جغرافیای سیاسی
یاشار ذکی؛ رسول افضلی؛ محمدرضا حافظ نیا؛ محمدرضا فرجی
چکیده
فضای جغرافیایی، سیستمی مرکب از عوامل و عناصر طبیعی و انسانی درهمتنیده و مرتبط باهم است. این عوامل جغرافیایی از ارزشهای متفاوتی برخوردارند که با توجه به نیاز و درک انسانها، بار و ماهیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و ژئوپلیتیکی میگیرند. اثر عوامل جغرافیایی در اقتصاد همواره در زندگی انسانها نقشآفرین بوده و توسط انسانها ...
بیشتر
فضای جغرافیایی، سیستمی مرکب از عوامل و عناصر طبیعی و انسانی درهمتنیده و مرتبط باهم است. این عوامل جغرافیایی از ارزشهای متفاوتی برخوردارند که با توجه به نیاز و درک انسانها، بار و ماهیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و ژئوپلیتیکی میگیرند. اثر عوامل جغرافیایی در اقتصاد همواره در زندگی انسانها نقشآفرین بوده و توسط انسانها درک شده است. این عوامل هنگامیکه موردتوجه کشورها در راستای اهداف کلان اقتصادی قرار میگیرند، بهعنوان منابع قدرت، ماهیتی ژئوپلیتیکی پیدا میکنند. پژوهش حاضر بر پایه جستار در عوامل جغرافیایی مؤثر در قدرت اقتصادی، به دنبال تبیین متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی است. پرسش اصلی پژوهش این است که متغیّرهای ژئوپلیتیکی قدرت اقتصادی کدام است؟ رویکرد پژوهش حاضر، نظری است و به تبیین رابطه علّی متغیّرهای وابسته (قدرت اقتصادی) و متغیّر مستقل(متغیّرهای ژئوپلیتیکی) میپردازد. شیوه گردآوری اطلاعات و دادهها که بهصورت کتابخانهای و اسنادی انجامشده است. روش پژوهش نیز توصیفی تحلیلی است. در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، سه نوع متغیّر مفهومی ژئوپلیتیکی متأثر از عوامل جغرافیایی مؤثر در قدرت اقتصادی تبیین شدند که عبارتاند از: «ژئولوکیشن؛ ژئوکالچر و ژئوتکنولوژی». هرکدام از این متغیّرهای مفهومی، دربردارنده چندین عامل جغرافیایی اثرگذار در رشد و توسعه اقتصادی است که درمجموع قدرت اقتصادی کشور را تعیین میکنند.
محسن عزیززاده طسوج؛ زهرا احمدی پور؛ محمدرضا حافظ نیا؛ سید محمد کاظم سجاد پور
چکیده
ژئوپلیتیک در طول تاریخ خود با مفاهیمی چون جنگ، رقابت و قدرت همراه بوده است؛ در ژئوپلیتیک سنتی حکومتها به دنبال قلمرو یابی؛ مدیریت سرزمین و دستیابی به قدرت بودند بهگونهای که ژئوپلیتیک سنتی بیانگر دیدگاههای قدرتمندان از جهان بود؛ اما تحولات صورت گرفته در عرصههای مختلف زمینهساز شکلدهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه ژئوپلیتیک ...
بیشتر
ژئوپلیتیک در طول تاریخ خود با مفاهیمی چون جنگ، رقابت و قدرت همراه بوده است؛ در ژئوپلیتیک سنتی حکومتها به دنبال قلمرو یابی؛ مدیریت سرزمین و دستیابی به قدرت بودند بهگونهای که ژئوپلیتیک سنتی بیانگر دیدگاههای قدرتمندان از جهان بود؛ اما تحولات صورت گرفته در عرصههای مختلف زمینهساز شکلدهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه ژئوپلیتیک گردید. اندیشه حاکم بر ساختارها و نظام بینالمللی در زمان معاصر با ظهور و تجلی اولویتهای مادی و معنوی جدید ازجمله: نیاز بشریت به زندگی در فضای صلح، اهمیت گام برداشتن بهسوی توسعه و کرامت انسانی بر پیشگیری از درگیریهای مسلحانه و کاهش خشونتهای ناشی از جنگ تقدم یافته است. مطالعه و بررسی علمی نحوه استقرار شیوههای عینیتبخشی به چنین هدفی، امروزه از بنیانهای اساسی مفهوم ژئوپلیتیک است. بر این اساس، مقاله حاضر درصدد تبیین فرایند ژئوپلیتیک صلح است. این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد شکلگیری هویتهای جدید منطقهای، شکلگیری مجموعه امنیتی منطقهای، توسعه اجتماعی، ساختارها و کارکردهای نهادهای بینالمللی، غالب ساختن گفتمان صلح و عدالت جهانی، مبارزه جهانی با تروریسم، مداخلات بشردوستانه، رعایت مناسبات حقوق بشر و حقوق بینالملل ، گسترش گفتوگوهای بینالمللی، تشنجزدایی و اعتمادسازی در کشورها، مناطق و جهان، در حال افزایش است بهگونهای که در رویکردی انسانگرا ؛کاهش رنجهای انسان از مهمترین مزایای ژئوپلیتیک صلح در فضای جغرافیایی به شمار میرود.
