جغرافیای سیاسی
محمدباقر قالیباف؛ محمود واثق؛ هادی آجیلی؛ شهاب الدین شفیع
چکیده
نظریه بازیها، نظریهای شناخته شده در مطالعات سیاسی، روابط بینالملل و پژوهشهای بین رشتهای است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیاییِ ملی، منطقهای و جهانی دارد. هرچند مفهوم «رقابت» نقش کلیدی در ترسیم و شکلگیری نظریه بازی دارد اما علیرغم آن، تاکنون ادبیات علمی دانش ژئوپلیتیک برای بررسی ...
بیشتر
نظریه بازیها، نظریهای شناخته شده در مطالعات سیاسی، روابط بینالملل و پژوهشهای بین رشتهای است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیاییِ ملی، منطقهای و جهانی دارد. هرچند مفهوم «رقابت» نقش کلیدی در ترسیم و شکلگیری نظریه بازی دارد اما علیرغم آن، تاکنون ادبیات علمی دانش ژئوپلیتیک برای بررسی پدیدهها از آن بیبهره مانده است. به همین منظور تبیین ژئوپلیتیکی از نظریه بازیها در سیستمهای ژئوپلیتیکی و ورود این مفهوم به تحلیل و تبیین ژئوپلیتیکی، موضوع مقاله پیش رو است. این مقاله سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که چگونه میتوان ساختار و کارکرد نظریه بازیها در محیطهای جغرافیایی را با رویکرد سیستمهای ژئوپلیتیکی تبیین کرد؟ در پاسخ به این سؤال و با روش توصیفی تبیینی براساس مدل روششناسی پژوهش ساندرز، فرضیه مقاله عبارت است از اینکه «نظریه بازیها در رقابتها، منازعات، همکاری و همگراییها و دیگر الگوهای روابط ژئوپلیتیکی و در سیستمهای ژئوپلیتیکی پیچیده که با حداقل یک منبع جغرافیایی عینی سروکار دارد، نقش مدلسازی و ترسیم راهکارهای عملیاتی داشته و با دریافت داده و مقادیر از ژئوپلیتیک، سیستم پیچیده ژئوپلیتیکی را به تعادل و نظم جدیدی میرساند». یافتههای پژوهش نشان میدهد که نظریه بازیها موضوع مطالعات اجتماعی، سیاسی و روابط بینالملل است و به طور خاص، به دلیل محوریت «قدرت و رقابت» در این نظریه موضوع مورد بحث در دانش ژئوپلیتیک به شمار میآید. از آنجایی که کارکرد نظریه بازیها در سیستمهای ژئوپلیتیکی مدنظر است قرائت نگارندگان از مفهوم سیستم، «سیستم پیچیده ژئوپلیتیکی» با مؤلفههای نظریه پیچیدگی است.
محمدباقر قالیباف؛ مجید غلامی
چکیده
رژیمها، نظریهای شناختهشده در مطالعات سیاسی و روابط بینالملل است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیایی فراملی و جهانی دارد. هرچند مفهوم «قدرت» نقش کلیدی در فرآیند شکلگیری مفهوم رژیمها دارد اما متأسفانه تاکنون ادبیات علمی رشته ژئوپلیتیک برای بررسی پدیدهها از آن بیبهره مانده است. ...
