جغرافیای سیاسی
الهام صباغ؛ مهناز گودرزی
چکیده
روابطِ میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آسیای مرکزی، که به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از جایگاهی روزافزون در معادلات بینالمللی و مناسبات منطقهای برخوردار گشتهاند از آن نظر اهمیت فراوانی دارد که بهصورت بالقوه منبع تهدیدها و فرصتهای فراوان برای ایران است. سیاست خارجی ایران در این منطقه، از یکسو بر پایه عوامل همگرایی ...
بیشتر
روابطِ میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آسیای مرکزی، که به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از جایگاهی روزافزون در معادلات بینالمللی و مناسبات منطقهای برخوردار گشتهاند از آن نظر اهمیت فراوانی دارد که بهصورت بالقوه منبع تهدیدها و فرصتهای فراوان برای ایران است. سیاست خارجی ایران در این منطقه، از یکسو بر پایه عوامل همگرایی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از فرصتها و زمینههای نفوذ و همکاری، برخوردار بوده است و از سوی دیگر با توجه به عوامل واگرایی با چالشها و تهدیداتی مواجه بوده که برآیند این امر، همواره بر جهتگیری سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی، تأثیر داشته است. جمهوری اسلامی ایران به سبب ویژگی-های منحصربهفردی که در منطقه خاورمیانه دارد، نیازمند آن است تا همواره مراودات خود با کشورها همسایه و منطقه-های همجوار را گسترش دهد. بر پایه چنین مفروضی، بهمنظور شناسایی و تبیینِ هویتِ سیاستخارجی در منطقه آسیای مرکزی پرسش این نوشتار این است که: «سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی در چه ابعادی موفق و در کدامیک از آنها ناکام بوده است؟» در پاسخ به این پژوهش این فرضیه مطرح است که «عدم وجود سیاستخارجی چندوجهی (منعطف) با درنظرگرفتن سهمِ هرکدام از بخشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در موفقیتها و ناکامیهای سیاستخارجی ایران در آسیای مرکزی تأثیرگذار بوده است». روش انجام این پژوهش، کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است و دادههای آن از طریق مطالعات کتابخانهای اسنادی گردآوری و در چارچوب سیاست خارجی، بررسی و تحلیلشدهاند.
حسین ربیعی
چکیده
مرزها همان اندازه که سدی برای جدایی و تعیین حد و حدود هستند، میتوانند محلی برای کنش و تعامل مردمان و پلی برای ارتباط ساکنان دو طرف مرز باشند. در گوشه و کنار جهان بسته به تاریخ، سنتها، فرهنگ مردمان و از همه مهمتر سیاست حکومتها، گونههای مختلفی از مرزداری دیده میشود. شیوه اداره مرز ایران و ترکمنستان باوجود تاریخ نسبتاً طولانی ...
بیشتر
مرزها همان اندازه که سدی برای جدایی و تعیین حد و حدود هستند، میتوانند محلی برای کنش و تعامل مردمان و پلی برای ارتباط ساکنان دو طرف مرز باشند. در گوشه و کنار جهان بسته به تاریخ، سنتها، فرهنگ مردمان و از همه مهمتر سیاست حکومتها، گونههای مختلفی از مرزداری دیده میشود. شیوه اداره مرز ایران و ترکمنستان باوجود تاریخ نسبتاً طولانی فرازوفرودهای بسیاری داشته است. پیش از استقلال ترکمنستان این مرز از سوی شوروی مرز ایدئولوژیک تلقی میشد که بهشدت محافظت و کنترل میشد. در ابتدای استقلال ترکمنستان باهدف برقراری تعامل دوطرفه بین ایران و ترکمنستان توافقاتی برای گذر مرزی ساکنان دو سوی مرز انجام شد که در سالهای اخیر از سوی ترکمنستان لغو شده و در حال حاضر دوباره محدودیتهای زیادی برای رفتوآمد مرزنشینان وضعشده است. این مقاله عوامل و زمینههای این فرازوفرود را بررسی کند. به این منظور ابتدا مباحث نظری در مورد مطالعات مرزی و مدیریت مرز طرح میشود و سپس نمونههایی از واقعیتهای مدیریت مرز در این منطقه بررسی میشود. فرضیه مقالهاین است که سیاستهای داخلی ترکمنستان بیشترین تأثیر را بر وضعیت فعلی داشته است. این مقاله از طریق مشاهده میدانی، مصاحبه با مرزبانها و ساکنین مرز و نیز برخی آمار و ارقام کتابخانهای جریان مرزبانی را در این مرز تحلیل میکند. این بررسی نشان داد که سیاستهای انزواطلبانه ترکمنستان به همراه میراث تاریخی – تمدنی این کشور اصلیترین عامل در تنگناهای اقتصادی، برقرار نشدن روابط مرزنشینان با همدیگر و امنیت مرز بوده است.
محمد رئوف حیدری فر؛ نگین رسولی
چکیده
استراتژی و هنجار امریکا در بخش سیاسی در برخورد با کشورها به شکل یکسانی نیست و دارای ماهیتی متفاوت میباشد؛ استراتژی ایالاتمتحده در خاورمیانه بهعنوان یکی از مستعدترین مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. مذاهب متفاوت، منابع نفت و گاز، تشکیل کشور اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، رقابتهای منطقهای و جهانی ...
بیشتر
استراتژی و هنجار امریکا در بخش سیاسی در برخورد با کشورها به شکل یکسانی نیست و دارای ماهیتی متفاوت میباشد؛ استراتژی ایالاتمتحده در خاورمیانه بهعنوان یکی از مستعدترین مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. مذاهب متفاوت، منابع نفت و گاز، تشکیل کشور اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، رقابتهای منطقهای و جهانی قدرتهای بزرگ مانند چین و روسیه، مسائل هستهای ایران و غیره سبب شده امریکا در معادلات بینالمللی خود توجه بیشتری به خاورمیانه داشته باشد. در این پژوهش علت تغییر و تنوع استراتژیهای ایالاتمتحده امریکا در قبال خاورمیانه با محوریت ایران بررسی میشود. روش پژوهش از نوع توصیفی – میدانی میباشد و فرضیات آن با استفاده از روش آماری همبستگی اسپرمن، مدل نزدیکترین فاصله تا راهحل ایدئال(topsis) و ژئوکالچر شیعه و تنظیم پرسشنامه موردبررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد آنچه بیش از همه موجب اتخاذ استراتژیهای متفاوت امریکا و پافشاری به ماندن در خاورمیانهشده مسئله تأمین انرژی فعلی و آتی خود برای صنایع این کشور( sig=0.304 ) میباشد؛ همچنین ازنظر وزن ژئوپلیتیکی در میان کشورهای خاورمیانهاین ایران(Di=0.14356) است که بیشترین توجه استراتژیک امریکا را به خود جلب کرده است، بهعبارتدیگر بزرگترین کشور مانع درراه رسیدن به اهداف امریکا، ایران میباشد. درنهایت ژئوکالچر شیعه یکی از مهمترین عواملی است که موجب میشود سیاستهای امریکا( بهویژه در خصوص کشور اسرائیل، بازار انرژی و حضور رقبای روس و چینی) در منطقه بهویژه در کشورهای شیعهنشین با مشکلات عدیدهای روبرو شود.
احسان لشگری تفرشی
چکیده
هویت مشترک اجتماعی پدیدهای تاریخی بوده و در هر مقطعی از زمان متأثر از فرایندهای سیاسی – اجتماعی صورتبندی ویژهای از هویت متجانس اجتماعی شکل میگیرد. بهبیاندیگر هویت مشترک اجتماعی به معنای ایجاد احساس تعلق به قلمرو سیاسی - اجتماعی معین؛ محصول تلاش آگاهانه یک طبقه سیاسی برای ایجاد ابزاری است که ابقای قدرت و اعمال حاکمیت را ...