اسماعیل علمدار؛ محمد رضا حافظ نیا؛ زهرا احمدی پور؛ سیروس احمدی نوحدانی
چکیده
یکی از مهمترین و در عین حال نظاممندترین ارتباطات در عصر کنونی ارتباط کشورها در حوزه خارجی است. این ارتباط به اندازه و میزانی در جهان کنونی اهمیت دارد که طرح ریزی و اجرای سیاست و روابط خارجی مبتنی بر منافع ملی جزو مهمترین وظایف دولتها به شمار میرود. در همین راستا یکی از مفاهیم اساسی دانش ژئوپلیتیک، مفهوم علایق ...
بیشتر
یکی از مهمترین و در عین حال نظاممندترین ارتباطات در عصر کنونی ارتباط کشورها در حوزه خارجی است. این ارتباط به اندازه و میزانی در جهان کنونی اهمیت دارد که طرح ریزی و اجرای سیاست و روابط خارجی مبتنی بر منافع ملی جزو مهمترین وظایف دولتها به شمار میرود. در همین راستا یکی از مفاهیم اساسی دانش ژئوپلیتیک، مفهوم علایق ژئوپلیتیک است که در ژئوپلیتیک و روابط بینالملل جایگاه ویژهای را دارد. علایق ژئوپلیتیک جزء لاینفک منافع ملی هر دولت سرزمینی قلمداد میشود. لذا با شناسایی مولفههای تاثیرگذار این مفهوم و میزان اثرگذاری آنها میتوان روابط خارجی بین کشورها را دقیقتر تجزیه و تحلیل کرد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، کاربردی است. جمع آوری دادهها از طریق مطالعات کتابخانهای و میدانی صورت گرفتهاست. روایی پرسشنامه را با CVR و پایایی آن را براساس آلفای کرونباخ و تجزیه و تحلیل دادهها از روش آزمون T- Test و برای اولویتبندی مولفهها از آزمون فریدمن نیز بهره گرفته شده است. به منظور بررسی دقیق علایق ژئوپلیتیک کشورها در روابط خارجی، این علایق در 8 مولفهی: سیاسی،جغرافیایی، ژئواکونومیکی، ژئوکالچری، ژئواستراتژیکی، اکولوژیکی، فضای مجازی و علمی- تکنولوژیکی تقسیم بندی شده است. یافتههای تحقیق نشان داد بررسی متغیرهای مولفههای علائق ژئوپلتیکی در روابط خارجی با کشورها موید آن است که از دیدگاه پاسخگویان کلیه متغییرها با کسب میانگین نمرات بیش از 3 دارای مطلوبیت میباشند. همچنین در آزمون فرضیه متغیرهای مولفههای هشتگانه تایید شدند. نتایج تحقیق نشان میدهد که مولفههای جغرافیایی در رتبه اول و مولفههای علمی- تکنولوژیکی و ژئواکونومیکی در رتبههای بعدی جای دارند.از سویی دیگر مولفههای ژئوکالچری و اکولوژیکی در رتبههای آخر قرار دارند. این مساله حاکی از آن است که ارزش و عوامل جغرافیایی و سرزمینی در صدر علایق کشورها در روابط خارجی میباشد.
محمود مبارکشاهی؛ محمد رضا حافظ نیا؛ ریباز قربانی نژاد؛ ابراهیم رومینا
چکیده
29 سال از تشکیل اولین دولت ناحیهای در بخشی از مناطق کردنشین عراق شامل استانهای اربیل، سلیمانیه، دهوک و حلبچه میگذرد. اقلیم کردستان و دولت منطقهای آن از زوایای مختلفی موردمطالعه و بررسی واقعشده است؛ اما تاکنون از منظر هستیشناسی، موردبررسی و مطالعه واقع نگردیده است؛ این مقاله در پی بررسی و شناخت هستیشناسی این دولت ناحیهای ...
