جغرافیای سیاسی
وسیم جمیل عزیز؛ سیّد هادی زرقانی؛ علی محمدپور
چکیده
این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و مطالعه میدانی، به دنبال بررسی و تحلیل نقش عوامل ژئوپلیتیکی در روابط ایران و عراق در طی دو دهه گذشته و اولویت بندی آنها است. نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد در بُعد فرهنگی، سه متغیر «وجود اماکن مقدس زیارتی در دو کشور»، « اکثریت جمعیت شیعه در دو کشور ایران و عراق» ...
بیشتر
این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و مطالعه میدانی، به دنبال بررسی و تحلیل نقش عوامل ژئوپلیتیکی در روابط ایران و عراق در طی دو دهه گذشته و اولویت بندی آنها است. نتایج تحلیل عاملی نشان می دهد در بُعد فرهنگی، سه متغیر «وجود اماکن مقدس زیارتی در دو کشور»، « اکثریت جمعیت شیعه در دو کشور ایران و عراق» و «پیادهروی اربعین و پویش-های مذهبی مشترک» بیشترین تاثیر را بر بهبود روابط دو کشور داشته اند. همچنین نتایج تحلیل عاملی در بُعد اقتصادی نشان می دهد متغیرهای «حضور گردشگران عراقی در ایران» و « ارتباطات و تعاملات گسترده مرزی و وجود مرز مشترک طولانی بین دو کشور» بیشترین تاثیر را بر بهبود روابط دو کشور داشته و در مقابل، دو متغیر «اختلافات دو کشور درمرزهای آبی و بهرهبرداری از منابع مشترک دریایی در خلیج فارس» و «اختلافات هیدروپلیتیکی دو کشور در بهره برداری از رودهای مرزی» در تضعیف روابط دو کشور بیشترین نقش را داشته اند. درنهایت در بُعد سیاسی-امنیتی متغیرهای«احساس تهدید مشترک در مقابل تروریسم و افراطگری مذهبی»،« فروپاشی رژیم بعث و ارتقاء جایگاه سیاسی شیعیان» و«کمکهای دفاعی و نظامی ایران به عراق در دوران مبارزه با داعش» بیشترین تاثیر را بر بهبود روابط دو کشور در دو دهه اخیر داشته اند و دو متغیر«رویکرد ً متفاوت دو کشور عراق و ایران در رابطه با آمریکا» و «اختلاف تاریخی دو کشور در اروند رود (شط العرب)» بر تضعیف روابط دو کشور موثر بوده اند.
جغرافیای سیاسی
الهام صباغ؛ مهناز گودرزی
چکیده
روابطِ میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آسیای مرکزی، که به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از جایگاهی روزافزون در معادلات بینالمللی و مناسبات منطقهای برخوردار گشتهاند از آن نظر اهمیت فراوانی دارد که بهصورت بالقوه منبع تهدیدها و فرصتهای فراوان برای ایران است. سیاست خارجی ایران در این منطقه، از یکسو بر پایه عوامل همگرایی ...
بیشتر
روابطِ میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای آسیای مرکزی، که به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از جایگاهی روزافزون در معادلات بینالمللی و مناسبات منطقهای برخوردار گشتهاند از آن نظر اهمیت فراوانی دارد که بهصورت بالقوه منبع تهدیدها و فرصتهای فراوان برای ایران است. سیاست خارجی ایران در این منطقه، از یکسو بر پایه عوامل همگرایی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از فرصتها و زمینههای نفوذ و همکاری، برخوردار بوده است و از سوی دیگر با توجه به عوامل واگرایی با چالشها و تهدیداتی مواجه بوده که برآیند این امر، همواره بر جهتگیری سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی، تأثیر داشته است. جمهوری اسلامی ایران به سبب ویژگی-های منحصربهفردی که در منطقه خاورمیانه دارد، نیازمند آن است تا همواره مراودات خود با کشورها همسایه و منطقه-های همجوار را گسترش دهد. بر پایه چنین مفروضی، بهمنظور شناسایی و تبیینِ هویتِ سیاستخارجی در منطقه آسیای مرکزی پرسش این نوشتار این است که: «سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی در چه ابعادی موفق و در کدامیک از آنها ناکام بوده است؟» در پاسخ به این پژوهش این فرضیه مطرح است که «عدم وجود سیاستخارجی چندوجهی (منعطف) با درنظرگرفتن سهمِ هرکدام از بخشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در موفقیتها و ناکامیهای سیاستخارجی ایران در آسیای مرکزی تأثیرگذار بوده است». روش انجام این پژوهش، کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است و دادههای آن از طریق مطالعات کتابخانهای اسنادی گردآوری و در چارچوب سیاست خارجی، بررسی و تحلیلشدهاند.
