، تحلیل، تبیین و واکاوی پیامدهای سیاستگذاری توسعه اقتصادی دولت نهم و دهم در استان خوزستان است. سیاستهای اقتصادی دولت مشارالیه به دلایلی چون عدم توجه به الزامات عقلانیت عملی و اقتصادی و توجه بیشازاندازه به الزامات عقلانیت سیاسی، متفاوت ازآنچه وعده داده شد و انتظار میرفت، عملیاتی شده است. یافتههای تحقیق، نشان میدهد براثر سیاستگذاری دولت یادشده، بیش از پنجاهدرصد از مراکز و واحدهای مهم صنعتی و تولیدی استان خوزستان دچار چالشهای جدی و اساسی مانند؛ رکود، تعطیلی و یا توقف اجباری درروند تولید گردیدند. چالشهای مذکور، موجب تنزل شاخصهای توسعه و به دنبال آن، باعث بروز ناهنجاریهای اجتماعی و تضییع سرمایهها و حقوق بین نسلی شدند. روش تحقیق، ترکیبی از نوع توصیفی- تحلیلی با استفاده از تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده به روش کتابخانهای و پیمایشی از نوع ارائه پرسشنامه و مصاحبه حضوری است.
امیرحسین الهامی
چکیده
توسعۀ اقتصادی بخشی از توسعۀ جامع و فراگیر است که در صورت رشد پایدار و باثبات شاخصهای رفاه اقتصادی؛ به همراه تغییرات ساختاری در آن حاصل میشود. ساخت قدرت سیاسی نیز حاصل تعادل و هماهنگی نسبتاً پایدار، بین عوامل فرهنگی، اقتصادی، تاریخی و اجتماعیِ قدرت سیاسی، در قلمرو فضایی واحدهای سرزمینی است. این پژوهش از نوع بنیادی است و با روش ...
بیشتر
توسعۀ اقتصادی بخشی از توسعۀ جامع و فراگیر است که در صورت رشد پایدار و باثبات شاخصهای رفاه اقتصادی؛ به همراه تغییرات ساختاری در آن حاصل میشود. ساخت قدرت سیاسی نیز حاصل تعادل و هماهنگی نسبتاً پایدار، بین عوامل فرهنگی، اقتصادی، تاریخی و اجتماعیِ قدرت سیاسی، در قلمرو فضایی واحدهای سرزمینی است. این پژوهش از نوع بنیادی است و با روش توصیفی‑تحلیلی و روش گردآوری دادهها و اطّلاعات کتابخانهای و پیمایش خبرگی (5 پرسشنامه متناسب با حوزههای تخصصی) رابطۀ ساخت قدرت سیاسی با توسعۀ اقتصادی را بررسی کرده است. نتایج تبیین نشان میدهد که ساخت قدرت سیاسی در پنج بُعد فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی با توسعه به مفهوم عام و توسعۀ اقتصادی با مفهوم خاص آن در ارتباط است. هر یک از ابعاد مزبور دارای مؤلفهها و شاخصهای ذیربط هستند که مدل شماتیک آن در انتهای تحقیق رسم شده است. از بین پنج بُعد مورد ارزیابی، به ترتیب ابعاد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و اقتصادی بیشترین اولویت را در ارتباط ساخت قدرت سیاسی و توسعۀ اقتصادی دارا هستند که امتیازات مربوطه در ایران بر اساس نظر خبرگان در مدل مشخص شده است.