بیشتر
29 سال از تشکیل اولین دولت ناحیهای در بخشی از مناطق کردنشین عراق شامل استانهای اربیل، سلیمانیه، دهوک و حلبچه میگذرد. اقلیم کردستان و دولت منطقهای آن از زوایای مختلفی موردمطالعه و بررسی واقعشده است؛ اما تاکنون از منظر هستیشناسی، موردبررسی و مطالعه واقع نگردیده است؛ این مقاله در پی بررسی و شناخت هستیشناسی این دولت ناحیهای از منظر «ماهیت و چیستی» و «چرایی و ضرورت» میباشد. این پژوهش ازلحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی میباشد. در این تحقیق روشگردآوری اطلاعات، با توجه به نوع و ابعاد آن بهصورت کتابخانهای میباشد و در تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش کیفی استفادهشده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد عوامل مؤثر در تبیین هستیشناسی دولت ناحیهای کردستان – عراق چندعاملی بوده که برخی از عوامل نقش پایهای و زیربنایی داشتهاند. مهمترین عامل تأثیرگذار در فرایند شکلگیری دولت ناحیهای کردستان، مسئلهی هویت طلبی ناحیهای بوده است. هویت طلبی ناحیهای زمینهساز شکلگیری اندیشه ناسیونالیسم قومی و بهتبع آن مطالبهی حق تعیین سرنوشت با توجه به تمایزات جغرافیایی و فرهنگی میان کردستان و سایر بخشهای عراق و در چهارچوب الگوهای رایج در سازماندهی سیاسی فضا یعنی خودمختاری و فدرالیسم بوده است.
محمد رضا حافظ نیا؛ سیروس احمدی نوحدانی؛ مهدی نوری روستای
چکیده
ترانزیت عامل مهمی برای افزایش قدرت ملی کشورها است. ایران با داشتن موقعیت گذرگاهی در موقعیت مطلوبی قرارداد و علیرغم ظرفیتها و پارامترهای جغرافیایی، در بهرهبرداری از این ظرفیت با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد. در این پژوهش با گردآوری اطلاعات و ارزیابی یافتههای بهدستآمده از منابع کتابخانهای و میدانی ضمن ارزیابی حجم فعلی ترانزیت ...
بیشتر
ترانزیت عامل مهمی برای افزایش قدرت ملی کشورها است. ایران با داشتن موقعیت گذرگاهی در موقعیت مطلوبی قرارداد و علیرغم ظرفیتها و پارامترهای جغرافیایی، در بهرهبرداری از این ظرفیت با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد. در این پژوهش با گردآوری اطلاعات و ارزیابی یافتههای بهدستآمده از منابع کتابخانهای و میدانی ضمن ارزیابی حجم فعلی ترانزیت (نفتی و غیرنفتی) ایران و همچنین مقایسه عملکرد ایران با سایر مسیرهای ترانزیتی، به بررسی وضعیت گذرگاهی ایران و نقش آن بر درآمد ملی و همچنین قدرت ملی پرداختهشده است. در این زمینه پرسشنامهای طراحیشده شامل 8 مؤلفه که هرکدام از متغیرها با روشهای آماری و با استفاده از نرمافزار spss مورد تحلیل و ارزیابی قرارگرفتهاند. با توجه به یافتههای پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که استفاده از موقعیت گذرگاهی کشور در افزایش قدرت کنترلی و نیز تأمین امنیت ملی نقش بسزایی دارد. همچنین باعث تولید شغل و افزایش درآمد و ارزآوری میشود که خود عاملی برای رونق اقتصادی است؛ بنابراین، با توجه به اینکه هرکدام از شاخصها و پارامترهای مطرحشده در افزایش قدرت ملی نقش دارند میتوان نتیجه گرفت که کشور ایران میتواند با استفاده از موقعیت گذرگاهی، قدرت ملی خود را افزایش دهد و منزلت ژئوپلیتیکی خود را نیز بهبود بخشد.
محمد حسین پاپلی یزدی؛ علیرضا منصوریان؛ محمد رضا حافظ نیا؛ ابراهیم رومینا
چکیده
پایداری سیستمهای سیاسی در فضا های قومی متنوع حاصل کنش هایی مسالمتآمیز و همزیستی آنها است. همزیستی حاصل پذیرش محدودیت های اعمال شده بوسیله کنشگران متقابل یا عوامل بین گونهای است. پژوهش حاضر با هدف سنجش وضعیت فاصله قومی و همزیستی مسالمت آمیز در فضاهای چند قومی با تاکید بر اقوام کرمانج،ترک،فارس و ترکمن استان خراسان شمالی در ...