بیشتر
رژیمها، نظریهای شناختهشده در مطالعات سیاسی و روابط بینالملل است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیایی فراملی و جهانی دارد. هرچند مفهوم «قدرت» نقش کلیدی در فرآیند شکلگیری مفهوم رژیمها دارد اما متأسفانه تاکنون ادبیات علمی رشته ژئوپلیتیک برای بررسی پدیدهها از آن بیبهره مانده است. براین اساس، تبیین ژئوپلیتیکی از مفهوم و نقش «رژیمها» در ساختارهای ژئوپلیتیکی و ورود این مفهوم به تحلیلها در رشته ژئوپلیتیک، موضوع مقاله حاضر است. این مقاله تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چگونه میتوان ساختار و کارکرد مفهوم رژیمها را با رویکرد ژئوپلیتیکی تبیین کرد؟ در پاسخ به این سؤال و با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، فرضیه مقاله عبارت است از اینکه «رژیم، ساختاری پیچیدهای از عناصر عینی و ذهنی است که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم وظیفه سازماندهی سیاسی فضای ساختار ژئوپلیتیکی را بر عهده دارد و با توزیع فضایی قدرت میان اجزای این ساختار، کارکرد ساختار را کنترل و تولید قدرت میکند؛ درواقع، رژیمها، عامل تنظیمگر کارکرد ساختارهای ژئوپلیتیکی و یک سیستم حکمرانیاند». یافتههای پژوهش نشان میدهد که رژیمهای ذهنی موضوع رشتههای مطالعات اجتماعی، سیاسی و روابط بینالملل هستند و بهطور خاص، موضوع موردبحث در رشته ژئوپلیتیک به شمار نمیآیند اما وقتی در قالب نهادها و سازمانها عینیت مییابند و بر محیطهای جغرافیایی اثر میگذارند، موضوع بحث ما در رشته ژئوپلیتیک میگردند.
یاشار ذکی؛ محمدباقر قالیباف؛ مرجان بدیعی ازنداهی؛ سید رحمت اله موسوی فر؛ سید محمد مقیمی
چکیده
عوامل و کنشگران در سطوح مختلف جغرافیایی دست به سازماندهی سیاسی فضا میزنند. سازماندهی سیاسی فضا تنها اختصاص به سطح ملی ندارد، بلکه در هر سطح جغرافیایی با توجه به سطح قدرت و به میزانی که از ابزارهای مختلف متناسب با میزان حاکمیت و قدرت بهرهمند است، میتواند اقدام به سازماندهی فضا نماید. دایره کنش نظام جهانی به عنوان کلانترین ...
بیشتر
عوامل و کنشگران در سطوح مختلف جغرافیایی دست به سازماندهی سیاسی فضا میزنند. سازماندهی سیاسی فضا تنها اختصاص به سطح ملی ندارد، بلکه در هر سطح جغرافیایی با توجه به سطح قدرت و به میزانی که از ابزارهای مختلف متناسب با میزان حاکمیت و قدرت بهرهمند است، میتواند اقدام به سازماندهی فضا نماید. دایره کنش نظام جهانی به عنوان کلانترین مقیاس جغرافیایی، سطح جهان را در بر میگیرد. مسأله پژوهش این است که نظام جهانی چگونه و از طریق کدام مکانیزمها و فرآیندها در سطح جهانی باعث سازماندهی سیاسی فضا میشود؟ روش تحقیق مقاله حاضر مبتنی بر روش کیفی و بر اصول دادهبنیاد استوار است. نظام جهانی از طریق عناصر ساختاری و غیر ساختاری موجب سازماندهی سیاسی فضا میشود. قدرت، موتور محرکه نظام جهانی برای دستیابی به اهداف خود است. نظام جهانی از طریق افزایش و تقویت قدرت ساختاری نهادها و سازمانها را به وجود میآورد. نهادها و سازمانها قوانین و هنجارهای مورد نیاز خود در سطح جهان را تولید میکنند. تمام واحدهای سیاسی ملزم به رعایت قوانین و مقررات مطلوب نظام جهانی هستند و در صورت عدم تبعیت واحدهای سیاسی و کشورها از این قوانین با قدرت قهرآمیز قدرتهای جهانی روبهرو میشوند. قدرتهای جهانی تلاش میکنند تا با برنامهریزی و نظمساختاری و غیرساختاری فضاهای ارتباطی را کنترل و فضاهای گفتمانی را تولید نمایند. این قدرتها از طریق گفتمانسازی، هویت خود را از کشورهای که به زعم آنها مخل نظم جهانی هستند متمایز کرده و آنها را از طریق قدرت قهرآمیز و یا محرومنمودن از فضاها و فرایندهای ارتباطی تنبیه نمایند. قدرتهای جهانی ضمن تولید گفتمانها از کشورهای مخالف نظامجهانی گفتمانزدایی میکنند و با عنوانهای از قبیل کشورهای محور شررات سعی در بازنمایی این کشورها تحتعنوان ضد فضاهای ارتباطی و گفتمانی دارند. در آخر قدرتهای جهانی به پشتوانه اقدامات زیربنایی خود از قبیل تاسیس نهادها و سازمانها به تولید فعالیتهای روبنایی خود از قبیل گفتمانها و هویتها میپردازند و بدین طریق فعالیتهای خود را مشروع جلوه میدهند.