بیشتر
هویت مشترک اجتماعی پدیدهای تاریخی بوده و در هر مقطعی از زمان متأثر از فرایندهای سیاسی – اجتماعی صورتبندی ویژهای از هویت متجانس اجتماعی شکل میگیرد. بهبیاندیگر هویت مشترک اجتماعی به معنای ایجاد احساس تعلق به قلمرو سیاسی - اجتماعی معین؛ محصول تلاش آگاهانه یک طبقه سیاسی برای ایجاد ابزاری است که ابقای قدرت و اعمال حاکمیت را تسهیل نماید. میلیتاریسم نادری در عصر افشاریه نقش مهمی در تجمیع اجزای پراکندۀ طایفهای- قومی در ایران داشته است. لیکن در این مطالعات کمتر به چگونگی عملکرد نظامیگری حکومت افشاریه و نقش آن در ایجاد حس تعلق مردم به قلمرو سرزمینی پرداختهشده است. در این مقاله کوشش گردیده با اتکا به روش تفسیری؛ چگونگی صورتبندی گفتمانی مفهوم هویت مشترک اجتماعی در سرزمین ایران، در عصر نادرشاه افشار موردبررسی قرار گیرد. در این راستا با واکاوی متن اجتماعی - سیاسی این مقطع زمانی چگونگی ساماندهی مؤلفههای مؤثر بر آن از طریق رویکرد نظامی نادرشاه در ایجاد حس تعلق سرزمینی در ایران موردبررسی قرار میگیرد. نتایج پژوهش نمایان گر آن است که جهتگیری ساخت هویت مشترک اجتماعی در این دوره عمیقاً متأثر از رویکردهای نظامی حاکمیت بوده و عواملی نظیر غیریت سازی ژئوپلیتیک با همسایگان شرقی بهویژه گورکانیان هند، اجبار سیاسی- نظامی در جهت تقریب آموزههای تشیع و تسنن در جهت ایجاد یک امپراطوری بزرگ اسلامی و اعتباردهی به نیروهای نظامی ایلات مهمترین مؤلفههای ایجاد هویت مشترک اجتماعی در این دوره بوده است.
اسماعیل علمدار؛ الهه کولایی
چکیده
کشورهای ایران و روسیه از دیرباز دو قطب مهم در دو سوی دریای خزر بوده اند که در مناطق هارتلند و ریملند جهانی قرارگرفته اند. اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک دو کشور نسبت به سایر کشورهای منطقه سبب شده نقش پویاتری در معادلات سیاسی آسیای مرکزی و قفقاز داشته باشند. ازآنجاکه امروزه عامل قدرت و وزن ژئوپلیتیکی در روابط بینالملل اهمیت ...
بیشتر
کشورهای ایران و روسیه از دیرباز دو قطب مهم در دو سوی دریای خزر بوده اند که در مناطق هارتلند و ریملند جهانی قرارگرفته اند. اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک دو کشور نسبت به سایر کشورهای منطقه سبب شده نقش پویاتری در معادلات سیاسی آسیای مرکزی و قفقاز داشته باشند. ازآنجاکه امروزه عامل قدرت و وزن ژئوپلیتیکی در روابط بینالملل اهمیت دوچندان یافته است و روسیه یک قدرت جهانی و ایران یک قدرت منطقه ای قلمداد میشود؛ دو کشور همواره در روابط خود از این عامل ها در جهت اعمال سیاستهای خود بهره میبرند. نظریه واقعگرایی هانس مورگنتا که بر توازن قوا و نقش عامل قدرت تأکید دارد، گواهی بر این ادعا میباشد. این مقاله سعی دارد با روش کیفی و رویکرد توصیفی-تحلیلی و از دیدگاه نظریه توازن قوا به تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و روسیه پس از انقلاب اسلامی بپردازد. براین اساس نتایج پژوهش حاکی از آن است، همانطور که مورگنتا بر عامل قدرت و منافع ملی بهعنوان مهمترین شاخص در روابط بین الملل تأکید دارد، روسیه همواره همۀ روابط سیاسی خود را با ایران بهویژه در مسائل منطقۀ آسیای مرکزی – قفقاز- غرب آسیا و برجام در راستای منافع ملی خود تدوین کرده و روابط تاکتیکی خود را با ایران مبتنی بر اهداف استراتژیک در جهت افزایش قدرت و وزن ژئوپلیتیکی خود بهره برده است. ولی به نظر میرسد، تصمیمگیرندگان در عرصه روابط خارجی باید بیشازپیش به این عوامل توجه کنند.
محمدرضا مفتح؛ عبدالرضا فرجی راد؛ ریباز قربانی نژاد؛ اعظم یوسفی
چکیده
دیپلماسی مهمترین وجهه و عینیترین شکل سیاست خارجی یک کشور میباشد. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش تحقیق، توصیفی، تحلیلی و اکتشافی میباشد. جهت پیادهسازی سطحبندی قدرت ملی در کشورهای هدف (در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی) از نرمافزار ARC GIS و جهت وزن دهی به زیر مولفه های دیپلماسی عمومی بهمنظور سطحبندی، از ...
بیشتر
دیپلماسی مهمترین وجهه و عینیترین شکل سیاست خارجی یک کشور میباشد. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش تحقیق، توصیفی، تحلیلی و اکتشافی میباشد. جهت پیادهسازی سطحبندی قدرت ملی در کشورهای هدف (در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی) از نرمافزار ARC GIS و جهت وزن دهی به زیر مولفه های دیپلماسی عمومی بهمنظور سطحبندی، از مدل AHP استفاده گردیده است. بهمنظور واکاوی فضایی الگوی پراکنش شاخصهای قدرت ملی، از آزمون موران و نیز جهت ارائه الگوی فضایی پایدار از روش متاسوات و برای تحلیل فضایی و سطحبندی کشورهای جنوب غرب آسیا بر اساس مولفه دیپلماسی عمومی از 36 زیر مولفه (شاخص) استفاده گردیده است. تحلیلها گویای این واقعیت است که کشورهای سوریه، ارمنستان در افزایش وزن ژئوپلیتیکی کشور نقش بسزایی را بازی نموده و دارای جایگاه اهمیت خیلی زیاد میباشند، همچنین کشورهای عراق و گرجستان در جایگاه اهمیت زیاد، کشورهای ترکیه، آذربایجان و قطر در جایگاه اهمیت متوسط، امارات، کویت، اردن و قبرس در جایگاه اهمیت کم و نهایتاً عربستان، عمان و بحرین در جایگاه خیلی کم قرار دارند. با توجه تحلیلهای صورت پذیرفته، نتایج گویای این واقعیت است که مولفه دیپلماسی عمومی از الگوی خوشهای پیروی نموده و شاید بتوان ازجمله دلایل ژئوپلیتیکی این توزیع خوشهای، رفتار سیاسی مشابه کشورهای حوزه خلیجفارس در رابطه با ایران دانست و به نظر می رسد که با تقویت این محور (دیپلماسی عمومی) میتوان کشورهای لبنان، آذربایجان، عراق، ترکیه و قطر را نیز به زمره کشورهای بااهمیت خیلی زیاد افزوده و با تشکیل خوشهای بسیار قوی متشکل از کشورهای مذکور، به نقشآفرینی قدرت سیاسی کشور در منطقه همت گمارد. همچنین بر اساس تحقیقات انجامشده، اعمال تحریمهای اقتصادی، در رتبه نخست بزرگترین چالشها و موانع اعمال سیاستهای منطقهای ج.ا.ایران شناسایی گردیده و قرارگیری در محیط امنیتی جنوب غرب آسیا و تحریمهای نظام پولی و بانکی ایران در جایگاههای بعدی قرار داشته و بهعنوان بزرگترین موانع محیطی و اقتصادی و قانونی قلمداد میگردند که با توجه به سایز حبابها و میزان تأثیرگذاری هریک نیازمند توجه میباشند .
حمید درج؛ کاظم نورانی بنام
چکیده
ایران و عربستان همواره بهعنوان دو بازیگر رقیب منطقهای که به توسعه قلمروی نفوذ خود در خاورمیانه مبادرت میورزند، مطرح هستند. در این راستا؛ بحرین یکی از صحنههای مهم برای تقابلجویی و زورآزمایی ایران و عربستان در منطقه محسوب میشود. تحولات جهان عرب پس از سال 2011 میلادی، تأثیرات عمیقی بر نظم و معادلات قدرت در بحرین بر جای گذاشته ...
