جغرافیای سیاسی
محمد عشقی؛ فرهاد حمزه؛ شهره تاج
چکیده
مشارکت سیاسی در عرصه انتخابات شهری و روستایی و ریاست جمهوری و خبرگان را فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران وشرکت مستقیم وغیر مستقیم در سیاست گذاری تعریف کرده اند. در بیشتر تعاریف صورت گرفته از مشارکت سیاسی،خصیصهی حاکمیت مردم در انتخابات ودخالت در تصمیم گیری ها واداره ی امور کشور ومشارکت آگاهانه وقدرتمندانه مردم درکلیه ...
بیشتر
مشارکت سیاسی در عرصه انتخابات شهری و روستایی و ریاست جمهوری و خبرگان را فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران وشرکت مستقیم وغیر مستقیم در سیاست گذاری تعریف کرده اند. در بیشتر تعاریف صورت گرفته از مشارکت سیاسی،خصیصهی حاکمیت مردم در انتخابات ودخالت در تصمیم گیری ها واداره ی امور کشور ومشارکت آگاهانه وقدرتمندانه مردم درکلیه ی نهادهای اجتماعی است، شرکت در انتخابات شهری و روستایی و ریاست جمهوری و خبرگان به عنوان یک بازوی فعال در جامعه هستندوبه عنوان نهادهای مدنی نقش مهم در بین مردم ودر توسعه وسازماندهی کشور دارند.شکل گیری شوراهای شهری وروستایی یکی از تحولات مهم تاریخ معاصر ایران را رقم زد،زیرا از یکسو راه اندازی شوراها از ابتدای انقلاب همواره یکی از آرمانها وآمال مهم بوده است واز سوی دیگر ربط مستقیم وظایف شوراها بازندگی تک تک افراد وتآثیر آن درنهادمند ساختن مشارکت سیاسی مردم ودخالت آنهادر سرنوشت خود،جایگاه برجسته ای را در مجموعه جریان های اجتماعی به شوراها می بخشد.انتخابات شهری و روستایی و ریاست جمهوری و خبرگان ازلحاظ اصولی ونظری واجد سه قابلیت مهم اندکه منطبق اند بر الزامات پارادایم جدید توسعه ؛تشکیل نهادهای روستایی راهی است برای افزایش سرمایه ی اجتماعی در نقاط روستایی کشور؛انتخابات شهر و روستا مهم ترین سازوکار برای تقویت دموکراسی مشارکتی در روستاها به شمار می آید.انتخابات و مشارکت راهی برای توانمند سازی مردم روستاهاست.
جغرافیای سیاسی
رضا ساعی؛ زهرا پیشگاهی فرد؛ یاشار ذکی
چکیده
انتخابات یکی از شاخصههای توسعه سیاسی و بیانگر نقش مردم در حکومت است. جغرافیای انتخابات نیز زیر مجموعهای از جغرافیای سیاسی است که جنبههای جغرافیایی انتخابات را مورد بررسی قرار می دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با جمع آوری داده ها به صورت کتابخانهای و اینترنتی و استفاده از ابزارهایی نظیر نقشهها، جداول و نمودارها، ...