بیشتر
پایداری سیستمهای سیاسی در فضا های قومی متنوع حاصل کنش هایی مسالمتآمیز و همزیستی آنها است. همزیستی حاصل پذیرش محدودیت های اعمال شده بوسیله کنشگران متقابل یا عوامل بین گونهای است. پژوهش حاضر با هدف سنجش وضعیت فاصله قومی و همزیستی مسالمت آمیز در فضاهای چند قومی با تاکید بر اقوام کرمانج،ترک،فارس و ترکمن استان خراسان شمالی در سه وجه عمومیت شدت وتقارن در میان گروه های اجتماعی مختلف انجام شده است. این پژوهش بصورت توصیفی-تحلیلی انجام شده است.در این روش با جمع آوری دادهها و اطلاعات ( پرسشنامه) توصیف،تحلیل وارزیابی شده است. پرسش های طراحی شده در این بخش بر مبنای مولفه های همزیستی در جدول متغیرهای مورد سنجش مد نظر بوده است. این متغیرها طیفی از فاصله اجتماعی را در فضاهای چند قومی مد نظر قرار می دهند تا با ارزیابی این فواصل اجتماعی، روابط بین آنها را ارزیابی نمایند. پژوهش نشان ازگستردگی نزدیکی سه قومیت ترک ،کرمانج و ترکمن به فارس ها به میزان (96 درصد) و دوری از قوم ترکمن به میزان (79 درصد) است. عمق و(شدت) این فاصله نیز همانند عمومیت نشان از آن دارد که سه قوم ترک ،کرمانج و ترکمن با قوم فارس بیش ترین میزان ارتباط با(84 درصد) در حالیکه با قوم ترکمن کمترین میزان (39 درصد) دارا می باشند. فاصله قوم به قوم نیزنشان از آنست که کرد ها با کمترین تفاوت و فاصله دوجانبه را دارند. این در حالی است که میزان فاصله قومی ترکمن ها با سایر اقوام به مراتب بیشتر از میزان فاصله قومی سایر اقوام با ترکمن ها است. یافته ها نشان از عدم وجود بحران و تضاد قومی در این منطقه و همزیستی مسالمت آمیز است..
زهرا احمدی پور؛ محمد رضا حافظ نیا؛ جواد اطاعت؛ قاسم کرمی
چکیده
انتخابات فراخوان ایجاد تغییر در ساخت دولت و تغییر نمایندگان است. از نظر فلسفی، چنانچه طول عمرحکومت کنندگان در ساختار سیاسی ماندگار باشد، ایجاد فساد میکند. انتخابات ساز وکار این تغییر و تحول است تا کرسی مدیریت عمومی شهروندان با اندیشههای جدید و مقبول آنان تغییرکند و مدیرانی جدید جایگزین مدیران کنونی گردند و از آنجا که در سرتاسر ...
بیشتر
انتخابات فراخوان ایجاد تغییر در ساخت دولت و تغییر نمایندگان است. از نظر فلسفی، چنانچه طول عمرحکومت کنندگان در ساختار سیاسی ماندگار باشد، ایجاد فساد میکند. انتخابات ساز وکار این تغییر و تحول است تا کرسی مدیریت عمومی شهروندان با اندیشههای جدید و مقبول آنان تغییرکند و مدیرانی جدید جایگزین مدیران کنونی گردند و از آنجا که در سرتاسر جهان، انتخابات در چارچوب حوزههای انتخابیه برگزارمیشود، ترسیم وتعیین محدوده حوزههای انتخابیه تاثیر مهمی بر ماهیت مجلس و نمایندگی خواهد داشت. لذا موضوع معیارهای تعیین حوزههای انتخابیه در جغرافیای انتخابات یکی از مباحث مهم در رشته جغرافیای سیاسی میباشد.حوزههای انتخابیه تقسیمات اداری فضا میباشند که توسط نمایندگان مردمی که در قلمروهای محدودههای کشورهای دموکراتیک زندگی میکنند برای مقاصد انتخاباتی طراحی شدهاند. طراحی حوزههای انتخابیه باید با توجه به معیارها، اصول و روشهای علمی و منصفانه باشد و در راستای تکامل و بهکرد حکمرانی دموکراتیک انجام شود. درغیر این صورت، قصور در این امر میتواند به پیدایش وضعیت مرزبندی جانبدارانه و سهمیهبندی ناعادلانه بینجامد. این مقاله با رویکر توصیفی – تحلیلی معیارهایی را که کشورهای جهان در تعیین حوزههای انتخابیه خود به کار میبرند بررسی نموده است. هدف اصلی این مقاله تبیین این مطلب میباشد که آیا کشورها معیارهای تعیین حوزههای انتخابیه یکسانی دارند و بطور کلی در کشورها معیارهای تعیین حوزههای انتخابیه چگونه میباشد. نتیجه مقاله حاکی از این است که کشورها براساس قانون اساسی و قوانین انتخاباتی خود اقدام به تعیین معیارهای حوزههای انتخابیه مینمایند که با یکدیگر تفاوت دارند و این تحقیق نشان میدهد که در موارد مورد مطالعه برخی معیارهای مشترک وجود دارد و کشورها به فراخور شرایط سیاسی، اجتماعی و طبیعی خود معیارهای خاص خود را در تعیین حوزههای انتخابیه دارند.
محمود مبارکشاهی؛ محمد رضا حافظ نیا؛ ریباز قربانی نژاد؛ ابراهیم رومینا
چکیده
مبحث قومیت ومطالبات قومی یکی ازموضوعات موردتوجه درحوزۀ مطالعات علومانسانی است. دراین میان، جغرافیایسیاسی بهعنوان یکی از رشتههای پویا دراین حوزه، بهدلیل ماهیت فلسفی خود که همانا مطالعه و بررسی بُعد سیاسی فضا است، با نگرشی سیستمی، موضوع پراکندگی فضایی اقلیتها وپراکنش نواحی قومی را موردمطالعه قرارمیدهد. دراین ...