بیشتر
ایران و عربستان همواره بهعنوان دو بازیگر رقیب منطقهای که به توسعه قلمروی نفوذ خود در خاورمیانه مبادرت میورزند، مطرح هستند. در این راستا؛ بحرین یکی از صحنههای مهم برای تقابلجویی و زورآزمایی ایران و عربستان در منطقه محسوب میشود. تحولات جهان عرب پس از سال 2011 میلادی، تأثیرات عمیقی بر نظم و معادلات قدرت در بحرین بر جای گذاشته است. در این رابطه، با توجه به هویت اسلامی- شیعی معترضان در بحرین و تعاملات معنوی بسیار نزدیک آنها با ایران، با روی کار آمدن گروههای شیعی در این کشور، تهران به قدرت و نفوذ فزایندهای در صحنه سیاست بحرین دست خواهد یافت. از طرفی، هرگونه تغییر در ساختار حکومتی این امیرنشین تأثیر تعیینکنندهای بر ساختار پادشاهی عربستان خواهد گذاشت. ازآنجاییکه عربستان نقشآفرینی ایران در معادلات سیاسی بحرین را تهدیدی برای سیاستهای منطقهای خود قلمداد میکند؛ لذا در تلاش برای محدود کردن قلمروی نفوذ ایران در بحرین برآمده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که عربستان سعودی برای کنترل و مهار ایران در بحرین دست به چه سیاستی زده است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که عربستان باهدف جلوگیری از تغییرات و پویشهای دموکراسیخواهانه در بحرین، در تلاش برای جلوگیری از تأثیرات نرم جمهوری اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک تشیع در بحرین برآمده است و از این طریق از سرریز شدن تحولات داخلی بحرین به مناطق شرقی خود ممانعت میورزد. یافتههای تحقیق نشان میدهد؛ تغییر رژیم آلخلیفه، ضمن تأثیر بر سیاستهای انرژی عربستان، مطالبات سیاسی شـیعیان در منـاطق شرقی عربستان را افزایش خواهد داد و آنهـا را از انـزوای ژئـوپلیتیکی فعلـی رهـایی خواهـد بخشید. این امر ضمن ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی و محور مقاومت در منطقه، ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی در درون جامعه عربستان را در پـی خواهد داشت.
مرضیه سادات الوند؛ مهدیه حیدری
چکیده
از منظر ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران و عربستان در رقابت منطقهای فزایندهای با یکدیگر به سرمیبرند. این پژوهش درصدد تحلیل نقش ژئواستراتژیکی ایران در تلاش گسترده عربستان سعودی جهت نزدیکی راهبردی با بزرگترین قدرت نوظهور در نظام بین الملل است. نگارندگان با روش تبیینی و با استفاده از ابزارهای گردآوری اطلاعات کتابخانهای ...
بیشتر
از منظر ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران و عربستان در رقابت منطقهای فزایندهای با یکدیگر به سرمیبرند. این پژوهش درصدد تحلیل نقش ژئواستراتژیکی ایران در تلاش گسترده عربستان سعودی جهت نزدیکی راهبردی با بزرگترین قدرت نوظهور در نظام بین الملل است. نگارندگان با روش تبیینی و با استفاده از ابزارهای گردآوری اطلاعات کتابخانهای و اینترنتی درصدد پاسخ به این پرسش بودهاند که مهمترین تهدیدات ژئواستراتژیکی منطقهای جمهوری اسلامی ایران در برقراری اتحاد راهبردی عربستان سعودی با روابط جمهوری خلق چین چه میباشند؟ به نظر میرسد افزایش قدرت نفوذ ایران در منطقه پس از انعقاد برجام و تغییر موازنه قدرت در بحرانهای منطقهای به نفع خود، منجر به شکل گرفتن تهدیدات ژئواستراتژیکی در عربستان و نزدیکی هرچه بیشتر آن به چین شده است. یافتههای پژوهش با کاربست نظریه نوواقعگرایی تدافعی نشان میدهد که عربستان سعودی با رویکردی عملگرایانه در تلاش برای برقرای اتحاد راهبردی با چین در جهت مهار نقوذ ایران و کاهش قدرت کنشگری آن در منطقه است. هر چند که جمهوری خلق چین با صبر استراتژیک در سیاست خارجی خود و نیز اهمیت راهبردی که ایران و عربستان در اقتصاد رو به توسعه آن دارند، در تلاش است یک توازن دوجانبه را در روایط خود با هر دوی این بازیگران حفظ نماید.
زهرا حاجی زاده قوچان عتیق؛ سیروس احمدی نوحدانی؛ عبدالرضا فرجی راد؛ حجت مهکویی
چکیده
ضرورت تعامل با اقتصاد جهانی و تحقق توسعه در جهان جدید، سبب شده است چین با طرح احیای جاده ابریشم باستانی، برنامه بلند پروازانهای را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی، در جهان آغاز کند. چین به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت در ساختار نوین نظام بینالملل، در حال تعریف و تثبیت موقعیت منطقهای و جهانی خود میباشد و با اجرای طرح ابتکار کمربند- ...
بیشتر
ضرورت تعامل با اقتصاد جهانی و تحقق توسعه در جهان جدید، سبب شده است چین با طرح احیای جاده ابریشم باستانی، برنامه بلند پروازانهای را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی، در جهان آغاز کند. چین به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت در ساختار نوین نظام بینالملل، در حال تعریف و تثبیت موقعیت منطقهای و جهانی خود میباشد و با اجرای طرح ابتکار کمربند- جاده، در پی افزایش کارآمدی مرزهای داخلی، بهبود تجارت میان کریدورهای اقتصادی، بهبود دسترسی به بازار اروپا، افزایش صادرات محصولات، گسترش همکاریهای بانکی، مالی، توسعه سرمایه در حوزه گردشگری و ... میباشد.
روح اله اسدی؛ هدیه حسن نیا بدرآباد
چکیده
امروزه، سازمانهای غیردولتی[1] (NGO) بهطور فزایندهای در کنار دولت در فرآیندهای توسعه به ذینفعانی مهم تبدیلشدهاند. با افزایش مشکلات محیطزیست در ابعاد مختلف آن در ایران، سازمانهای مردمنهاد (سمن) زیستمحیطی نیز گسترشیافتهاند. این مقاله با روشی توصیفی _ تبیینی تلاش دارد بررسی نسبتاً جامعی از مشکلات این نهادها در کشور ارائه ...
بیشتر
امروزه، سازمانهای غیردولتی[1] (NGO) بهطور فزایندهای در کنار دولت در فرآیندهای توسعه به ذینفعانی مهم تبدیلشدهاند. با افزایش مشکلات محیطزیست در ابعاد مختلف آن در ایران، سازمانهای مردمنهاد (سمن) زیستمحیطی نیز گسترشیافتهاند. این مقاله با روشی توصیفی _ تبیینی تلاش دارد بررسی نسبتاً جامعی از مشکلات این نهادها در کشور ارائه داده و نتایج آن را با نظریه جامعه منشوری ریگز[2] تحلیل نماید. جمعآوری اطلاعات بهصورت اسنادی و پیمایشی در قالب پرسشنامهای با هفت بُعد و 45 گویه بوده است. نتایج نشان میدهد بیشترین مشکلات در رابطهی سمنها با نهادهای دولتی و عمومی (با میانگین 4.29) و پسازآن در ابعاد قانونی (با میانگین 4.25)، ساختاری (با میانگین 4.20) و مدیریتی (با میانگین 4.17) هست. از سوی دیگر مشکلات گفتهشده، در درون سمنها و بین سمنها نیز مشکلاتی را به وجود آورده است که نتوانستهاند آنگونه که باید، در راستای اهداف خود گام بردارند و درگیر مسائل درونی خود نیز شدهاند. با توجه به مقدار آماره KMO برابر با 80/0 و سطح معنیداری کمتر از 05/0 در آزمون بارتلت، انجام تحلیل عاملی بر روی متغیرها امکانپذیر بوده و متغیرها امکان عامل شدن را داشتهاند. عاملهای نهایی نیز توانستهاند میزان واریانس بیشتر از 50/0 را برای هر متغیر تبیین کنند. با توجه به سه ویژگی اصلی نظریه جوامع منشوری ریگز (ناهمگنی، فرمگرایی و تداخل عملکردی) و مشکلات سمنهای زیستمحیطی میتوان گفت که در کشورهایی که با ضعف تاریخی شاخصهای مردمسالارانه و ساختار بسیط و متمرکز سیاسی مواجه هستند، اساساً وجود سازمانهای غیردولتی، خوشایند چنین ساختارهایی نیست. ازاینرو قوانین و مقررات و نیز ساختار دولتی و سازمانی حمایت چندانی از شکلگیری، تقویت و توسعه این تشکلها انجام نمیدهند. از سوی دیگر وقتی ساختارهای قانونی حمایت کافی از فعالیت سمنها نداشته باشند و مسیرهای قانونی مشخص در فرایند فعالیت این نهادها وجود نداشته باشد، اعمال سلیقه از سوی افراد در دستگاههای دولتی افزایش پیدا میکند.
