محمد رئوف حیدری فر؛ اقبال پاهکیده؛ ناصر کاکاویسی
چکیده
غرب آسیا از جمله مناطق ژئوپلیتیکی است که سرشار از منابع انرژی، موقعیت راهبردی ویژه، تنوع قومی، نژادی و مذهبی است. رویکردهای ژئواکونومیک ابتدای قرن بیست و یکم که بهصورت رویکردی نوین در مسائل راهبردی درآمد و برای رقابت بین قدرتها استفاده شد، غرب آسیا را به یکی از مناطق ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک تبدیل کرد که جولانگاه کشمکشها و ...
بیشتر
غرب آسیا از جمله مناطق ژئوپلیتیکی است که سرشار از منابع انرژی، موقعیت راهبردی ویژه، تنوع قومی، نژادی و مذهبی است. رویکردهای ژئواکونومیک ابتدای قرن بیست و یکم که بهصورت رویکردی نوین در مسائل راهبردی درآمد و برای رقابت بین قدرتها استفاده شد، غرب آسیا را به یکی از مناطق ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک تبدیل کرد که جولانگاه کشمکشها و رقابتهای ژئواستراتژیک و ژئوانرژی شده است. این پژوهش بر آن است تا سیاست خارجی چین و روسیه را طی دو دهه اخیر در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و... و تأثیر آن را بر ایران و سایر کشورهای غرب آسیا مورد ارزیابی قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. دستیابی به اطلاعات اولیه پژوهش با استفاده از روشهای کتابخانهای انجام شده است. فرض اصلی تحقیق این است که روسیه و چین به دنبال کسب منافع ملی و افزایش قدرت خود از طریق حضور پررنگتر از گذشته در غرب آسیا بوده و به میزان بسیار کمی به افزایش وزن ژئوپلیتیک ایران توجه دارند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سیاست خارجی چین و روسیه در مورد رخدادهای مهم غرب آسیا در بازه دو دهه اخیر (به ویژه برجام، خروج امریکا از برجام، بحران سوریه و...) امنیت ملی کشورمان را تهدید کرده است، هم چنین تفاوت در سیاست خارجی چین و روسیه منافع ملی ایران و غرب آسیا را با چالش روبرو ساخته است؛ البته هدف مشترک چین و روسیه تسلط بر منابع طبیعی و افزایش حوزه نفوذ خود بوده که تحت عنوان استعمار نو یا فرانو قابل طرح است.
حسین یعقوبی؛ مهناز گودرزی؛ مهرداد صادقی
چکیده
تحلیل مؤلفههای تأثیرگذار فرهنگ ملی ایران بر قدرت منطقهای ایران در غرب آسیا هدف این پژوهش میباشد . روش این پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد کمی متکی به پرسشنامه است، جامعه آماری مشتمل بر 200 نفر از نخبگان حوزه فرهنگ ملی شامل: اساتید دانشگاه استان اصفهان و خارج از استان، مراکز فرهنگی و مدیران راهبردی که به صورت تصادفی میباشد از طریق ...
بیشتر
تحلیل مؤلفههای تأثیرگذار فرهنگ ملی ایران بر قدرت منطقهای ایران در غرب آسیا هدف این پژوهش میباشد . روش این پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد کمی متکی به پرسشنامه است، جامعه آماری مشتمل بر 200 نفر از نخبگان حوزه فرهنگ ملی شامل: اساتید دانشگاه استان اصفهان و خارج از استان، مراکز فرهنگی و مدیران راهبردی که به صورت تصادفی میباشد از طریق آلفای کرونباخ روایی تایید و پرسشنامه محقق ساخته لیکرتی به صورت پرس لاین در اختیار پرسشگران قرار گرفته که پس از جمع آوری اطلاعات از طریق 2 آمار توصیفی (دموگرافی شامل سن و جنس ،تحصیلات)و آمار استنباطی (آزمون tنمونه ای ،تحلیل عاملی و...)از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در پاسخ به سوالات پژوهش در مورد تاثیر گذاری کلی فرهنگ ملی بر قدرت منطقه ای دو مولفه موقعیت سرزمینی و استکبار ستیزی و غرور ایرانی ازبعد ملی بر قدرت منطقه ای تاثیر گذار بوده است، اما بقیه مولفه ها ،آداب و رسوم، تاریخ و تمدن ایرانی ،عناصرقومی و مذهبی ، مهمان نوازی، کمک های بشردوستانه و حمایت از مستضعفین و محرومان تاثیر گذار نبوده است.دربعد دینی و ارزشی همه مولفه ها،شهادت طلبی،حمایت ازنهضت های آزادیبخش،دفاع از نظام و ارزش های اسلامی،الگوی مردم سالاری دینی،ولایت مداری،انتظار ومنجی گرایی با توجه به وضعیت هویتی ومناسبات واشتراکات دینی با برخی همسایگان بر قدرت منطقه ای تاثیر گذاری بالایی را نشان داده است.