محمدباقر قالیباف؛ سید عباس احمدی؛ یاشار ذکی؛ فرامرز عظیمی
چکیده
کلانشهر تهران به عنوان پایتخت و بزرگترین شهر کشور، نیازمند مدیریت کارآمدتر و بهینهای است که در طیف وسیع پیشنهادات مدیریتی رویکردهای تمرکزگرا تا تمرکززدا، الگوی حکمرانی نیمهمتمرکز پیشنهاد کاربردی متفاوتی برای اداره بهتر آن مطرح و مورد ادعا است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه توزیع فضایی قدرت، کانون تغییراتی است که الگوی نیمهمتمرکز ...
بیشتر
کلانشهر تهران به عنوان پایتخت و بزرگترین شهر کشور، نیازمند مدیریت کارآمدتر و بهینهای است که در طیف وسیع پیشنهادات مدیریتی رویکردهای تمرکزگرا تا تمرکززدا، الگوی حکمرانی نیمهمتمرکز پیشنهاد کاربردی متفاوتی برای اداره بهتر آن مطرح و مورد ادعا است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه توزیع فضایی قدرت، کانون تغییراتی است که الگوی نیمهمتمرکز با تحول آن، امکان گذار به اداره کارآمد شهر تهران را رقم خواهد زد، پژوهش حاضر با تکیه بر آن، تلاش دارد به بررسی توزیع فضایی قدرت و اولویتهای کاربردی آن در این کلانشهر بپردازد. موضوع اصلی مقاله حاضر عبارت است از ارائه اولویتهای توزیع فضایی قدرت برای اداره شهر تهران با رویکرد نیمهمتمرکز. در این راستا سوال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه در گذار از الگوی متمرکز کنونی به نیمهمتمرکز، توزیع فضایی قدرت در شهر تهران، با چه مشخصاتی در ابعاد چهارگانه اجرایی، قضایی، تقنینی و امنیتی قابل ارائه است؟ در پاسخ به سوال اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح است که «به نظر میرسد تفکیک امور حاکمیتی از امور محلی در چهار بُعد اجرایی، قضایی، امنیتی و تقنینی، مهمترین اولویت توزیع فضایی قدرت برای اداره شهر تهران در قالب الگوی نیمهمتمرکز است». روش پژوهش، کمی و با توجه به هدف، کاربردی و از نوع حل مسئله است و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل 44 نفر از اعضای هیات علمی رشته جغرافیای سیاسی در سطح دانشگاههای تهران و مدیران ارشد شهرداری تهران است که حداقل مدرک دانشگاهی آنها کارشناسی ارشد و روش نمونهگیری، گلوله برفی و ابزار اندازهگیری پرسشنامه است. یافتههای پژوهش مهمترین اولویتهای اداره شهر تهران مبتنی بر رویکرد نیمهمتمرکز را با محوریت توزیع فضایی قدرت در ابعاد تقنینی، اجرایی، قضایی و امنیتی کلانشهر تهران ارائه کرده است.