جغرافیای سیاسی
مجید دهقانیان؛ ابراهیم رومینا؛ محمدرضا حافظ نیا؛ مصطفی قادری حاجت
چکیده
سیاستگذاری دقیق و اتخاذ استراتژی جامع و هدفمند در عرصه سیاست خارجی یکی از نیازهای اساسی کشورهاست. کشورها بر اساس ظرفیتهای اعمال قدرت، به گسترش حوزه نفوذ و افرایش نقش در منطقه یا مناطق پیرامونی خود و تأثیرگذاری بر آن علاقهمند هستند و میتوان گفت، امروزه دامنه این تأثیرگذاری، از حوزه صرف نظامی خارج و شامل طیف وسیعی از مؤلفهها ...
بیشتر
سیاستگذاری دقیق و اتخاذ استراتژی جامع و هدفمند در عرصه سیاست خارجی یکی از نیازهای اساسی کشورهاست. کشورها بر اساس ظرفیتهای اعمال قدرت، به گسترش حوزه نفوذ و افرایش نقش در منطقه یا مناطق پیرامونی خود و تأثیرگذاری بر آن علاقهمند هستند و میتوان گفت، امروزه دامنه این تأثیرگذاری، از حوزه صرف نظامی خارج و شامل طیف وسیعی از مؤلفهها میشود که مفهوم عمق استراتژیک را شکل می-دهد.مطالعه حاضر باهدف ارائه تعریفی جامع و چندبعدی از مفهوم عمق استراتژیک و شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار بر آن، با استفاده از روش ترکیبی کتابخانهای و میدانی صورت گرفته است. در بخش کتابخانهای، ضمن مرور ادبیات نظری، تعاریف مختلف و ابعاد متنوع عمق استراتژیک بررسیشده است. در بخش میدانی، با طراحی پرسشنامهای و توزیع آن در میان اساتید و اعضای هیئتعلمی دانشگاههای کشور، نظرات خبرگان در خصوص مؤلفههای عمق استراتژیک جمعآوری و با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شده است.یافتههای پژوهش نشان میدهد که عمق استراتژیک مفهومی چندبعدی و پویا است که فراتر از مرزهای جغرافیایی بوده و شامل ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی میشود. در این پژوهش، ۱۴ مؤلفه اصلی برای عمق استراتژیک شناسایی و بر اساس نظر خبرگان رتبهبندی شدهاند.
