محسن عابدیدرچه
چکیده
جغرافیای سیاسی یکی از شاخههای دانش جغرافیا است. علم جغرافیای سیاسی بهعنوان معرفت درجه اول و فلسفه علم جغرافیای سیاسی بهعنوان معرفت درجه دوم شناخته میشود. در این پژوهش به بررسی فلسفه جغرافیای سیاسی از رهیافت اسلام پرداختهشده است. بنابراین با مفروض قرار دادن اینکه اولاً اسلام در تمامی زمینههای سیاسی و اجتماعی از مبانی ...
بیشتر
جغرافیای سیاسی یکی از شاخههای دانش جغرافیا است. علم جغرافیای سیاسی بهعنوان معرفت درجه اول و فلسفه علم جغرافیای سیاسی بهعنوان معرفت درجه دوم شناخته میشود. در این پژوهش به بررسی فلسفه جغرافیای سیاسی از رهیافت اسلام پرداختهشده است. بنابراین با مفروض قرار دادن اینکه اولاً اسلام در تمامی زمینههای سیاسی و اجتماعی از مبانی نظری قابل دفاعی برخوردار بوده و ثانیاً، به دلیل خلأ موجود در حوزه فلسفه جغرافیای سیاسی از منظر تفکر اسلامی، چنین تحقیقی انجامشده است. بر این اساس، ضمن مراجعه به متون و منابع اسلامی ازجمله قرآن کریم، منابع روایی، متون فقه سیاسی، تاریخی و نیز آثار اندیشمندان مسلمان در این رابطه، صورتبندی لازم با محتوایی مُستدل از جغرافیای سیاسی اسلامی تدوین گردیده است. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی بهویژه تحلیل محتوا انجامگرفته و نتایج حاصله نشان میدهد که اندیشه اسلامی در حوزه علوم اجتماعی و بهطور خاص در رشته جغرافیای سیاسی، مبتنی بر رهیافتی موسوم به رهیافت عقلانیت وحیانی است.
محمود مبارکشاهی؛ محمد رضا حافظ نیا؛ ریباز قربانی نژاد؛ ابراهیم رومینا
چکیده
29 سال از تشکیل اولین دولت ناحیهای در بخشی از مناطق کردنشین عراق شامل استانهای اربیل، سلیمانیه، دهوک و حلبچه میگذرد. اقلیم کردستان و دولت منطقهای آن از زوایای مختلفی موردمطالعه و بررسی واقعشده است؛ اما تاکنون از منظر هستیشناسی، موردبررسی و مطالعه واقع نگردیده است؛ این مقاله در پی بررسی و شناخت هستیشناسی این دولت ناحیهای ...
بیشتر
29 سال از تشکیل اولین دولت ناحیهای در بخشی از مناطق کردنشین عراق شامل استانهای اربیل، سلیمانیه، دهوک و حلبچه میگذرد. اقلیم کردستان و دولت منطقهای آن از زوایای مختلفی موردمطالعه و بررسی واقعشده است؛ اما تاکنون از منظر هستیشناسی، موردبررسی و مطالعه واقع نگردیده است؛ این مقاله در پی بررسی و شناخت هستیشناسی این دولت ناحیهای از منظر «ماهیت و چیستی» و «چرایی و ضرورت» میباشد. این پژوهش ازلحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی میباشد. در این تحقیق روشگردآوری اطلاعات، با توجه به نوع و ابعاد آن بهصورت کتابخانهای میباشد و در تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش کیفی استفادهشده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد عوامل مؤثر در تبیین هستیشناسی دولت ناحیهای کردستان – عراق چندعاملی بوده که برخی از عوامل نقش پایهای و زیربنایی داشتهاند. مهمترین عامل تأثیرگذار در فرایند شکلگیری دولت ناحیهای کردستان، مسئلهی هویت طلبی ناحیهای بوده است. هویت طلبی ناحیهای زمینهساز شکلگیری اندیشه ناسیونالیسم قومی و بهتبع آن مطالبهی حق تعیین سرنوشت با توجه به تمایزات جغرافیایی و فرهنگی میان کردستان و سایر بخشهای عراق و در چهارچوب الگوهای رایج در سازماندهی سیاسی فضا یعنی خودمختاری و فدرالیسم بوده است.