سید مهدی موسوی شهیدی؛ بهادر زارعی؛ مرجان بدیعی ازنداهی
چکیده
رژیم صهیونیستی اسرائیل از دهه 1960 سعی کرد که با دکترین اتحاد پیرامونی از انزوای ژئوپلیتیکی خارجشده و به ارتباط با سایر کشورها اقدام کند. در این میان مناطقی نظیر مدیترانه، شمال آفریقا، قفقاز و آسیای مرکزی در اولویت اسرائیل قرار گرفت. در این پژوهش با شیوه توصیفی - تحلیلی به بررسی دکترین پیرامونی اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی ...
بیشتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل از دهه 1960 سعی کرد که با دکترین اتحاد پیرامونی از انزوای ژئوپلیتیکی خارجشده و به ارتباط با سایر کشورها اقدام کند. در این میان مناطقی نظیر مدیترانه، شمال آفریقا، قفقاز و آسیای مرکزی در اولویت اسرائیل قرار گرفت. در این پژوهش با شیوه توصیفی - تحلیلی به بررسی دکترین پیرامونی اسرائیل در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی به عنوان دو حوزهی ژئوپلیتیکی مهم در شمال ایران پرداختهشده است. نتایج حاصل از پژوهش که اکثرا از متون و وبسایتهای معتبر خارجی استخراجشده است نشان میدهد که دکترین پیرامونی اسرائیل علیرغم شروع خوب، نتوانست مشارکتهای منطقهای پایدار با پنج کشور (قرقیزستان، تاجیکستان، ارمنستان، ازبکستان و ترکمنستان) ایجاد کند. در نقطه مقابل دکترین پیرامونی اسرائیل در آذربایجان و قزاقستان نسبت به این پنج کشور تا حدودی موفقیتآمیز بوده است. در این راستا محرکهای اصلی رژیم اسرائیل برای روابط با آذربایجان و قزاقستان نشاندهنده نتایج یکسانی میباشد نظیر تامین منابع انرژی (40 درصد از آذربایجان و 15-25 درصد از قزاقستان)، وجود دو کشور با جمعیت اکثریت مسلمان و ساختار لائیک و استفاده از این اهرم، استفاده از کشور ایالات متحده آمریکا و لابیهای خود در کنگره این کشور برای روابط با آذربایجان و قزاقستان، فروش تسلیحات و همچنین هممرز بودن این کشورها با ایران و استفاده نظامی و سایبریک از این ظرفیت در راستای استراق سمع.
مرجان بدیعی ازنداهی؛ زهرا پیشگاهی فرد؛ وحید نجفی نخجوانلو
چکیده
امروزه مفهوم نوین امنیت ملی در مقایسه با مفهوم کلاسیک آن، مؤلفههای متعدد داخلی و خارجی سخت و نرم را در برمیگیرد. هریک از مولفههای جغرافیای ملی، از عوامل اصلی سازنده و پایدار امنیت ملی هر کشور محسوب میشوند؛ که میتوانند ثبات و آرامش و برعکس بیثباتی و چالش امنیتی برای یک کشور فراهم سازند. هدف این مقاله نه تنها چگونگی امنیتی شدن ...
بیشتر
امروزه مفهوم نوین امنیت ملی در مقایسه با مفهوم کلاسیک آن، مؤلفههای متعدد داخلی و خارجی سخت و نرم را در برمیگیرد. هریک از مولفههای جغرافیای ملی، از عوامل اصلی سازنده و پایدار امنیت ملی هر کشور محسوب میشوند؛ که میتوانند ثبات و آرامش و برعکس بیثباتی و چالش امنیتی برای یک کشور فراهم سازند. هدف این مقاله نه تنها چگونگی امنیتی شدن آبهای داخلی ایران است؛ بلکه تاثیرات آن بر امنیت ملی ایران نیزمورد توجه قرار گرفته است. یافتههای پژوهش براساس روش توصیفی–تحلیلی نشان میدهد درهم تنیدگی پدیدههای خارجی مانند افزایش دمای زمین طی دو دهه اخیر و تغییر الگوی بارش، و پدیدههای داخلی از قبیل ضعف مدیریت منابع آب، کاهش میزان بارندگی، افت سطح آب های زیرزمینی و حفر بیرویه چاه های غیرمجاز طی چهار دهه اخیر، نه تنها به بحرانی شدن وضعیت منابع آب کشور انجامیده است بلکه اعتراضات اجتماعی در استانهای محدوده زاگرس، حوضه آبریز مرکزی و جنوب غربی با محوریت آب را دربرداشته است؛ بطوریکه چالش آبی به تدریج به شکل چالش امنیتی درآمده و و امنیت ملی ایران را متأثر ساخته است.
یاشار ذکی؛ محمدباقر قالیباف؛ مرجان بدیعی ازنداهی؛ سید رحمت اله موسوی فر؛ سید محمد مقیمی
چکیده
عوامل و کنشگران در سطوح مختلف جغرافیایی دست به سازماندهی سیاسی فضا میزنند. سازماندهی سیاسی فضا تنها اختصاص به سطح ملی ندارد، بلکه در هر سطح جغرافیایی با توجه به سطح قدرت و به میزانی که از ابزارهای مختلف متناسب با میزان حاکمیت و قدرت بهرهمند است، میتواند اقدام به سازماندهی فضا نماید. دایره کنش نظام جهانی به عنوان کلانترین ...