عزت الله اکبری تالارپشتی؛ ناصرعلی منصوریان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی جایگاه و نقش قوه مقننه در سیاست خارجی، به مطالعه موردی مجلس شورای اسلامی ایران و کنگره ایالات متحده آمریکا میپردازد. در عصر حاضر که پیچیدگیهای روابط بینالملل و چالشهای ژئوپلیتیک افزایش یافته، نقش نهادهای قانونگذار در شکلدهی و نظارت بر سیاست خارجی اهمیت دوچندان یافته است. این پژوهش با استفاده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی جایگاه و نقش قوه مقننه در سیاست خارجی، به مطالعه موردی مجلس شورای اسلامی ایران و کنگره ایالات متحده آمریکا میپردازد. در عصر حاضر که پیچیدگیهای روابط بینالملل و چالشهای ژئوپلیتیک افزایش یافته، نقش نهادهای قانونگذار در شکلدهی و نظارت بر سیاست خارجی اهمیت دوچندان یافته است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی، به بررسی چارچوبهای قانونی، ساختارها و مکانیسمهای تأثیرگذاری هر دو نهاد در بازه زمانی ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ پرداخته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که علیرغم وجود تفاوتهای ساختاری و حقوقی، هر دو نهاد از طریق ابزارهایی چون تصویب معاهدات بینالمللی (اصل ۷۷ قانون اساسی ایران)، نظارت بر اجرای سیاستها، تخصیص بودجه و دیپلماسی پارلمانی در سیاست خارجی نقشآفرینی میکنند. با این حال، کنگره آمریکا با برخورداری از اختیارات گستردهتر قانونی از جمله اعلان جنگ و کنترل بودجه، تأثیر عمیقتری بر سیاست خارجی دارد، در حالی که مجلس شورای اسلامی با محدودیتهای ساختاری و قانونی متعددی مواجه است. این پژوهش با ارائه راهکارهایی همچون تقویت کمیتههای تخصصی و بهبود سازوکارهای نظارتی، بر اهمیت تعامل سازنده قوای مقننه و مجریه در راستای ارتقای کارآمدی سیاست خارجی تأکید میکند.
محمد رئوف حیدری فر؛ اقبال پاهکیده؛ ناصر کاکاویسی
چکیده
غرب آسیا از جمله مناطق ژئوپلیتیکی است که سرشار از منابع انرژی، موقعیت راهبردی ویژه، تنوع قومی، نژادی و مذهبی است. رویکردهای ژئواکونومیک ابتدای قرن بیست و یکم که بهصورت رویکردی نوین در مسائل راهبردی درآمد و برای رقابت بین قدرتها استفاده شد، غرب آسیا را به یکی از مناطق ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک تبدیل کرد که جولانگاه کشمکشها و ...
بیشتر
غرب آسیا از جمله مناطق ژئوپلیتیکی است که سرشار از منابع انرژی، موقعیت راهبردی ویژه، تنوع قومی، نژادی و مذهبی است. رویکردهای ژئواکونومیک ابتدای قرن بیست و یکم که بهصورت رویکردی نوین در مسائل راهبردی درآمد و برای رقابت بین قدرتها استفاده شد، غرب آسیا را به یکی از مناطق ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک تبدیل کرد که جولانگاه کشمکشها و رقابتهای ژئواستراتژیک و ژئوانرژی شده است. این پژوهش بر آن است تا سیاست خارجی چین و روسیه را طی دو دهه اخیر در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و... و تأثیر آن را بر ایران و سایر کشورهای غرب آسیا مورد ارزیابی قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. دستیابی به اطلاعات اولیه پژوهش با استفاده از روشهای کتابخانهای انجام شده است. فرض اصلی تحقیق این است که روسیه و چین به دنبال کسب منافع ملی و افزایش قدرت خود از طریق حضور پررنگتر از گذشته در غرب آسیا بوده و به میزان بسیار کمی به افزایش وزن ژئوپلیتیک ایران توجه دارند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سیاست خارجی چین و روسیه در مورد رخدادهای مهم غرب آسیا در بازه دو دهه اخیر (به ویژه برجام، خروج امریکا از برجام، بحران سوریه و...) امنیت ملی کشورمان را تهدید کرده است، هم چنین تفاوت در سیاست خارجی چین و روسیه منافع ملی ایران و غرب آسیا را با چالش روبرو ساخته است؛ البته هدف مشترک چین و روسیه تسلط بر منابع طبیعی و افزایش حوزه نفوذ خود بوده که تحت عنوان استعمار نو یا فرانو قابل طرح است.
مصطفی سرابی تربت حیدریه؛ حمید رضا محمدی؛ علی رضا محرابی
چکیده
سیاست خارجی استفاده از نفوذ سیاسی به منظور ترغیب سایر کشورها به اعمال قدرت قانون گذاری خود به شیوهی مورد نظر دولت مربوطه است. ژئوپلیتیک شاخهای از علم جغرافیا و علوم سیاسی است که به برنامهریزی سیاست امنیتی یک کشور بر اساس عوامل جغرافیایی میپردازد. با تجزیه و تحلیل این عوامل، ژئوپلیتیک حوزههای قدرت موجود را ارزیابی میکند و ...