بیشتر
مبحث قومیت ومطالبات قومی یکی ازموضوعات موردتوجه درحوزۀ مطالعات علومانسانی است. دراین میان، جغرافیایسیاسی بهعنوان یکی از رشتههای پویا دراین حوزه، بهدلیل ماهیت فلسفی خود که همانا مطالعه و بررسی بُعد سیاسی فضا است، با نگرشی سیستمی، موضوع پراکندگی فضایی اقلیتها وپراکنش نواحی قومی را موردمطالعه قرارمیدهد. دراین مقاله تلاش شده است هستیشناسی دولتهای ناحیهای از دو منظر ماهیت وضرورت، مورد بررسی واقع گردد و بهاین سوال اساسی پاسخ داده شود که چه عواملی ماهیت و ضرورت تشکیل چنین سازههایی را توجیهپذیرمیسازند؟ در حوزۀ جغرافیایسیاسی،"هارتشورن" و"گاتمن" با بحث از علت وجودی دولت، برنقش نیروهای واگرا وهمگرا درایجاد و تداوم بقای کشور تاکید نمودهاند؛ دراین مقاله ضمن اشاره ونقد این نظریهها، به بررسی عوامل موثر در هستیشناسی یا بهعبارت دیگر ضرورت و چرایی دولتهای ناحیهای که امروزه درقالب الگوهای فدرالی و خودمختار، دربرخی ازکشورها بهمنصه ظهوررسیدهاند، میپردازیم. هستیشناسی دولتهای ناحیهای درچارچوب حکومتهای ملی و مستقل، قابلیت تبیین و بررسی را دارند. ماهیت این گونه سازههای فضایی، بدون وجود کشور وحکومت ملی مستقل، امکان طرح نداشته وموضوعیت خود را از دست میدهند. این مقاله، از لحاظ هدف، بنیادی بوده واز لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی میباشد. دراین تحقیق روش گردآوری اطلاعات، باتوجه به نوع وابعاد آن بهصورت کتابخانهای میباشد. نتایج تحقیق نشان میدهد عواملی همچون حق تعیین سرنوشت و خودگردانی ناحیهای، تقسیم قدرت درابعاد مختلف فضایی، ادراک هویتی وفضایی، شکوفایی توانمندیهای ناحیهای، هویتطلبی ناحیهای، بحرانزدایی منطقهای و محلی از قلمرو ملی و مدیریت فضا و ایجاد تفاهم میان سازههای ناهمگون و ایجاد تعادل ناحیهای، ضرورت وماهیت تشکیل دولتهای ناحیهای را توجیهپذیرمیسازند.
مصطفی قادری حاجت؛ محمد رضا حافظ نیا
چکیده
بواسطه تهدیدات و شرایط پیچیده کنونی، ضرورت تلاش برای دستیابی به عدالت فضایی یکی از اولویت های مطالعاتی جغرافیای سیاسی به عنوان علم کشورداری و اداره بهینه فضا است، لذا این پژوهش با شیوه توصیفی و تحلیلی و تکیه بر مطالعات نظری و یافته های میدانی و با استفاده از نرم افزار سنجش عدالت فضایی در پی تدوین راهکارهای دستیابی به عدالت فضایی ...
بیشتر
بواسطه تهدیدات و شرایط پیچیده کنونی، ضرورت تلاش برای دستیابی به عدالت فضایی یکی از اولویت های مطالعاتی جغرافیای سیاسی به عنوان علم کشورداری و اداره بهینه فضا است، لذا این پژوهش با شیوه توصیفی و تحلیلی و تکیه بر مطالعات نظری و یافته های میدانی و با استفاده از نرم افزار سنجش عدالت فضایی در پی تدوین راهکارهای دستیابی به عدالت فضایی در کشور می باشد. یافته ها نشان از این امر دارد که بی عدالتی فضایی حاکم بر ایران ناشی از عملکرد عوامل گستردهای است که مهمترین آنها به صورت کلی عبارتند از: جغرافیای طبیعی، توزیع طبیعی و ذاتی بنیادهای زیستی(خصوصیات ذاتی مناطق)؛جغرافیای انسانی ایران؛ نظام سیاسی، سیاستگذاری و برنامه ریزی توسعه ملی (خصوصیات اکتسابی)؛محیط ژئوپلیتیکی پیرامونی و جهانی.