بیشتر
انتخابات یکی از شاخصههای توسعه سیاسی و بیانگر نقش مردم در حکومت است. جغرافیای انتخابات نیز زیر مجموعهای از جغرافیای سیاسی است که جنبههای جغرافیایی انتخابات را مورد بررسی قرار می دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با جمع آوری داده ها به صورت کتابخانهای و اینترنتی و استفاده از ابزارهایی نظیر نقشهها، جداول و نمودارها، نتایج ادوار ششم تا یازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی در شش حوزه انتخابیه استان تهران را مد نظر قرار داده است تا عملکرد دو جناح سیاسی اصلی کشور و نیز نمایندگان مستقل را در هر یک از حوزههای انتخابیه این استان بررسی نموده و میزان نفوذ این جناحها را در حوزههای انتخابیه مدنظر مشخص نماید. نتایج پژوهش نشان میدهد با وجود برتری نسبی جناح اصولگرایی در استان تهران، هیچ یک از جناحهای سیاسی ثبات پیروزی نداشتهاند و جهت گیری اکثریت حوزههای انتخابیه این استان، سیال بوده است. از سوی دیگر آمارهای پژوهش نشان می دهد با افزایش میزان مشارکت، اصلاح طلبان کرسیهای بیشتری را در اختیار داشتهاند و از طرفی در دورههایی که اصلاح طلبان کرسیهای بیشتری در مجلس را بدست آوردهاند، میزان مشارکت در دوره بعدی کاهش یافته است. الگوهای بدست آمده در این پژوهش میتواند در راستای تمرکز و فعالیت بیشتر احزاب در حوزههای خاص و عدم صرف هزینههای اضافی و گزاف کاربرد داشته باشد. همچنین این پژوهش میتواند مورد استفاده مراکز دانشگاهی، تحقیقاتی و پژوهشی قرار گیرد.
زهرا احمدی پور؛ محمد رضا حافظ نیا؛ جواد اطاعت؛ قاسم کرمی
چکیده
انتخابات فراخوان ایجاد تغییر در ساخت دولت و تغییر نمایندگان است. از نظر فلسفی، چنانچه طول عمرحکومت کنندگان در ساختار سیاسی ماندگار باشد، ایجاد فساد میکند. انتخابات ساز وکار این تغییر و تحول است تا کرسی مدیریت عمومی شهروندان با اندیشههای جدید و مقبول آنان تغییرکند و مدیرانی جدید جایگزین مدیران کنونی گردند و از آنجا که در سرتاسر ...
بیشتر
انتخابات فراخوان ایجاد تغییر در ساخت دولت و تغییر نمایندگان است. از نظر فلسفی، چنانچه طول عمرحکومت کنندگان در ساختار سیاسی ماندگار باشد، ایجاد فساد میکند. انتخابات ساز وکار این تغییر و تحول است تا کرسی مدیریت عمومی شهروندان با اندیشههای جدید و مقبول آنان تغییرکند و مدیرانی جدید جایگزین مدیران کنونی گردند و از آنجا که در سرتاسر جهان، انتخابات در چارچوب حوزههای انتخابیه برگزارمیشود، ترسیم وتعیین محدوده حوزههای انتخابیه تاثیر مهمی بر ماهیت مجلس و نمایندگی خواهد داشت. لذا موضوع معیارهای تعیین حوزههای انتخابیه در جغرافیای انتخابات یکی از مباحث مهم در رشته جغرافیای سیاسی میباشد.حوزههای انتخابیه تقسیمات اداری فضا میباشند که توسط نمایندگان مردمی که در قلمروهای محدودههای کشورهای دموکراتیک زندگی میکنند برای مقاصد انتخاباتی طراحی شدهاند. طراحی حوزههای انتخابیه باید با توجه به معیارها، اصول و روشهای علمی و منصفانه باشد و در راستای تکامل و بهکرد حکمرانی دموکراتیک انجام شود. درغیر این صورت، قصور در این امر میتواند به پیدایش وضعیت مرزبندی جانبدارانه و سهمیهبندی ناعادلانه بینجامد. این مقاله با رویکر توصیفی – تحلیلی معیارهایی را که کشورهای جهان در تعیین حوزههای انتخابیه خود به کار میبرند بررسی نموده است. هدف اصلی این مقاله تبیین این مطلب میباشد که آیا کشورها معیارهای تعیین حوزههای انتخابیه یکسانی دارند و بطور کلی در کشورها معیارهای تعیین حوزههای انتخابیه چگونه میباشد. نتیجه مقاله حاکی از این است که کشورها براساس قانون اساسی و قوانین انتخاباتی خود اقدام به تعیین معیارهای حوزههای انتخابیه مینمایند که با یکدیگر تفاوت دارند و این تحقیق نشان میدهد که در موارد مورد مطالعه برخی معیارهای مشترک وجود دارد و کشورها به فراخور شرایط سیاسی، اجتماعی و طبیعی خود معیارهای خاص خود را در تعیین حوزههای انتخابیه دارند.