بیشتر
سیاست خارجی استفاده از نفوذ سیاسی به منظور ترغیب سایر کشورها به اعمال قدرت قانون گذاری خود به شیوهی مورد نظر دولت مربوطه است. ژئوپلیتیک شاخهای از علم جغرافیا و علوم سیاسی است که به برنامهریزی سیاست امنیتی یک کشور بر اساس عوامل جغرافیایی میپردازد. با تجزیه و تحلیل این عوامل، ژئوپلیتیک حوزههای قدرت موجود را ارزیابی میکند و سعی میکند سیاست یک کشور را با آنها مرتبط کند. لذا شناخت این عوامل در تبیین سیاست خارجه یک کشور امری ضروری است. در این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی و با تکنیک دلفی فازی در طی سه مرحله با انتخاب 11 نفر از نخبگان دانشگاهی و سیاسی به روش گلوله برفی به شناسایی متغییرهای بنیادین ژئوپلیتیکی موثر در سیاست خارجه پرداخته شده است. نتایج حاصل از این تحقیقی حاکی از آن است مولفههای ژئوپلیتیکی موثر بر سیاست خارجه به دو طبقه اصلی ملموس و ناملموس دستهبندی میشوند. شاخصهای ملموس عبارتند از : (1) موقعیت جغرافیایی (2) جمعیت و نیروی انسانی (3) منابع طبیعی (4) ظرفیت تولید صنعتی و کشاورزی (5) قدرت نظامی. شاخص ناملموس عبارتند از : (1) ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی (2) سطح آموزشی و فنی (3) روحیه ملی (4) موقعیت استراتژیک بین المللی. بنابراین، تا زمانی که سیاست در جهان وجود دارد، ژئوپلیتیک به عنوان یک ملاحظه و تأثیر مهم در سیاست خارجی باقی خواهد ماند.
احسان مزدخواه؛ سمیه حمیدی
چکیده
در چند سال اخیر، با گسترش انقلاب صنعتی چهارم و رشد روندهای فرافناورانه ای مانند هوش مصنوعی بهعنوان یک بزنگاهِ حساس بین المللی، ژئوپلیتیک دچار تغییر و تحول شده است. اساساً آشنازدایی از بسترهای علمی سیاست خارجی و روابط بینالملل در خوانش های کلاسیک و روایت سازی هایی از مسئله وارگی و مسئله بودگی سیال در این حوزه ...
بیشتر
در چند سال اخیر، با گسترش انقلاب صنعتی چهارم و رشد روندهای فرافناورانه ای مانند هوش مصنوعی بهعنوان یک بزنگاهِ حساس بین المللی، ژئوپلیتیک دچار تغییر و تحول شده است. اساساً آشنازدایی از بسترهای علمی سیاست خارجی و روابط بینالملل در خوانش های کلاسیک و روایت سازی هایی از مسئله وارگی و مسئله بودگی سیال در این حوزه با تأکید بر روندهایی چون هوش مصنوعی و کلان داده ها منجر به تغییر ژئوپلیتیک به فرا – ژئوپلیتیک شده که این تحولات و ترتیبات نوین بستری برای تغییر رقابت های بین المللی است. این مقاله با مفروض گرفتن رقابت های ژئوپلیتیکی دولتها در قالب هوش مصنوعی و با بهره گیری از روش تحلیلی – توصیفی به دنبال پاسخ به این سؤال است که ژئوپلیتیک چگونه توسط هوش مصنوعی و کلان داده ها دچار تحول شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی منجر به بازطراحی کارکرد ژئوپلیتیک در عصر کلان داده ها و رقابت های الگوریتمی گردیده است.