مهمترین بنیان های بیعدالتی فضایی در ایران متأثر از عملکرد عوامل پیش گفته به ترتیب اهمیت عبارتند از: نابرابری در توزیع منابع، قدرت، ثروت و فرصت، ضعف نظام بودجه ریزی، ضعف مدیریت نظام منطقه ای و محلی، تبدیل نشدن عدالت فضایی به یک مطالبه عمومی و تمرکزگرایی نهادمند به عنوان با اهمیت ترین مولفه ها با تأثیرگذاری خیلی زیاد و بنیادهای طبیعی نامتوازن، ضعف ادبیات در حوزه مطالعاتی عدالت فضایی و ضعف نظام اطلاعات و حسابداری منطقهای و ملی به عنوان مولفه های با اهمیت پایین تر نسبت به سایر عوامل تشخیص داده شد. در راستای دستیابی به عدالت فضایی راهکارهای ذیل به عنوان دستورکار سیاستگذارانه توصیه می شود: توزیع فضایی بهینه جریان ثروت به عنوان پیش نیاز توسعه( مدیریت جریان پول)؛ در نظر گرفتن ردیف متمرکز با عنوان تعادل بخشی در بودجه استانها به منظور دستیابی به توازن منطقه ای؛ تقویت پتانسیل های محلی مناطق در راستای افزایش بهره وری به منظور نیل به توسعه متوازن؛ پیگیری تفکر سیستمی عدالت فضایی در سطوح محلی، منطقه ای و ملی؛ بازنگری اصول 27 گانه مبتنی بر تمرکز امور در قانون اساسی.
ابوالفضل کاوندی کاتب؛ محمدرضا حافظ نیا؛ حاتم قادری؛ غلامحسین غلامحسین زاده
چکیده
مدیریت سیاسی فضا، مطالعه روشهای چگونگی اداره، کنترل، نظارت و پیگیری در فضای جغرافیایی است. اداره سیاسی فضای جغرافیایی (در مقیاسهای متفاوت) به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر با دیدگاه راهبردی و با در نظر گرفتن محدودیتهای طبیعی، انسانی و اقتصادی در فضاهای جغرافیایی است. مدیریت سیاسی فضای ملی یا کشورداری، یکی از سطوح آن است که ...
بیشتر
مدیریت سیاسی فضا، مطالعه روشهای چگونگی اداره، کنترل، نظارت و پیگیری در فضای جغرافیایی است. اداره سیاسی فضای جغرافیایی (در مقیاسهای متفاوت) به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر با دیدگاه راهبردی و با در نظر گرفتن محدودیتهای طبیعی، انسانی و اقتصادی در فضاهای جغرافیایی است. مدیریت سیاسی فضای ملی یا کشورداری، یکی از سطوح آن است که در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد. اساساً هر حکومت برای اداره کردن و خدمت رساندن به ملت ایجاد شده و برآوردن نیازهای جمعی بر دوش آنها است. بنابراین کارایی بالای حکومتها در همه نظریههای سیاسی نمود دارد. هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی شاخصها و وظایف مدیریت سیاسی فضای ملی از دیدگاه نظریههای مختلف در علوم انسانی و ارائه مدلی جدید است. روش به کار رفته توصیفی- تحلیلی است که در پایان، شاخصها و وظایف کارکردی نظام سیاسی (کشور) در قالب شش شاخص اصلی شامل اهداف حیاتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی قرار میگیرند. برای هر یک از شاخصها، زیرمجموعههایی تعریف شده و در داخل مدلی به نام حلقهای معرفی میشوند. شاخصها با توجه به نظریههای مدیریت سیاسی فضای ملی و کارکردی حکومت و نیز نقد آنها ترسیم شدهاند. مدل حلقهای، ترسیم اولویتها، استراتژیها و اهداف مدیریت سیاسی کشور است. به این ترتیب که در حلقه نخست اهداف حیاتی قرار میگیرند که با توجه به اولویتها، نیازهای جاری و یا پایدار جامعه قابل تعیین هستند. سپس با توجه به اولویتها، حلقهها از a تا بینهایت، ترسیم میشوند. برای نگاه سیستمی به اولویتها، شعاعی بودن ویژگی دیگر مدل است تا بتوان همه اهداف کشور و جامعه را پوشش داد. هر قدر اهداف در دایرههای مرکزیتری قرار گیرند، از اهمیت بیشتری برخوردار خواهند بود. همچنین با توجه به شرایط زمانی و مکانی ممکن است اولویتها تغییر مکان دهند و از مرکز به بینهایت و یا از بینهایت به مرکز جابهجا شوند. میزان موفقیت هر کشوری انجام همه اهداف اساسی به نحوه شایسته است.
علی اکبر دبیری؛ محمد رضا حافظ نیا؛ سید یحیی صفوی؛ محمد اخباری
چکیده
جنوب آسیا و به ویژه مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان از جمله مناطقی که به شدت تحت تاثیر تروریسم و پیامدهای ناشی از آن قرار دارد. یکی از ابعاد بسیار مهم تروریسم در این منطقه، بعد ژئوپلیتیک این پدیده و تاثیرگذاری متغیرهای ژئوپلیتیک در شکلگیری و فعالیت گروههای تروریستی است. هدف این پژوهش نیز شناسایی و ارزیابی متغیرهای ژئوپلیتیک ...