محمد رضا حافظ نیا؛ سیروس احمدی نوحدانی؛ مهدی نوری روستای
چکیده
ترانزیت عامل مهمی برای افزایش قدرت ملی کشورها است. ایران با داشتن موقعیت گذرگاهی در موقعیت مطلوبی قرارداد و علیرغم ظرفیتها و پارامترهای جغرافیایی، در بهرهبرداری از این ظرفیت با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد. در این پژوهش با گردآوری اطلاعات و ارزیابی یافتههای بهدستآمده از منابع کتابخانهای و میدانی ضمن ارزیابی حجم فعلی ترانزیت ...
بیشتر
ترانزیت عامل مهمی برای افزایش قدرت ملی کشورها است. ایران با داشتن موقعیت گذرگاهی در موقعیت مطلوبی قرارداد و علیرغم ظرفیتها و پارامترهای جغرافیایی، در بهرهبرداری از این ظرفیت با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد. در این پژوهش با گردآوری اطلاعات و ارزیابی یافتههای بهدستآمده از منابع کتابخانهای و میدانی ضمن ارزیابی حجم فعلی ترانزیت (نفتی و غیرنفتی) ایران و همچنین مقایسه عملکرد ایران با سایر مسیرهای ترانزیتی، به بررسی وضعیت گذرگاهی ایران و نقش آن بر درآمد ملی و همچنین قدرت ملی پرداختهشده است. در این زمینه پرسشنامهای طراحیشده شامل 8 مؤلفه که هرکدام از متغیرها با روشهای آماری و با استفاده از نرمافزار spss مورد تحلیل و ارزیابی قرارگرفتهاند. با توجه به یافتههای پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که استفاده از موقعیت گذرگاهی کشور در افزایش قدرت کنترلی و نیز تأمین امنیت ملی نقش بسزایی دارد. همچنین باعث تولید شغل و افزایش درآمد و ارزآوری میشود که خود عاملی برای رونق اقتصادی است؛ بنابراین، با توجه به اینکه هرکدام از شاخصها و پارامترهای مطرحشده در افزایش قدرت ملی نقش دارند میتوان نتیجه گرفت که کشور ایران میتواند با استفاده از موقعیت گذرگاهی، قدرت ملی خود را افزایش دهد و منزلت ژئوپلیتیکی خود را نیز بهبود بخشد.
عبدالصاحب نادری؛ رضا تاجفر؛ نسرین خانیها
چکیده
مرز و بویژه توسعه در سکونتگاههای مرزی در هر کشوری از ابعاد مختلفی حائز اهمیت بوده و از فاکتورهای دوام و قوام هر کشوری محسوب میشوند این مهم با در نظر گرفتن موقعیت ژئوپلتیکی و ژئوکالچر ایران و بویژه با وجود منابع و ذخائر طبیعی موجود در بیشتر استانهای مرزی، اهمیت ژئواکونومیک و استراتژیک این مناطق را افزون نموده و بر مسئولیت دولت و نظام ...
بیشتر
مرز و بویژه توسعه در سکونتگاههای مرزی در هر کشوری از ابعاد مختلفی حائز اهمیت بوده و از فاکتورهای دوام و قوام هر کشوری محسوب میشوند این مهم با در نظر گرفتن موقعیت ژئوپلتیکی و ژئوکالچر ایران و بویژه با وجود منابع و ذخائر طبیعی موجود در بیشتر استانهای مرزی، اهمیت ژئواکونومیک و استراتژیک این مناطق را افزون نموده و بر مسئولیت دولت و نظام ایران مبنی بر تامل بیش از پیش جهت توجه به توسعه همه جانبه در این استانها تاکید دارد. ازجمله میتوان به استانهای کرمانشاه،ایلام ،خوزستان ،بوشهر،هرمزگان و...اشاره نمود که مرزو پهنه وسیعی را از غرب تاجنوب کشور را شامل میشوند . استان ایلام نیز که از جمله استانهای دارای بیشترین ذخایر انرژی فسیلی در سطح کشور میباشد ، متاثر از موقعیت جغرافیائی به عنوان یک استان محروم و فاقد توسعه وکم برخوردار به شمار رفته در حالی که یکی از راهکارهای برون رفت این استان از بحرانهای اقتصادی و عدم توسعه یافتگی ، مدیریت و بکارگیری انرژیهای فسیلی میباشد . در این زمینه تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی به بررسی وارزیابی اثر بخشی بکارگیری انرژیهای فسیلی در توسعه شهرستانهای استان ایلام پرداخته است . در راستای بررسی اثر بخشی بکارگیری سوختهای فسیلی در توسعه شهرستانهای استان ایلام و بر مبنای مدل تاپسیس ، نتایج تحقیق نشان داد که در این زمینه شهرستان ملکشاهی با 17/16 درصد ، شهرستان دهلران با 74/12 درصد ، شهرستان سیروان با 03/11 درصدو شهرستانهای ایلام و ایوان هر کدام با 08/10 درصد از جمله شهرستانهایی میباشند که توسعه انرژیهای فسیلی در محدوده آنها و سطح استان میتواند در توسعه این شهرستانها را به همراه داشته باشد ، در زمینه سایر شهرستانها نیز توسعه انرژیهای فسیلی نقشی در توسعه آنها نخواهد داشت.
ولی گل محمدی؛ امیرحسین وزیریان
چکیده
به موازات تحول در موازنه قدرت جهانی، نظم ژئوپلیتیکی خاورمیانه با گذار از عصر آمریکایی به سمت یک وضعیت چندقطبی در حال تغییر است. وضعیتی که ناظر بر افول هژمونی ایالات متحده و ظهور قدرتهای منطقهای به منظور شکل دهی به نظم در حال ظهور خاورمیانه است. در این میان، ایران به عنوان یک دولت انقلابی و یک قدرت تجدیدنظر طلب، با اتخاذ راهبردهای ...
بیشتر
به موازات تحول در موازنه قدرت جهانی، نظم ژئوپلیتیکی خاورمیانه با گذار از عصر آمریکایی به سمت یک وضعیت چندقطبی در حال تغییر است. وضعیتی که ناظر بر افول هژمونی ایالات متحده و ظهور قدرتهای منطقهای به منظور شکل دهی به نظم در حال ظهور خاورمیانه است. در این میان، ایران به عنوان یک دولت انقلابی و یک قدرت تجدیدنظر طلب، با اتخاذ راهبردهای نامتقارن سعی در به چالش کشیدن نظم بینالمللی لیبرال و تثبیت موقعیت خود به عنوان یک قدرت منطقهای نظمساز است. در نقطه مقابل، ایالات متحده با همراه ساختن متحدان بینالمللی و منطقهای خود و در قالب سیاست فشار حداکثری به دنبال تحمیل انزوای ژئوپلیتیکی، تغییر رژیم و تغییر موازنه قدرت منطقهای علیه ایران بوده است. با وجود این، راهبرد مهار آمریکا قادر به تضعیف ظرفیتهای کنشگری ایران در ژئوپلیتیک در حال تغییر منطقهای نبوده است. سوال اصلی این است که ایران با بهره گیری از چه استراتژی توانسته در مقابل فشار حداکثری ایالات متحده و متحدان منطقه ای آن به منظور تحمیل انزوای ژئوپلیتیکی، موقعیت و قدرت خود را حفظ کند؟ فرضیه این نوشتار این است که در مقابل فشارحداکثری ایالات متحده، جمهموری اسلامی ایران سیاست مهارگریزی را به عنوان راهبرد اصلی خود برگزیده است. این سیاست که از طریق "بازدارندگی نامتقارن" اعمال می شود در سه قالب بهرهگیری از گروه های پروکسی، ارتقای توانمندی موشکی و بازدارندگی دریایی اعمال شده است. ذکر این نکته ضروری است که این پژوهش در قالب روش توصیفی-تحلیلی به بررسی فرضیه تحقیق خواهد پرداخت.