محمدباقر قالیباف؛ مرجان بدیعی؛ یاشار ذکی؛ مصیب قره بیگی
چکیده
جمهوری اسلامی ایران، پس از گذشت چهار دهه الگوهایی از سیاست و اقتصاد را بهکار گرفته که هر کدام اثرگذاریهای خاصی را در فضای جغرافیایی ایران برجای گذاشته است. نقطهی مشترک همهی الگوهای فضایی در جمهوری اسلامی ایران، کنشگری در چارچوب الگوی کاملاً متمرکز بوده است. تمرکز فزایندهی امور در واحدهای سیاسی-فضایی متمرکز، سببساز کاستیها ...
بیشتر
جمهوری اسلامی ایران، پس از گذشت چهار دهه الگوهایی از سیاست و اقتصاد را بهکار گرفته که هر کدام اثرگذاریهای خاصی را در فضای جغرافیایی ایران برجای گذاشته است. نقطهی مشترک همهی الگوهای فضایی در جمهوری اسلامی ایران، کنشگری در چارچوب الگوی کاملاً متمرکز بوده است. تمرکز فزایندهی امور در واحدهای سیاسی-فضایی متمرکز، سببساز کاستیها و نارساییهایی بوده که پراکنش فضایی عدالت و توسعه را مختل ساخته است؛ چراکه واحدهای سیاسی-فضایی، مجموعهی متفاوت و ناهمگنی از عناصر و عوامل طبیعی-انسانی را در خود جای دادهاند و فرمها و فرایندهای توزیع فضایی قدرت در چنین واحدهایی باید اصل تفاوت و ناهمگنی را درنظر گیرند. در همین راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین کاربست الگوی نیمهمتمرکز حکومت محلی برای توزیع بهینهی قدرت درون تشکیلات قضائی و امنیتی در ایران پرداخته است. نتایج، نشان از آن دارد که با دوگانهسازی توزیع فضایی قدرت در ایران به دو بخش امور محلی و امور حاکمیتی، چارچوبی منطقی برای مصداقیابی هر کدام از این دو بخش پدید میآید. در امور قضائی، تشکیلاتی مانند سازمان ثبت اسناد و املاک، سازمان زندانها و اقدامات تأمینی-تربیتی کشور، مرکز امور شوراهای حل اختلاف و سازمان پزشکی قانونی به دلیل ماهیت خدماتی-رفاهی از قابلیت فزایندهای برای واگذاری به حکومتهای محلی برخوردار هستند. در امور امنیتی نیز، ردهها و سازمانهای موجود در نیروی انتظامی، همچون معاونت صدور گذرنامه، سازمان وظیفهی عمومی، ردههایی از پلیس پیشگیری و پلیس راهنمایی و رانندگی، به سبب ماهیت پیشگیرانه و خدماتی میتواند به نمایندگان امور محلی تفویض شود.
یاشار ذکی؛ حسن کریمی؛ محمدباقر قالیباف؛ جواد اطاعت
چکیده
حوضۀ مدیترانه نام منطقه بزرگی در اطراف دریای مدیترانه است. این حوضه شامل دریای مدیترانه و مناطق قارّهای نزدیک به ساحل جنوب اروپا، شمال آفریقا و شرق مدیترانه است. مهمترین بخش حوضۀ مدیترانه که در کمربند شکنندۀ خاورمیانه نیز واقع شده است، «شرق مدیترانه» است. این حوزه کانون رقابت سه قدرت ایران، ترکیه و عربستان است. ایران از همان ...