بیشتر
جنوب آسیا و به ویژه مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان از جمله مناطقی که به شدت تحت تاثیر تروریسم و پیامدهای ناشی از آن قرار دارد. یکی از ابعاد بسیار مهم تروریسم در این منطقه، بعد ژئوپلیتیک این پدیده و تاثیرگذاری متغیرهای ژئوپلیتیک در شکلگیری و فعالیت گروههای تروریستی است. هدف این پژوهش نیز شناسایی و ارزیابی متغیرهای ژئوپلیتیک موثر در شکلگیری و فعالیت گروههای تروریستی در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این مسئله است که چه متغیرهای ژئوپلیتیکی در شکلگیری و فعالیت گروههای تروریستی در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان تاثیرگذرا هستند؟ روش این پژوهش از حیث ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر گردآوری اطلاعات مبتنی بر روشهای کتابخانهای- اسنادی و پرسشنامهای است که با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است. نتایج حاصل از یافتههای اسنادی و کتابخانهای این پژوهش نشان میدهد که 8 متغیر ژئوپلیتیک شامل «قرارگیری در بین مناطق و کشورهای بحرانی جهان»، «حمایت قدرتهای مداخلگر از گسترش نهادهای آموزشی و فرهنگی ترویج دهنده ایدئولوژیهای افراطی»، «مرزهای جغرافیای طولانی، پرنفوذ و دور از دسترس»، «پیوستگی جغرافیایی گروههای قومی- مذهبی در دو سوی مرز بینالمللی»، «رقابتهای ژئوپلیتیک بین قدرتها»، «بیثباتی ناشی از نبود یک قدرت هژمونیک منطقهای یا بینالمللی» ، «موقعیت حائل»، «اختلافات ارضی و مرزی» و همچنین 21 مقوله مرتبط با این متغیرها در شکلگیری و فعالیت گروههای تروریستی در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان تاثیرگذار هستند. همچنین آمار توصیفی و استنباطی(آزمون T) حاصل از اطلاعات پرسشنامهها نشان میدهد میانگین امتیاز هر 8 متغیر ژئوپلتیک به طور معناداری از میانگین معیار(3) بالاتر است. بنابراین تاثیرگذاری این متغیرهای ژئوپلیتیک در شکلگیری و فعالیت گروههای تروریستی در مناطق مرزی بین افغانستان با پاکستان مورد تائید کارشناسان این حوزه نیز قرار دارد.
محمدرضا حافظ نیا؛ فاطمه جان احمدی؛ عهدیه آتشی
چکیده
مدیریت سیاسی فضا دارای الگوهای متعددی است که در میان آنها مدیریت سیاسی رسول خدا(ص) در مدینه النبی به دلیل قدمت و اصالت در مبنا میتواند یک الگوی منسجم دارای ابعاد و معیارهای مختلف به شمار آید و در زمره الگوی رفتارهای سیاسی دولتها و حکومتهای اسلامیدر ادوار بعدی قرار گیرد. براین اساس هدف ازاین پژوهش بررسی و تحلیل مدیریت سیاسی ...
بیشتر
مدیریت سیاسی فضا دارای الگوهای متعددی است که در میان آنها مدیریت سیاسی رسول خدا(ص) در مدینه النبی به دلیل قدمت و اصالت در مبنا میتواند یک الگوی منسجم دارای ابعاد و معیارهای مختلف به شمار آید و در زمره الگوی رفتارهای سیاسی دولتها و حکومتهای اسلامیدر ادوار بعدی قرار گیرد. براین اساس هدف ازاین پژوهش بررسی و تحلیل مدیریت سیاسی فضا در دوره حکومت پیامبر اسلام (ص) است و یافت معیارها و شناخت ابعاد مدیریتی ایشان به عنوان الگوی رفتارهای سیاسی پسا رسول خدا(ص) است. بررسیهای تاریخی نشان داد که سه مؤلفه در دولت نبوی(ص)، بعد مدیریت سیاسی فضا، بعد امنیت و دفاع و بعد سیاست خارجی از مهمترین مؤلفههای حکومت ایشان به شمار میآید. در این پژوهش متأثر از ماهیت تاریخی موضوع مورد بحث،معیارهای مرتبط با هر یک از این مؤلفهها از طریق اسناد تاریخی و منابع کتابخانهای با شیوه مطالعات تاریخی یعنی توصیف، تحلیل و استنتاج مورد بررسی و تحلیل قرارگرفت و سپس گزارهها و داده های تاریخی به منظور یافت معیارهای مورد نظر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. براین اساس بررسیهای به عمل آمده نشان داد مدیریت سیاسی فضا درحکومت پیامبر(ص) در سه بعد سیاسی فضا، بعد امنیت و دفاع و بعد سیاست خارجی قابلیت اثبات و تعمیم هریک از معیارهای خاص به اداور بعد را دارا میباشد.