افشین متقی؛ مصیب قره بیگی
چکیده
بنیادهای زیستی، دربردارندهی مجموعهای از عناصر و عوامل محیطی است که بنیان علم جغرافیا بر آن استوار است. در این میان، آب بهعنوان یکی از بنیادهای زیستی و مثابه یک کالای استراتژیک، همواره نقش مهمی در سبدِ سیاستگذاریها و برنامهریزیهای کشورها داشته است. در کشورهایی که از نظر جغرافیایی در کمربند بیابانی جهان قرار ...
بیشتر
بنیادهای زیستی، دربردارندهی مجموعهای از عناصر و عوامل محیطی است که بنیان علم جغرافیا بر آن استوار است. در این میان، آب بهعنوان یکی از بنیادهای زیستی و مثابه یک کالای استراتژیک، همواره نقش مهمی در سبدِ سیاستگذاریها و برنامهریزیهای کشورها داشته است. در کشورهایی که از نظر جغرافیایی در کمربند بیابانی جهان قرار دارند، آب از اهمیتی استراتژیک در مقیاس محلی تا فراملی برخوردار است. ایران، در شمار کشورهایی است که از منظر واقعیتهای جغرافیایی با کمبود منابع آب و روند فزایندهی صنعتیشدن و شهرگرایی لجام گسیخته رویارو است. با توجه به اهمیت آب و چگونگی مدیریت آن در کشور، پژوهش پیش رو، با روش پیمایشی و تحلیل استراتژیک (SWOT)، به طراحی و تدوین استراتژیهایی در راستای مدیریت بهینهی آب در ایران پرداخته است. نمونهی آماری این پژوهش، 50 نفر از اعضای هیئت علمی گروه جغرافیا در سه دانشگاه تهران، تربیت مدرس و خوارزمی است. یافتههای پژوهش، نشان میدهد که وضعیت فعلی مدیریت آب در کشور از نظر عوامل درونی و بیرونی دچار ضعف است. از جمله استراتژیهای مناسب برای مدیریت بهینهی آب در کشور نیز عبارتند از: محلیسپاری و مشارکتیسازی مدیریت منابع آب در کشور (استراتژی SO)، مداخلهی مدیریتی در راستای کاهش و تعدیل آثار مخرب سیاسیسازی مسئلهی آب (استراتژی ST)، بهبود مدیریت منابع انسانی در وزارتخانهها و سازمانهای متولی آب (استراتژی WO)، توقف مدیریت موازی و مداخلهگرایانه و یکپارچهسازی شبکهی سازمانهای متولی در مدیریت آب (استراتژی WT).
زهرا اکبری؛ محسن خلیلی؛ سید احمد فاطمی نژاد
چکیده
برنامهی هستهای ایران، از مهمترین مسائل سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب بوده است. این برنامه سه دورهی ریاست جمهوری خاتمی، احمدینژاد و روحانی را درگیر خود کرد. پژوهش حاضر بر مبنای نظریهی منطقهی توافق ممکن (ZOPA) و همچنین با بهرهگیری از روش تاریخی تطبیقی به بررسی برنامهی هستهای در سه دورهی ریاست جمهوری (خاتمی، احمدینژاد ...
بیشتر
برنامهی هستهای ایران، از مهمترین مسائل سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب بوده است. این برنامه سه دورهی ریاست جمهوری خاتمی، احمدینژاد و روحانی را درگیر خود کرد. پژوهش حاضر بر مبنای نظریهی منطقهی توافق ممکن (ZOPA) و همچنین با بهرهگیری از روش تاریخی تطبیقی به بررسی برنامهی هستهای در سه دورهی ریاست جمهوری (خاتمی، احمدینژاد و روحانی) میپردازد. سؤال اصلی این پژوهش این استکه چرا در دو دورهی ریاست جمهوری خاتمی و احمدینژاد مذاکرات ایران و قدرتهای غربی به توافق هستهای ختم نشد، اما در دورهی ریاست جمهوری روحانی این مذاکرات به توافق هستهای منجر شد. فرضیهی نوشتار این است که استراتژیها و تاکتیکهای ناهمانند، در دو محیط داخلی و خارجی (ایران و گروه 1+5) در سه دورهی ریاست جمهوری (خاتمی و احمدینژاد و روحانی) منجر به دو دستاورد گوناگون (عدم توافق و توافق) در برنامهی هستهای ایران شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که در دوران خاتمی، انعطاف ایران، کشورهای غربی را بر این باور رساند که نیاز چندانی به کنارآمدن با ایران ندارند. در دوران احمدینژاد نیز به دلیل سیاست خارجی تهاجمی، این فرصت به ایالات متحده داده شد که اتحادیهی اروپا و حتی چین و روسیه را با خود همراه کند، و قطعنامههای تحریمی را علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل تصویب کند. اما در دورهی روحانی، با بهرهگیری از تجارب دولتهای پیشین سعی شد مسیر اعتدال طی گردد؛ سیاستی که باعث گردید طرف مقابل ایران، در سیاستهای خود تجدید نظر کند. همین امر دستیابی به توافق جامع هستهای را امکانپذیر کرد.
سید شمس الدین صادقی؛ زینب شریفی؛ سمیرا مرادی؛ حمیدرضا حشمتی جدید
چکیده
علل و عوامل، ریشهها و تداوم منازعات میان دولتها و پیامدهای ناشی از آن، از جایگاه مهمی در نظریههای ژئوپلیتیک برخوردار است. از این رو، نظریهپردازان ژئوپلیتیک به شیوههای مختلف سعی کردهاند برای تقلیل و پیشگیری از منازعات میان دولتها با طرح نظریهها و مدلهای مختلف به تبیین و تحلیل این مهم بپردازند. یکی از نظریههای مطرح ...
بیشتر
علل و عوامل، ریشهها و تداوم منازعات میان دولتها و پیامدهای ناشی از آن، از جایگاه مهمی در نظریههای ژئوپلیتیک برخوردار است. از این رو، نظریهپردازان ژئوپلیتیک به شیوههای مختلف سعی کردهاند برای تقلیل و پیشگیری از منازعات میان دولتها با طرح نظریهها و مدلهای مختلف به تبیین و تحلیل این مهم بپردازند. یکی از نظریههای مطرح در میان نظریات ژئوپلیتیک، «مدلِ های پوتیتکای پیتر هاگت» است که مبنای پژوهش حاضر است. منازعات ابعاد و سطوح مختلفی دارد که یکی از آن، منازعات در سطح منطقهای است. بر این اساس تحلیل منازعات منطقهای، به ویژه منازعات میان دولتها در منطقه حساس و استراتژیک غرب آسیا، از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از منازعات مهمی که در این منطقه رخ داد جنگ ایران و عراق است که هشت سال به طول انجامید. بنابر این در پژوهش حاضر سعی میشود با استفاده از مدل ذکر شده به این سوال پاسخ داده شود که تا چه میزان منابع جغرافیاییِ منازعات منطقهای در میان دو کشور ایران و عراق، با عوامل دوازده گانه مدلِ های پوتیتکای هاگت قابل تطبیق میباشد؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و یافتههای تحقیق ضمن توضیح مؤلفههای مدلِ های پوتیتکای پیتر هاگت در درک مسئله این پژوهش، تاییدگر این فرضیه است که از دوازده عاملی که هاگت به عنوان منابع جغرافیایی تنشزا نام میبرد، هفت مورد از آن به وضوح در روابط دو کشور ایران و عراق مشاهده میشود و در بروز جنگ میان آنها، نقش داشته است.