زهرا احمدی پور؛ مهدی حیدریان
چکیده
تسهیل در اخذ آراء مردم و مشارکت بهتر شهروندان، یکی از اهداف سازماندهی سیاسی فضاست که محققگردیدن آن در فضای شهر، از طریق تعیین محل شعب اخذ رأی صورت میگیرد. پژوهش حاضر، به بررسی الگوی مذکور در انتخابات اخیر و ارائه الگویی بهینه، برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهر ایوان پرداخته است. یافته های تحقیق گویای آن است که ...
بیشتر
تسهیل در اخذ آراء مردم و مشارکت بهتر شهروندان، یکی از اهداف سازماندهی سیاسی فضاست که محققگردیدن آن در فضای شهر، از طریق تعیین محل شعب اخذ رأی صورت میگیرد. پژوهش حاضر، به بررسی الگوی مذکور در انتخابات اخیر و ارائه الگویی بهینه، برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهر ایوان پرداخته است. یافته های تحقیق گویای آن است که از نحوه پراکندگی پراکنش شعب اخذ رأی در انتخابات گذشته در محدوده مورد مطالعه، رضایتمندی وجود نداشته و محل قرارگیری صندوق ها، تابع الگوی خاصی نبوده است. در الگوی پیشنهادی، شعب اخذ رأی حداقل همپوشانی، شعاع پوششی و جمعیت معینی داشته و ممانعت از شکلگیری حفرههای رأی (دسترسی شهروندان به پایگاههای رأی) تسهیل می گردد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات، به شیوۀ کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) می باشد. توصیف دادهها، با استفاده از آمار توصیفی و در تحلیل دادهها از نرم افزار GIS، تحلیل سلسلهمراتبی (AHP)، نرمافزار Expert Choice، Spss(آزمون T تک نمونه ای) استفاده گردیده است.
علی باقری دولت آبادی؛ محمد مجاهدزاده؛ فرزاد اکبری؛ سید اصغر باقری نژاد
چکیده
رفتار انتخاباتی به بررسی شیوه رفتار احزاب و نامزدهای انتخاباتی و نیز رای دهندگان و نحوه تعامل میان آنها در خلال انتخابات میپردازد. رفتار انتخاباتی یکی از شاخصههای مهم ارزیابی میزان حاکم بودن فرهنگ دموکراتیک در کشورها محسوب میشود. در ایران رفتار انتخاباتی افراد در حوزههای جغرافیایی مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. این تفاوت هم بین ...