مصطفی قادری حاجت؛ محمدجواد قهرمانی؛ ابراهیم خوراسگانی
چکیده
ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ در نظام بینالملل سبب شده این کشور در سیاست خارجی خود رفتارهای نسبتاً متفاوتی را نسبت به گذشته در پیش بگیرد. مهمترین رفتار چین را می توان در قالب ابتکار کمربند و راه بیان کرد. این ابتکار ضمن دور کردن امکان مواجهه چین با آمریکا در آسیای شرقی، میتواند موجبات تداوم رشد بیجینگ را نیز در پی داشته باشد. ابتکار ...
بیشتر
ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ در نظام بینالملل سبب شده این کشور در سیاست خارجی خود رفتارهای نسبتاً متفاوتی را نسبت به گذشته در پیش بگیرد. مهمترین رفتار چین را می توان در قالب ابتکار کمربند و راه بیان کرد. این ابتکار ضمن دور کردن امکان مواجهه چین با آمریکا در آسیای شرقی، میتواند موجبات تداوم رشد بیجینگ را نیز در پی داشته باشد. ابتکار «کمربند و راه» خود شامل پروژههای متعددی است که عمدتاً باعث منجر به تمرکز بیشتر بیجینگ بر مناطق غرب جغرافیایی این کشور میشود. در این میان، پاکستان به سبب موقعیت جغرافیایی آن که در حاشیه اقیانوس هند و دریای عربی واقع شده نقش حیاتی در سیاست خارجی نوین چین پیدا کرده است. کریدور اقتصادی چین-پاکستان که در سال 2015 آغاز شد به خوبی اهمیت و جایگاه پاکستان و افزایش روابط دو کشور را نمایان میسازد. این مقاله با روش تحلیلی-تبیینی و با اتکاء بر منابع کتابخانهای به دنبال بررسی نقش کریدور اقتصادی چین-پاکستان از منظر جایگاه نوین چین در نظام بینالملل است. نتایج نشان می دهد، مهمترین مزایای کریدور برای چین که میتواند پیشبرنده سیاست خارجی چین در شرایط کنونی نظام بینالملل باشد را میتوان در قالب گزارههای چون، نقش کریدور اقتصادی به عنوان نماد بارز حضور فرامرزی چین، الزامات ایفای نقش یک قدرت بزرگ جهانی، کسب منافع اقتصادی و تقویت دامنه نفوذ چین از نفوذ ژئواکونومیک به ژئواستراتژیک، کمک به تعدیل نگرانیهای امنیتی چین و در نهایت پیشبرد الگوی اقتصادی نوین چین را بیان کرد.
محسن خلیلی
چکیده
ایران، کشوری است پرهمسایه؛ با همسایگانی گونهگون و ناهمانند. گونهگونیِ همسایگی دربرگیرندهی گوناگونیِ ویژگیهای جغرافیایی، منزلتهای استراتژیک، وابستگیهای سیاسی، دغدغههای امنیتی، و خصلتهای ژئواکونومیک است؛ و، ناهمانندیِ همسایگی، دربرگیرندهی خصلتهای فرهنگی و تاریخی و تمدنیِ بسیارناهمانند استکه همسایگانِ پانزدهگانهی ...