یاشار ذکی؛ حسن کریمی؛ محمدباقر قالیباف؛ جواد اطاعت
چکیده
حوضۀ مدیترانه نام منطقه بزرگی در اطراف دریای مدیترانه است. این حوضه شامل دریای مدیترانه و مناطق قارّهای نزدیک به ساحل جنوب اروپا، شمال آفریقا و شرق مدیترانه است. مهمترین بخش حوضۀ مدیترانه که در کمربند شکنندۀ خاورمیانه نیز واقع شده است، «شرق مدیترانه» است. این حوزه کانون رقابت سه قدرت ایران، ترکیه و عربستان است. ایران از همان ...
بیشتر
حوضۀ مدیترانه نام منطقه بزرگی در اطراف دریای مدیترانه است. این حوضه شامل دریای مدیترانه و مناطق قارّهای نزدیک به ساحل جنوب اروپا، شمال آفریقا و شرق مدیترانه است. مهمترین بخش حوضۀ مدیترانه که در کمربند شکنندۀ خاورمیانه نیز واقع شده است، «شرق مدیترانه» است. این حوزه کانون رقابت سه قدرت ایران، ترکیه و عربستان است. ایران از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بر شرق مدیترانه متمرکز شده و این منطقه یکی از کانونهای نفوذی ایران است. سه کشور سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی هسته اصلی ژئوپلیتیکی ایران در شرق مدیترانه هستند. در این پژوهش که روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی بوده و برای جمعآوری اطلاعات از منابع مکتوب و اینترنت استفاده شده، در پاسخ به این سؤال که شرق مدیترانه چه تأثیری بر قلمروسازی ژئوپلیتیکی ایران در جنوب غرب آسیا دارد؟ میتوان گفت که شرق مدیترانه جایگاه ژئوپلیتیکی مهمی در قلمروسازی ایران در جنوب غرب آسیا و نهایتاً رهبری آن بر جهان اسلام دارد.یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که موقعیت شرق مدیترانه در ساحل دریای مدیترانه، نزدیکی به تنگههای جبلالطارق و سوئز، وجود اقلیتهای شیعه در سوریه و لبنان، تنها کشورهای نزدیک به ایران در اتخاذ سیاستهای منطقهای و جهانی، مکمل ژئوپلیتیکی ایران در تسلط بر بخش مرکزی جهان اسلام، مسیر انتقال انرژی ایران و عراق به اروپا و نهایتاً خاکریز ایران در مقابله با اسرائیل عوامل ژئوپلیتیکی مهمی هستند که سیاست منطقهای ایران را در شرق مدیترانه توجیه میکنند؛ بنابراین میتوان گفت که قلمروسازی ژئوپلیتیکی ایران در شرق مدیترانه، امری واقعگرایانه و در راستای تأمین منافع ملی ایران است.
حمید درج؛ حسین مسعودنیا
چکیده
امروزه بحران سوریه به یکی از مهمترین موضوعات بینالملل تبدیلشده و توجّه بسیاری از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای را به خود معطوف کرده است. در این میان، بررسی رویکرد و منافع سه کشور ایران، ترکیه و عربستان نسبت به این بحران و تلاش هر یک برای شکلدهی به معادلات و نظم منطقهای مطلوب در راستای اهداف و منافع خود و همپیمانان ...
بیشتر
امروزه بحران سوریه به یکی از مهمترین موضوعات بینالملل تبدیلشده و توجّه بسیاری از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای را به خود معطوف کرده است. در این میان، بررسی رویکرد و منافع سه کشور ایران، ترکیه و عربستان نسبت به این بحران و تلاش هر یک برای شکلدهی به معادلات و نظم منطقهای مطلوب در راستای اهداف و منافع خود و همپیمانان منطقهای حائز اهمّیّت فراوان است. سؤال اصلی مقاله این است که سه کشور ایران، ترکیه و عربستان در قبال تحولات سوریه چه رویکرد و منافعی را دنبال میکنند؟ فرضیّۀ مقاله این است که ایران برای حفظ و افزایش نفوذ راهبردی خود در منطقه شامات بهویژه لبنان، به حمایت از بشار اسد برخاسته است. از طرفی، ترکیه اگرچه در ابتدا رویکرد براندازانه را اتخاذ میکرد؛ اما به خاطر نگرانی از امنیت و ثبات سیاسی خود ناشی از تحولات منطقه کردستاننشین سوریه، هماکنون سیاست همکاری و همراهی با ایران و روسیه را در پیش گرفته و برای حل بحران سوریه و آیندۀ این کشور، راهحل دیپلماتیک را دنبال میکند. همچنین عربستان برای مقابله با نفوذ منطقهای ایران و گسترش گفتمان سلفیگری، همچنان سیاست براندازی اسد را دنبال میکند. برای تحلیلدادههاازروشتحلیلِکیفیاستفادهشدهاست.
سیّد هادی زرقانی؛ ملیحه اخباری؛ ندا چاره ئی؛ نجمه محمودی
چکیده
کشورهایی که از حیث منابع تأمین آب در رابطه با همسایگان (بالادست) خود از موقعیت فرودستی برخوردارند، اغلب منفعلانه عمل میکنند؛ بهویژه چنانچه نتوانند نظر مساعد همسایگان (در حوضۀ آبریز مشترک) را با خواست خود جلب و همراه سازند، با این همسایهها دچار چالش و نزاع خواهند شد. عکس این موضوع هم صادق است؛ آنجایی که گاها،ً کشورهای بالادست ...
بیشتر
کشورهایی که از حیث منابع تأمین آب در رابطه با همسایگان (بالادست) خود از موقعیت فرودستی برخوردارند، اغلب منفعلانه عمل میکنند؛ بهویژه چنانچه نتوانند نظر مساعد همسایگان (در حوضۀ آبریز مشترک) را با خواست خود جلب و همراه سازند، با این همسایهها دچار چالش و نزاع خواهند شد. عکس این موضوع هم صادق است؛ آنجایی که گاها،ً کشورهای بالادست از این موقعیت بهعنوان ابزاری سیاسی جهت فشار بر رقیب و امتیازگیری بیشتر بهرهبرداری مینمایند. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع معتبر، به دنبال بررسی و تحلیل تنگناهای هیدروپلیتیک ترکمنستان در رابطه با همسایگان است. مفروض مقاله این است که موقعیت جغرافیایی و وضعیت هیدروپلیتیک ترکمنستان از حیث تامین منابع آب بهگونهای است که این کشور با همسایگان خود در این زمینه، چالشهای اساسی خواهد داشت. یافتههای پژوهش نشان میدهد ترکمنستان نسبت به اغلب همسایگان در موقعیت فرودستی قرار دارد. این مسئله بهصورت بالقوه(از ناحیه ایران) و بالفعل(از ناحیه افغانستان و چهار جمهوری آسیایمرکزی) برای ترکمنستان ایجادکنندۀ زمینههای بروز چالش هیدروپلیتیک برای این کشور در رابطه با همسایگان خواهد بود. ضمن اینکه تاثیرگذاری برخی متغیرها همچون تغییر اقلیم و تداوم خشکسالیها، افزایش نسبت شهرنشینی و تغییر سبک زندگی و به تبع آن افزایش شدید مصرف آب و ضرورت تولید برخی محصولات کشاورزی استراتژیک، بهطورقطع در آیندهای نزدیک، موجب تشدید بحران هیدروپلیتیک بین ترکمنستان و همسایگان خواهد بود.
حمید درج؛ حشمت الله فلاحت پیشه
چکیده
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان روابط بین الملل، قرن بیست ویکم را باید قرن اوراسیا دانست که تسط بر آن سیادت و سروری بر جهان را ایجاد می کند. ایالات متحده از جمله بازیگرانی است که در تلاش است تا تحّکم همه جانبه خود را در این منطقه ژئوپلیتیک توسعه بخشد. در این راستا؛ مثلث ایران، روسیه و چین با هدف تأمین اهداف و منافع منطقه ای، توانمندی ...