یونس فروزان؛ عبدالرضا عالیشاهی
چکیده
اصولا ماهیت سیاستخارجی در ایالاتمتحده بهویژه در میان جمهوریخواهان مبتنی بر مواردی همچون پشتیبانی بیقید و شرط از رژیم اشغالگر قدس، تاکید بر جنگ با دشمنان، عدمتمایل به تفاهم با رقبای سیاسی و نظامی و کسب بیشینه منافع ایالاتمتحده در سایه ارعاب و تهدید میباشد. این مسئله در منطقۀ غرب آسیا بهویژه با افزایش روزافزون قدرت ...
بیشتر
اصولا ماهیت سیاستخارجی در ایالاتمتحده بهویژه در میان جمهوریخواهان مبتنی بر مواردی همچون پشتیبانی بیقید و شرط از رژیم اشغالگر قدس، تاکید بر جنگ با دشمنان، عدمتمایل به تفاهم با رقبای سیاسی و نظامی و کسب بیشینه منافع ایالاتمتحده در سایه ارعاب و تهدید میباشد. این مسئله در منطقۀ غرب آسیا بهویژه با افزایش روزافزون قدرت نظامی سپاه پاسداران انقلاباسلامی در پساداعش و شکلگیری ائتلاف قدرتمند شیعیان در منطقه (بهمثابه محورت شرارت بهزعم آمریکاییها) مهمترین مانع تحقق منافع این کشور در منطقه تشدید میباشد. در این مقاله، تلاش نویسندگان ارائه پاسخی متقن بهاین سوال است: علت ترور سرلشگر سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاباسلامی از سوی ترامپ چه بوده است؟ و در ادامه چه پیامدهای محتملی را برای آینده امنیت این منطقه میتوان متصور بود؟ فرضیه مقاله که مبتنی بر تئوری مدل سیکلی بحران مایلسهاگ میباشد، دلالت بر این مسئله دارد که عقبه تاریخی این بحران، گذشته از خصومتهای تاریخی بعد از انقلاباسلامی، به دوران انعقاد قرارداد برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام برمیگردد. مرحلۀ تکوین این بحران، بهشکلگیری و قوام روزافزون جبهه مقاومت شیعیان در دوران ظهور داعش و پساداعش و اعمال تحریمهای اقتصادی سنگین آمریکا علیه مسئولین سپاه در منطقه مربوط میگردد. در مرحله تقابل میتوان به چالشها و تهدیدات نظامی مستقیم و غیرمستقیم دو کشور علیه یکدیگر همچون قراردادن سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی بینالمللی اشاره کرد و در نهایت در مرحلۀ وساطت و میانجیگری میتوان بهفعالیتهای میانجیگرایانه ژاپن اشاره نمود. یافتههای مقاله نیز نشانگر این مسئله است که ناکامیهای ترامپ در اقناع جمهوری اسلامی به انعقاد قراردادی جدید و نیاز به یک دستاورد مهم برای موفقیت در انتخابات پیش و روی این کشور، در نهایت مبادرت به ترور سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاباسلامی نمود. روش پژوهش این مقاله نیز مبتنی بر روش جامعهشناسی تاریخی و استفاده از منابع مکتوب و مجازی میباشد.