محمود واثق؛ سید عباس احمدی؛ محمدرضا حافظ نیا؛ سید محمد عیسی نژاد
چکیده
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر ...
بیشتر
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر به مفهوم و معنای واژهها است، ذهن درگیر فعالیتی معرفتشناختی یا مفهومشناختی است. واژه ژئوپلیتیک امروزه در حوزههای مطالعاتی گوناگون، کاربرد فراوانی دارد و برای تحلیل و تبیین رویدادهای سیاسی و جغرافیائی در سطوح مختلف بهکار گرفته میشود. متأسفانه علیرغم کاربرد گسترده این واژه، به دلیل غلبهی رویکرد کارکردگرایانه در مطالعات جغرافیای سیاسی، بُعد نظری و مفهومی ژئوپلیتیک مورد غفلت واقع شده و چندان مورد توجه صاحبنظران قرار نگرفته است. به همین جهت، همچنان جای طرح این پرسش وجود دارد که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهومی دارد؟ هدف این مقاله، پرداختن به بُعد نظری و معرفتشناختی «ژئوپلیتیک» در راستای ارائهی پاسخ به پرسش فوق است و با توجه به خلاء و فقدان موجود در این زمینه، در پی ارائهی تبیینی درخور از ماهیت و مفهوم این واژه میباشد. مقاله حاضر با رویکرد رئالیستی و از موضع عقلانیت انتقادی و در قالب توصیفی و تحلیلهای منطقی و معرفتشناختی، به بررسی موضوع مذکور پرداخته است. مطابق یافتههای این تحقیق، مفهوم ژئوپلیتیک در زمرهی معقولات ثانیهی فلسفی یا مفاهیم اعتباری عقلی قرار میگیرد و از این روی ژئوپلیتیک در طبقهبندی علوم، جزو علوم تجربی اعتباری محسوب میشود.
عبدالوهاب خوجم لی؛ زهرا احمدی پور؛ محمدرضا حافظ نیا؛ محمدرضا پورجعفر
چکیده
کارکردهای ویژه نمادها و نشانه ها باعث شده است تا به عنوان ابزاری برای ساخت منظر به کار روند. مکانیسم و فرآیند این ساخت در این پژوهش در چارچوب تبیین مفهوم ژئوپلیتیک منظر شهری با بررسی ابعاد مفهومی دخیل در این فرایند به قرار زیر است؛ سرچشمه ها و فرایندهای شکل گیری نمادها و نشانه ها، ساختار و عوامل و کارکردهای نظام نشانهای شهر، عوامل ...
بیشتر
کارکردهای ویژه نمادها و نشانه ها باعث شده است تا به عنوان ابزاری برای ساخت منظر به کار روند. مکانیسم و فرآیند این ساخت در این پژوهش در چارچوب تبیین مفهوم ژئوپلیتیک منظر شهری با بررسی ابعاد مفهومی دخیل در این فرایند به قرار زیر است؛ سرچشمه ها و فرایندهای شکل گیری نمادها و نشانه ها، ساختار و عوامل و کارکردهای نظام نشانهای شهر، عوامل و شرایط شکل دهنده به منظر ژئوپلیتیک، معیارها و استانداردهای حاکم بر نظام نشانه ای شهر، نقش گفتمان ها در تغییر نشانه ها، عوامل مؤثر در کارکرد (مزایا و کاستی های) نمادها و کارکرد (فلسفه) های سیاسی نشانه های شهری در چارچوب مدل مفهومی. درواقع عدم کارایی صحیح نظام نشانهای شهرها همواره باعث بروز طیفهای مختلفی از ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی و نارضایتی شهروندان میشود. لذا شناخت و تبیین ابعاد مختلف آن از اهمیتی اساسی برای مدیریت شهر و نظام حاکم برخوردار است و این مهم، هدف این مقاله است. در این راستا به روش توصیفی- تحلیلی و استنباط منطقی عوامل و مفاهیم مرتبط با عملکرد قدرت و سیاست در فضا و نظام نشانهای شهر تبیین شده و برای مکانیسم عملکردی مفهوم ژئوپلیتیک منظر شهری مدل ارائه خواهد شد. نتایج این پژوهش مؤید آن است که ژئوپلیتیک منظر معرف فرایندی است که بر مبنای آن، گفتمان مسلط برای کنترل و مدیریت فضای شهر در راستای نظم سیاسی و ژئوپلیتیکی خود به خلق منظرهایی می پردازد که در آن، اعمال رقابت برای کنترل فضای شهری تابعی از روابط قدرت، سیاست و فضا است.