بیشتر
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان روابط بین الملل، قرن بیست ویکم را باید قرن اوراسیا دانست که تسط بر آن سیادت و سروری بر جهان را ایجاد می کند. ایالات متحده از جمله بازیگرانی است که در تلاش است تا تحّکم همه جانبه خود را در این منطقه ژئوپلیتیک توسعه بخشد. در این راستا؛ مثلث ایران، روسیه و چین با هدف تأمین اهداف و منافع منطقه ای، توانمندی های خود را در ایجاد اتحاد استراتژیکِ ضدهژمون، به کار گرفته اند و مانع از تحقق اهداف و سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکا در اوراسیا می شوند. شرایط پیش گفته، این پرسش را بوجود می آورد که سه کشور ایران، روسیه و چین برای مقابله و کاهش نفوذ آمریکا در اوراسیا دست به چه سیاستها و اقداماتی زده اند؟ فرضیۀ قابلطرح این است که از آنجایی که سه کشور ایران، روسیه و چین بهطورفزاینده خود را مورد اهداف آمریکا می بینند؛ لذا برداشت تهدیدآمیز و ترس از محاصرهشدن، آنها را در صفحه شطرنج اوراسیا دور هم گرد آورده است. در این راستا، سه کشور، ضمن مخالفت با تحمیل هژمونی جهانی آمریکا، در راستای مهار و بهزانودرآوردن این بازیگر سلطه طلب گام برمی دارند و از این طریق به شکل دادن ترتیبات و نظم منطقه ای موردنظر با هدف تضمین و تأمین اهداف و سیاست های منطقه ای خود در صحنه سیاست اوراسیا مبادرت می ورزند. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریۀ ژئوپلیتیک شکل می گیرد.
ناصر یوسف زهی؛ حسین فرزانه پور؛ احمد بخشی
چکیده
بایستگیِ افغانستان در اقتصاد شرقِ ایران احیاگر مجدد نقش استانهای مرزیِ شرق در تجارت خارجی کشور طی یکونیم دههی گذشته بوده است. این جستار به وارسی جایگاه خراسان جنوبی در اقتصاد شرقی ایران با روش تبیینی و کاربست جغرافیای اقتصادی پرداخته است. با درنظرداشتِ رقابتهای ژئواکونومیکی و ژئوپولیتیکیِ منطقه ای در آسیا و رویدادهای جهانی ...
بیشتر
بایستگیِ افغانستان در اقتصاد شرقِ ایران احیاگر مجدد نقش استانهای مرزیِ شرق در تجارت خارجی کشور طی یکونیم دههی گذشته بوده است. این جستار به وارسی جایگاه خراسان جنوبی در اقتصاد شرقی ایران با روش تبیینی و کاربست جغرافیای اقتصادی پرداخته است. با درنظرداشتِ رقابتهای ژئواکونومیکی و ژئوپولیتیکیِ منطقه ای در آسیا و رویدادهای جهانی چون تحریمهای جدید آمریکا هدف کندوکاو مزبور نگرورزی به جایگاه اقتصادی استانها و کشورهای شرقیِ ایران در پیشرفت اقتصادی و برنامه ریزی های تجارت خارجی منطقه ایِ کشور و بازگوییِ اهمال کاری پژوهشگران حوزه اقتصاد، جغرافیا و سیاست از این پیش آمدگی راهبردی است. ازاین رو، نوآفرینی و ایده اصلی پژوهش گونه ای آینده پژوهی و اثبات نقش فرامحلیِ جغرافیای خراسان جنوبی در چارچوب مفهوم جدید اقتصاد شرقی است. به منظور پاسخ به پرسش این گفتار که توانمندیهای محیطی خراسان جنوبی در گسترش روابط اقتصادی ایران-افغانستان کداماند؟ محیط جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی-امنیتی این استان مطالعه گردید. اگرچه تعاملات بازرگانی کشور با همسایگان شرق متأثر از گفتمان غرب بوده است، برآیندها گویای کارایی نقش فراملی خراسان جنوبی در پیشدرآمدیِ اقتصاد منطقه ایِ شرق و با محوریت ایران و افغانستان است. رونق اقتصاد شرق نقش بسزایی در توسعه پایدار این استان خواهد داشت. لذا مطالعات استان شناسی در این دو کشور می بایست بر اهمیت سطوح فرامحلیِ جغرافیای اقتصادیِ استانهای مرزی توجه یابند.
محسن جانپرور؛ ریحانه صالح آبادی؛ زکیه نادری چنار
چکیده
قدرتنرم به معنای توانایی جذب دیگران میباشد و این توانایی جذب دیگران، منجر به نفوذ در آنان میشود. استفاده از قدرتنرم درحال حاضر نزد دولتهای جهان رواج زیادی پیدا کرده است. قدرتنرم دارای منابع متعددی میباشد. یکی از عواملی که مدنظر این مقاله قرار دارد، بهرهگیری از قدرتنرم با استفاده از روابط و همکاریهای آموزش عالی ...
بیشتر
قدرتنرم به معنای توانایی جذب دیگران میباشد و این توانایی جذب دیگران، منجر به نفوذ در آنان میشود. استفاده از قدرتنرم درحال حاضر نزد دولتهای جهان رواج زیادی پیدا کرده است. قدرتنرم دارای منابع متعددی میباشد. یکی از عواملی که مدنظر این مقاله قرار دارد، بهرهگیری از قدرتنرم با استفاده از روابط و همکاریهای آموزش عالی در جهت نفوذ سیاسی بیشتر است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش نفوذ سیاسی با توجه به همکاریهای علمی بین الملل دانشگاهی با نگاهی به تجربه دانشگاه فردوسی مشهد با دانشگاههای افغانستان میباشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهرهگرفته شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در عصر انفجار اطلاعات دیگر نمیتوان تنها به عنصر قدرتسخت توجه کرد و علاوه بر عناصر قدرت در حوزههای نظامی، اقتصادی و سیاسی، نباید از عناصر نرم افزاری فرهنگ و آموزش عالی در افزایش توان یک کشور غافل ماند. تلاش ایران جهت نفوذ سیاسی بر افغانستان در عرصهی سیاست داخلی و خارجی اتخاذ گسترش همکاریهای آموزشی به عنوان یک پادایم بیبدیل قدرتنرم در جهت افزایش و ارتقاء جایگاه و پرستیژ ایران در نظام بینالملل و ایفای نقش برتر در منطقه است. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها و اسناد مربوط به توافقنامه های بیندانشگاهی دانشگاه فردوسی مشهد با دانشگاههای کابل، قندهار، هرات، موسسه عالی اشراق و دانشگاه بلخ حاکی از قابلیتهای اساسی دانشگاه فردوسی مشهد در عرضه خدمات آموزش عالی فراملی از تبادل استاد و دانشجو گرفته تا راهاندازی دوره کارشناسیارشد و تاسیس یک شعبه دانشگاهی میباشد. در نهایت، این مقاله نمایانگر این موضوع است که ایران میتواند از همکاریهای آموزشی برای نفوذ سیاسی بیشتر در کشور افغانستان بهرهبرداری کند.
نرگس وزین؛ حسین مختاری هشی؛ مهدی ستایش منش
چکیده
افزایش قدرتملی یکی از اهداف مهم کشورها است و همواره برای دستیابی به آن تلاش میشود. قدرت ملی که دارای مولفههای بسیار زیادی است در وزن ژئوپلیتیک کشورها نقش مهمی دارد. امروزه کشورها برای دستیابی به قدرت ملی، گردشگری را مورد توجه قرار میدهند. ایران یکی از ده کشور بزرگ دنیا از لحاظ برخورداری از انواع جاذبههای گردشگری اعم از تاریخی، ...