بیشتر
عوامل و کنشگران در سطوح مختلف جغرافیایی دست به سازماندهی سیاسی فضا میزنند. سازماندهی سیاسی فضا تنها اختصاص به سطح ملی ندارد، بلکه در هر سطح جغرافیایی با توجه به سطح قدرت و به میزانی که از ابزارهای مختلف متناسب با میزان حاکمیت و قدرت بهرهمند است، میتواند اقدام به سازماندهی فضا نماید. دایره کنش نظام جهانی به عنوان کلانترین مقیاس جغرافیایی، سطح جهان را در بر میگیرد. مسأله پژوهش این است که نظام جهانی چگونه و از طریق کدام مکانیزمها و فرآیندها در سطح جهانی باعث سازماندهی سیاسی فضا میشود؟ روش تحقیق مقاله حاضر مبتنی بر روش کیفی و بر اصول دادهبنیاد استوار است. نظام جهانی از طریق عناصر ساختاری و غیر ساختاری موجب سازماندهی سیاسی فضا میشود. قدرت، موتور محرکه نظام جهانی برای دستیابی به اهداف خود است. نظام جهانی از طریق افزایش و تقویت قدرت ساختاری نهادها و سازمانها را به وجود میآورد. نهادها و سازمانها قوانین و هنجارهای مورد نیاز خود در سطح جهان را تولید میکنند. تمام واحدهای سیاسی ملزم به رعایت قوانین و مقررات مطلوب نظام جهانی هستند و در صورت عدم تبعیت واحدهای سیاسی و کشورها از این قوانین با قدرت قهرآمیز قدرتهای جهانی روبهرو میشوند. قدرتهای جهانی تلاش میکنند تا با برنامهریزی و نظمساختاری و غیرساختاری فضاهای ارتباطی را کنترل و فضاهای گفتمانی را تولید نمایند. این قدرتها از طریق گفتمانسازی، هویت خود را از کشورهای که به زعم آنها مخل نظم جهانی هستند متمایز کرده و آنها را از طریق قدرت قهرآمیز و یا محرومنمودن از فضاها و فرایندهای ارتباطی تنبیه نمایند. قدرتهای جهانی ضمن تولید گفتمانها از کشورهای مخالف نظامجهانی گفتمانزدایی میکنند و با عنوانهای از قبیل کشورهای محور شررات سعی در بازنمایی این کشورها تحتعنوان ضد فضاهای ارتباطی و گفتمانی دارند. در آخر قدرتهای جهانی به پشتوانه اقدامات زیربنایی خود از قبیل تاسیس نهادها و سازمانها به تولید فعالیتهای روبنایی خود از قبیل گفتمانها و هویتها میپردازند و بدین طریق فعالیتهای خود را مشروع جلوه میدهند.
محمدباقر قالیباف؛ مرجان بدیعی؛ یاشار ذکی؛ مصیب قره بیگی
چکیده
جمهوری اسلامی ایران، پس از گذشت چهار دهه الگوهایی از سیاست و اقتصاد را بهکار گرفته که هر کدام اثرگذاریهای خاصی را در فضای جغرافیایی ایران برجای گذاشته است. نقطهی مشترک همهی الگوهای فضایی در جمهوری اسلامی ایران، کنشگری در چارچوب الگوی کاملاً متمرکز بوده است. تمرکز فزایندهی امور در واحدهای سیاسی-فضایی متمرکز، سببساز کاستیها ...
بیشتر
جمهوری اسلامی ایران، پس از گذشت چهار دهه الگوهایی از سیاست و اقتصاد را بهکار گرفته که هر کدام اثرگذاریهای خاصی را در فضای جغرافیایی ایران برجای گذاشته است. نقطهی مشترک همهی الگوهای فضایی در جمهوری اسلامی ایران، کنشگری در چارچوب الگوی کاملاً متمرکز بوده است. تمرکز فزایندهی امور در واحدهای سیاسی-فضایی متمرکز، سببساز کاستیها و نارساییهایی بوده که پراکنش فضایی عدالت و توسعه را مختل ساخته است؛ چراکه واحدهای سیاسی-فضایی، مجموعهی متفاوت و ناهمگنی از عناصر و عوامل طبیعی-انسانی را در خود جای دادهاند و فرمها و فرایندهای توزیع فضایی قدرت در چنین واحدهایی باید اصل تفاوت و ناهمگنی را درنظر گیرند. در همین راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین کاربست الگوی نیمهمتمرکز حکومت محلی برای توزیع بهینهی قدرت درون تشکیلات قضائی و امنیتی در ایران پرداخته است. نتایج، نشان از آن دارد که با دوگانهسازی توزیع فضایی قدرت در ایران به دو بخش امور محلی و امور حاکمیتی، چارچوبی منطقی برای مصداقیابی هر کدام از این دو بخش پدید میآید. در امور قضائی، تشکیلاتی مانند سازمان ثبت اسناد و املاک، سازمان زندانها و اقدامات تأمینی-تربیتی کشور، مرکز امور شوراهای حل اختلاف و سازمان پزشکی قانونی به دلیل ماهیت خدماتی-رفاهی از قابلیت فزایندهای برای واگذاری به حکومتهای محلی برخوردار هستند. در امور امنیتی نیز، ردهها و سازمانهای موجود در نیروی انتظامی، همچون معاونت صدور گذرنامه، سازمان وظیفهی عمومی، ردههایی از پلیس پیشگیری و پلیس راهنمایی و رانندگی، به سبب ماهیت پیشگیرانه و خدماتی میتواند به نمایندگان امور محلی تفویض شود.