یوسف انصاری؛ حجت مهکویی؛ علی شمس الدینی؛ سیروس احمدی نوحدانی
چکیده
تأثیر همسایگی و طایفه گرایی از جمله جستارهای جغرافیای انتخابات است که پیامد عوامل و زمینه های جغرافیایی را در رفتار رأی دهندگان بررسی می کند و بر این گمان است که ساکنان یک محدوده سکونتگاهی عموماً همانند یکدیگر بر اساس ویژگی و شناسههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیشان، به فرد و یا جریانی که با آن احساس همانندی می نمایند رأی ...
بیشتر
تأثیر همسایگی و طایفه گرایی از جمله جستارهای جغرافیای انتخابات است که پیامد عوامل و زمینه های جغرافیایی را در رفتار رأی دهندگان بررسی می کند و بر این گمان است که ساکنان یک محدوده سکونتگاهی عموماً همانند یکدیگر بر اساس ویژگی و شناسههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیشان، به فرد و یا جریانی که با آن احساس همانندی می نمایند رأی می دهند. این مقوله در انتخابات مجلس شورای اسلامی استآنکهگیلویه و بویراحمد و بهتبع آن حوزه انتخابیه موردمطالعه نمود آشکاری دارد. بهنحویکه با برگزاری چندین دوره انتخابات در این فضای جغرافیایی همواره همسایگی و بهویژه بعد طایفه محوری آن تأثیر شگرفی بر نتایج انتخابات داشته است. سؤال مقاله حاضر این است که همسایگی چه تأثیری بر انتخابات دور یازدهم حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی و لنده داشته است؟ بر پایه مطالعات کتابخانه ای و یافته های میدانی (مشاهده و مصاحبه) در حوزه انتخابی مذکور، بین تأثیر همسایگی و طایفه گرایی با میزان رأی آوری کاندیداها رابطه مستقیمی وجود دارد بهطوریکه طبق داده ها و اطلاعات آماری که سبد رأی نامزدها را تشکیل می دهد، عمده رأی کاندیدا در قلمرو ایلی و همسایگی آنها است. روش پژوهش کنونی، توصیفی-تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و میدانی میباشد که برای تحلیل آن از نرمافزارهای GIS و EXCEL استفادهشده است. بر پایه یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شد که متغیر همسایگی و گرایشهای طایفه ای در انتخابات حوزه انتخابیه مذکور آشکار و تأثیرگذار بوده و هرکدام از شهرستان های این حوزه انتخابیه بهتناسب میزان جمعیتی که دارند، از فاکتور همسایگی و زادگاهی بهره برده اند، بهنحویکه شهرستان های پرجمعیت (کهگیلویه و بهمئی) از بیشترین و شهرستان های کم جمعیت (لنده و چرام) از کمترین میزان همسایگی و طایفه ای در حمایت از کاندیدای قلمرو خود استفاده کرده اند.
یوسف انصاری؛ حجت مهکویی؛ علی شمس الدینی؛ سیروس احمدی نوحدانی
چکیده
جغرافیای انتخابات رویکردی نوین به مقولة انتخابات دارد و در آن ابعاد فضایی و مکانی انتخابات بررسی میشود. یکی از عوامل مؤثر بر الگوی رفتار سیاسی مردم در انتخابات، پدیدۀ همسایگی و گرایشهای زادگاهی و طایفهای است. تحلیل فضایی و مکانی پایگاه رأی نامزدهای انتخاباتی در یازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان میدهد که الگوی ...
بیشتر
جغرافیای انتخابات رویکردی نوین به مقولة انتخابات دارد و در آن ابعاد فضایی و مکانی انتخابات بررسی میشود. یکی از عوامل مؤثر بر الگوی رفتار سیاسی مردم در انتخابات، پدیدۀ همسایگی و گرایشهای زادگاهی و طایفهای است. تحلیل فضایی و مکانی پایگاه رأی نامزدهای انتخاباتی در یازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان میدهد که الگوی رأی ساکنان و رأیدهندگان در حوزۀ انتخابیۀ گچساران و باشت بیش از آنکه تابع سطح کلان و همسو با طیف سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب باشد، این هویّتهای مکانی و کُنش همسان ساکنان فضا و گروههای اجتماعی سنّتی نظیر ایلات و طوایف است که نقش ناستردنی در خاستگاه رأی ساکنان دارد و به همین مناسبت، کنش سیاسی افراد و جوامع، تابعی از ادراک محیطی و برداشتی است که از منافع خود دارند. ازاینرو، این پرسش مطرح میشود که چه رابطهای بین گرایشهای زادگاهی و طایفهای و انتخابات در حوزۀ انتخابیۀ گچساران و باشت وجود دارد؟ فرضیّۀ تحقیق به این پرسش اینگونه پاسخ میدهد که به نظر میرسد بین دو متغیر گرایشهای زادگاهی و طایفهای و انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزۀ انتخابیۀ گچساران و باشت رابطۀ معناداری وجود دارد. روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی‑تحلیلی است و روش گردآوری اطّلاعات اسنادی و میدانی است. بر بنیاد یافتههای پژوهش، این نتیجه حاصل میشود که متغیر همسایگی و گرایشهای زادگاهی و طایفهی، مهمترین و نیرومندترین عوامل مؤثر بر الگوی رأی نامزدهای انتخابیه حوزۀ انتخابیۀ گچساران و باشت به شمار میرود.