بیشتر
افزایش قدرتملی یکی از اهداف مهم کشورها است و همواره برای دستیابی به آن تلاش میشود. قدرت ملی که دارای مولفههای بسیار زیادی است در وزن ژئوپلیتیک کشورها نقش مهمی دارد. امروزه کشورها برای دستیابی به قدرت ملی، گردشگری را مورد توجه قرار میدهند. ایران یکی از ده کشور بزرگ دنیا از لحاظ برخورداری از انواع جاذبههای گردشگری اعم از تاریخی، مذهبی، طبیعی محسوب میشود که میتواند از این فرصت در جهت تقویت قدرتملی خود استفاده نماید. لذا مطالعه حاضر با هدف تبیین اهمیت گردشگری در تقویت قدرتملی ایران، به دنبال پاسخگویی به این سوال است که توسعه گردشگری چگونه موجب تقویت قدرتملی ایران میشود؟ روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی و به شیوه پیمایشی است. جامعۀ آماری تحقیق، خبرگان و متخصصان در حوزه گردشگری و قدرتملی میباشند که 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان بررسی شد، و سطح پایایی پرسشنامه نیز با روش آلفای کرونباج تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری تحلیل واریانس اندازههای مکرر (GLMRM) و t تک نمونهای استفاده شده است. یافتههای نشان میدهد که توسعه گردشگری بر تقویت قدرتملی ایران با میانگین 3.92 بسیار تأثیرگذار است. همچنین تأثیر گردشگری بر ابعاد اقتصادی (4)، سیاسی (3.91) و اجتماعی- فرهنگی (3.86) قدرتملی ایران معنادار بوده است. همچنین یافتهها در خصوص تأثیر گردشگری بر مؤلفههای قدرتملی نیز نشان داد که توسعه گردشگری بیشترین تأثیر را بر مؤلفههای افزایش درآمد ملی (4.39)، تقویت بخش خصوصی (4.13) و تقویت سیاستخارجی (4.07) دارد. در مجموع، نتایج پژوهش نشان میدهد که توسعه گردشگری با افزایش درآمد، تولید، اشتغالزایی، تقویت بخش خصوصی، توسعه تجارت، افزایش عدالت، تقویت سیاست داخلی و خارجی، افزایش رفاه، آموزش، افزایش انسجام و همبستگی ملی و تبادلات فرهنگی بطورهمزمان، هم باعث تقویت و توسعه اقتصادی کشور در سطح ملی و بینالمللی خواهد شد، هم در شناساندن چهره واقعی کشور و ملت ایران به جامعه جهانی اثرگذار خواهد بود، و همچنین سیاست داخلی و خارجی کشور را تقویت خواهد کرد و در نهایت با تقویت قدرتملی موقعیت و منزلت ژئوپلیتیک کشور در سطح منطقهای و جهانی افزایش بیشتری خواهد یافت.
محسن خلیلی
چکیده
ایران، کشوری است پرهمسایه؛ با همسایگانی گونهگون و ناهمانند. گونهگونیِ همسایگی دربرگیرندهی گوناگونیِ ویژگیهای جغرافیایی، منزلتهای استراتژیک، وابستگیهای سیاسی، دغدغههای امنیتی، و خصلتهای ژئواکونومیک است؛ و، ناهمانندیِ همسایگی، دربرگیرندهی خصلتهای فرهنگی و تاریخی و تمدنیِ بسیارناهمانند استکه همسایگانِ پانزدهگانهی ...
بیشتر
ایران، کشوری است پرهمسایه؛ با همسایگانی گونهگون و ناهمانند. گونهگونیِ همسایگی دربرگیرندهی گوناگونیِ ویژگیهای جغرافیایی، منزلتهای استراتژیک، وابستگیهای سیاسی، دغدغههای امنیتی، و خصلتهای ژئواکونومیک است؛ و، ناهمانندیِ همسایگی، دربرگیرندهی خصلتهای فرهنگی و تاریخی و تمدنیِ بسیارناهمانند استکه همسایگانِ پانزدهگانهی ایران را، به حوزههای بسیارناهمگون، تبدیل کرده است. درپیشگرفتنِ یک سیاست خارجی چندگانهگرا و برگشتن از یک سیاست خارجیِ تکچهره، پیشانگاشتهی نوشتارِ پیشِرو است. هدفِ بنیادین نوشتار، افزون بر توصیفِ وضعیت سیاست خارجی ایران، تجویزِ تغییر در ماهیت و عملکرد سیاست خارجی ایرانِ پساانقلاب اسلامی است. برای برآوردنِ منظور نوشتار، نگارنده با برساختنِ سه مقولهی کشورِ میانهگاهی، کشور راهرویی، کشور پیوندی کوشش کرده است تا نشان دهد که کشور چندمنطقهای/ فرامنطقهای ایران، نمیتواند از یک منطق و رفتار در سیاست خارجی، بهرهگیری نماید؛ بهویژه آنکه، سیاست خارجی انقلابیِ ایرانِ پساانقلاب، برچسبِ تکراستایی خورده است. در نوشتار، از یک بستهی مفهومی برساخته، بهرهگیری شد تا نشان داده شود که تجویزِ نگارنده برای ترکِ سیاست خارجی تکچهره و درپیشگرفتنِ سیاست خارجی چندچهره، مستدلّ است. بنمایهی روششناختی نوشتار، تجویز است؛ بنابراین، ماهیت پژوهش، هنجاری است. یافتهی تجویزیِ نوشتار، توصیه به ترکِ تکْراستایی در سیاست خارجی انقلابی و درپیشْگرفتنِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستایی است. نقطهی آغازِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستا، درافکندنِ سیاست خارجی چندهمسایگی است.
سیّد هادی زرقانی؛ ابراهیم احمدی
چکیده
کد ژئوپلیتیک، مجموعهای از پیشفرضهای سیاسی- جغرافیایی مربوط به زیرساخت سیاست خارجی کشورها معرفی کرده اند؛ بهگونهای که هر کشوری، کدهای متعدد و منحصربهفردی را دارد و معمولاً بر اساس وزن ژئوپلیتیک و ماهیت اهدافش این کدها را عملیاتی و از آنها بهرهبرداری میکند. هدف این مقاله رمزگشایی از کدهای ژئوپلیتیک عراق در تهاجم ...
بیشتر
کد ژئوپلیتیک، مجموعهای از پیشفرضهای سیاسی- جغرافیایی مربوط به زیرساخت سیاست خارجی کشورها معرفی کرده اند؛ بهگونهای که هر کشوری، کدهای متعدد و منحصربهفردی را دارد و معمولاً بر اساس وزن ژئوپلیتیک و ماهیت اهدافش این کدها را عملیاتی و از آنها بهرهبرداری میکند. هدف این مقاله رمزگشایی از کدهای ژئوپلیتیک عراق در تهاجم به ایران است. در واقع مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که مهمترین کدهای ژئوپلیتیک عراق در تهاجم به ایران کدامند؟ .در این نوشتار کدهای مفروض عراق بیشتر بر اساس ذهنیت دولت بعثی صدام مورد بررسی قرار گرفته است، که مبیّن هدف اصلی تهاجم عراق به ایران است. اغلب، جنگ ایران و عراق را ناشی از زیادهخواهی صدام در عهدنامه الجزایر دانستند، ولی به نظرمیرسد اختلافات مرزی بر سر اروند، یگانه عامل نزاع نیست. وقوع انقلاب در ایران شرایطی را پیش آورد تا صدام تصویر دلخواهش را از انقلاب ایران به کمک برخی از قدرتها به دیگران بقبولاند. وی موفق شد تا با برانگیختن حس ناسیونالیسم اعراب آنها را با خود همراه سازد. در حقیقت هدف اصلی صدام دستیابی به اهدافی- نظیر: دستیابی به قدرت اول منطقهای، تصرف منابع انرژی خوزستان و ورود به خلیجفارس از طریق تسلط بر اروند (غلبه بر تنگناهای ژئوپلیتیک عراق) بودند که در حکم کدهای ژئوپلیتیک ترسیمی و مورد نظر صدام قابل طرح هستند. این پژوهش بر اساس ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی محسوب میشود. اطلاعات مورد نیاز به شیوه اسنادی و با مراجعه به منابع معتبر چون کتب، مقالات و گزارشهای معتبر گردآوری شده است.