بیشتر
ایران، کشوری است پرهمسایه؛ با همسایگانی گونهگون و ناهمانند. گونهگونیِ همسایگی دربرگیرندهی گوناگونیِ ویژگیهای جغرافیایی، منزلتهای استراتژیک، وابستگیهای سیاسی، دغدغههای امنیتی، و خصلتهای ژئواکونومیک است؛ و، ناهمانندیِ همسایگی، دربرگیرندهی خصلتهای فرهنگی و تاریخی و تمدنیِ بسیارناهمانند استکه همسایگانِ پانزدهگانهی ایران را، به حوزههای بسیارناهمگون، تبدیل کرده است. درپیشگرفتنِ یک سیاست خارجی چندگانهگرا و برگشتن از یک سیاست خارجیِ تکچهره، پیشانگاشتهی نوشتارِ پیشِرو است. هدفِ بنیادین نوشتار، افزون بر توصیفِ وضعیت سیاست خارجی ایران، تجویزِ تغییر در ماهیت و عملکرد سیاست خارجی ایرانِ پساانقلاب اسلامی است. برای برآوردنِ منظور نوشتار، نگارنده با برساختنِ سه مقولهی کشورِ میانهگاهی، کشور راهرویی، کشور پیوندی کوشش کرده است تا نشان دهد که کشور چندمنطقهای/ فرامنطقهای ایران، نمیتواند از یک منطق و رفتار در سیاست خارجی، بهرهگیری نماید؛ بهویژه آنکه، سیاست خارجی انقلابیِ ایرانِ پساانقلاب، برچسبِ تکراستایی خورده است. در نوشتار، از یک بستهی مفهومی برساخته، بهرهگیری شد تا نشان داده شود که تجویزِ نگارنده برای ترکِ سیاست خارجی تکچهره و درپیشگرفتنِ سیاست خارجی چندچهره، مستدلّ است. بنمایهی روششناختی نوشتار، تجویز است؛ بنابراین، ماهیت پژوهش، هنجاری است. یافتهی تجویزیِ نوشتار، توصیه به ترکِ تکْراستایی در سیاست خارجی انقلابی و درپیشْگرفتنِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستایی است. نقطهی آغازِ سیاست خارجیِ پساانقلابیِ چندراستا، درافکندنِ سیاست خارجی چندهمسایگی است.
جهانگیر حیدری
چکیده
رویکردهای فعّالسازی/خاموشسازی در ژنگان سیاست خارجی کشورها وجود دارد. ژنـومهایِ جغرافیاپایه با رویکردهای دوگانه ژئوپلیتیک یا ژئوپاسیفیک، فعّالسازی میگردند. در رویکرد ژئوپاسیفیک، بازیگران تلاش دارند هویّت سیاسی خود را در عرصه بینالمللی مبتنی بر عضویت در سازمانهای منطقهای و بینالمللی، ایفای نقش میانجی منازعات منطقهای، ...
بیشتر
رویکردهای فعّالسازی/خاموشسازی در ژنگان سیاست خارجی کشورها وجود دارد. ژنـومهایِ جغرافیاپایه با رویکردهای دوگانه ژئوپلیتیک یا ژئوپاسیفیک، فعّالسازی میگردند. در رویکرد ژئوپاسیفیک، بازیگران تلاش دارند هویّت سیاسی خود را در عرصه بینالمللی مبتنی بر عضویت در سازمانهای منطقهای و بینالمللی، ایفای نقش میانجی منازعات منطقهای، اتّخاذ راهبردهایِ تنشزدا، پذیرش اصلِ همکاریهای متقابل بر اساس منافع مشترک، شکل دهند؛ درحالیکه، در رویکرد ژئوپلیتیک، دستیابی به منافع، بر اساس اصلِ رقابت پیگیری میگردد. در هر دو رویکرد، ژنومهای زایل کننده قدرت ملّی، غیرفعّال میگردند. ترکمنستان ازجمله کشورهایی است که پویشهای ژئوپلیتیکِ فراتر از واقعیتهای جغرافیایی داشته است؛ زیرا، با گرفتاریهای ژئوپلیتیک (محصورشدگی در خشکی، فقدان تاریخ مستقلِّ سیاسی، سیطره پیشینیِ نظام کمونیستی و فقدان عمق استراتژیک) مواجه است، اما توانسته در سیاست خارجی، کنشهایی کامروا داشته باشد. در این مقاله، کوشش میشود چهره نوین سیاست خارجی ترکمنستان، بر اساس سازه مفهومیِ ژنومِ ژئوپلیتیک، واکاوی شود: شناخت پتانسیلهای اقتصادی و فعّالسازی ژنومهای جایگاهیابی در اقتصاد سیاسی جهان، مسیرسازی برای انتقال انرژی، شناخت و فعالسازیِ پتانسیلهای ژئوکالچر، شناخت موقعیّت ژئواستراتژیک و اتّخاذ راهبردهای تنشزدا در عرصه سیاست خارجی.