بیشتر
رفتار انتخاباتی به بررسی شیوه رفتار احزاب و نامزدهای انتخاباتی و نیز رای دهندگان و نحوه تعامل میان آنها در خلال انتخابات میپردازد. رفتار انتخاباتی یکی از شاخصههای مهم ارزیابی میزان حاکم بودن فرهنگ دموکراتیک در کشورها محسوب میشود. در ایران رفتار انتخاباتی افراد در حوزههای جغرافیایی مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. این تفاوت هم بین شهر و روستا و هم بین مناطق دارای فرهنگ طایفهای با مناطق دارای فرهنگ غیرطایفه ای وجود دارد. سؤال محوری پژوهش حاضر این است که فرهنگ عشیرهای و طایفهای چه تأثیری بر رفتار انتخاباتی روستائیان حوزه انتخابیه دنا دارد؟ طبق فرضیات تحقیق «بین فرهنگ عشیرهای- طایفهای و رفتار انتخاباتی روستائیان رابطه معناداری وجود دارد». همچنین «بین نخبگان طایفهای و رفتار انتخاباتی روستائیان رابطه معناداری وجود دارد». روش تحقیق در این پژوهش به شیوه پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را روستائیان شهرستان دنا تشکیل میدهند. روش جمع آوری دادهها به صورت نمونه گیری اتفاقی ساده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 250 نفر بود که با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین فرهنگ طایفهای – عشیرهای، نخبگان قومی-طایفهای و رفتار انتخاباتی رابطه معناداری وجود دارد. به گونهای که تغییر در فرهنگ طایفهای–عشیرهای و نخبگان قومی و عشیرهای در رفتار انتخاباتی روستاییان شهرستان دنا تغییر ایجاد میکند یعنی با افزایش در شاخص فرهنگ طایفهای – عشیرهای و نخبگان قومی، شاخص رفتار انتخاباتی روستاییان شهرستان دنا کاهش مییابد. لذا میتوان روستاهای شهرستان دنا را همانند «شهرهای طایفهای» در نظر گرفت و مدعی شد که دیدگاه نخبگان قومی و عشیرهای میتواند پیشبینیکننده مناسبی برای رفتار انتخاباتی در آنها باشد.
میثم میرزائی تبار؛ سیدمحمدحسین حسینی؛ وحید صادقی
چکیده
حقوق شهروندی مجموعه ای از حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که فرد به عنوان تبعه یک کشور از آن برخوردار می شود. در مناطق با ساختار عشیره ای ـ طایفه ای نظیر شهرستان ممسنی حقوق شهروندی اهمیت ویژه ای دارد و فرهنگ طایفهای می تواند آن را متاثر کند. در چنین شرایط فرهنگی، مجموعه نیروهای داخلی، سبب تثبیت مفهوم «ما» و مجموعه نیروهای بیرونی ...
بیشتر
حقوق شهروندی مجموعه ای از حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که فرد به عنوان تبعه یک کشور از آن برخوردار می شود. در مناطق با ساختار عشیره ای ـ طایفه ای نظیر شهرستان ممسنی حقوق شهروندی اهمیت ویژه ای دارد و فرهنگ طایفهای می تواند آن را متاثر کند. در چنین شرایط فرهنگی، مجموعه نیروهای داخلی، سبب تثبیت مفهوم «ما» و مجموعه نیروهای بیرونی سبب شکلگیری مفهوم «آنها» می شود. این ویژگی، به صورت ذهنی و عینی در جریان رایدهی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیة ممسنی جلوه ویژه ای دارد و اقشار با افکار جدید جامعه تحت تاثیر بخش سنتی قرار دارند. سوال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای میان فرهنگ طایفه گرایی و حقوق شهروندی در حوزه انتخابیه ممسنی وجود دارد؟ به نظر میرسد بین فرهنگ طایفه گرایی و حقوق شهروندی رابطه معناداری وجود دارد و طایفه گرایی با سلب آزادی و استقلال رأی شهروندان، ایجاد زمینه برای عمل براساس شرایط احساسی و ایجاد ضعف در تخصیص عادلانه بودجه و امکانات در فضای جغرافیای ممسنی می تواند منجر به نادیده گرفتهشدن حقوق شهروندی در انتخابات مجلس شورای اسلامی شود. یافتههای پژوهش ماهیتی توصیفی ـ تحلیلی دارد و بر پایه منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی حاصل از توزیع پرسشنامه و تحلیل نتایج براساس آزمونT تک نمونهای گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان داد که نگرش های محلی و عشیرهای و تسلط فرهنگ طایفهگرایی با آزادی و استقلال فردی، ورود به حریم فکری و شخصی، ناکارآمد ساختن نیروهای اجتماعی و تخصیص ناعادلانه منابع و امکانات در مناطق ممسنی منجر به نادیدهگرفتن حقوق شهروندی در این حوزه انتخابیه میشود.