بیشتر
حوضۀ مدیترانه نام منطقه بزرگی در اطراف دریای مدیترانه است. این حوضه شامل دریای مدیترانه و مناطق قارّهای نزدیک به ساحل جنوب اروپا، شمال آفریقا و شرق مدیترانه است. مهمترین بخش حوضۀ مدیترانه که در کمربند شکنندۀ خاورمیانه نیز واقع شده است، «شرق مدیترانه» است. این حوزه کانون رقابت سه قدرت ایران، ترکیه و عربستان است. ایران از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بر شرق مدیترانه متمرکز شده و این منطقه یکی از کانونهای نفوذی ایران است. سه کشور سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی هسته اصلی ژئوپلیتیکی ایران در شرق مدیترانه هستند. در این پژوهش که روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی بوده و برای جمعآوری اطلاعات از منابع مکتوب و اینترنت استفاده شده، در پاسخ به این سؤال که شرق مدیترانه چه تأثیری بر قلمروسازی ژئوپلیتیکی ایران در جنوب غرب آسیا دارد؟ میتوان گفت که شرق مدیترانه جایگاه ژئوپلیتیکی مهمی در قلمروسازی ایران در جنوب غرب آسیا و نهایتاً رهبری آن بر جهان اسلام دارد.یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که موقعیت شرق مدیترانه در ساحل دریای مدیترانه، نزدیکی به تنگههای جبلالطارق و سوئز، وجود اقلیتهای شیعه در سوریه و لبنان، تنها کشورهای نزدیک به ایران در اتخاذ سیاستهای منطقهای و جهانی، مکمل ژئوپلیتیکی ایران در تسلط بر بخش مرکزی جهان اسلام، مسیر انتقال انرژی ایران و عراق به اروپا و نهایتاً خاکریز ایران در مقابله با اسرائیل عوامل ژئوپلیتیکی مهمی هستند که سیاست منطقهای ایران را در شرق مدیترانه توجیه میکنند؛ بنابراین میتوان گفت که قلمروسازی ژئوپلیتیکی ایران در شرق مدیترانه، امری واقعگرایانه و در راستای تأمین منافع ملی ایران است.
محمدباقر قالیباف؛ عباس احمدی کرچ؛ یاشار ذکی؛ احسان لشگری تفرشی؛ مرتضی رضوی نژاد
چکیده
توزیع فضایی قدرت سیاسی- اجرایی در کشورها الگوهای متفاوتی دارد که در ایران از الگوی بسیط متمرکز استفاده میشود؛ گرچه این نوع نظام حکومتی در دهه اول انقلاب اسلامی سبب شد یکپارچگی و انسجام ملی کشور حفظ شود، اما در حال حاضر با توجه به تغییرات و دگرگونیهای گسترده به نظر میرسد کم کم تبدیل به عاملی بازدارنده برای پیشرفت و توسعه کشور ...
بیشتر
توزیع فضایی قدرت سیاسی- اجرایی در کشورها الگوهای متفاوتی دارد که در ایران از الگوی بسیط متمرکز استفاده میشود؛ گرچه این نوع نظام حکومتی در دهه اول انقلاب اسلامی سبب شد یکپارچگی و انسجام ملی کشور حفظ شود، اما در حال حاضر با توجه به تغییرات و دگرگونیهای گسترده به نظر میرسد کم کم تبدیل به عاملی بازدارنده برای پیشرفت و توسعه کشور شده است. سوال اصلی این پژوهش این است که مهمترین آسیبهایی که نظام بسیط متمرکز برای کشور ایجاد کرده است کداماند؟ و شدت این آسیبها نسبت به یکدیگر چگونه است؟ بر اساس مطالعات این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و با مشارکت 185 نفر از نخبگان علمی، اجرایی کشور انجام شده، 10 محور موضوعی بهعنوان مهمترین آسیبهای نظام بسیط متمرکز شناسایی و اولویتبندی شدند. این آسیبها به ترتیب در آزمون آماری t تک نمونهای مورد سنجش قرار گرفت و در نهایت به ترتیب شدت آسیب: کمتوجهی به اقتضائات ویژگیهای محلی(33.00t:)؛ مغفول ماندن ظرفیتهای قانونی و قانونگذاری(24.00t:)، ناکارآمدی نظام اداری-اجرای(24.00t:)، بیعدالتی فضایی و توسعه نامتوازن(23.00t:)، مشارکت ناقص مردم در اداره امور محلی(23.00t:)، عدم تفکیک فرآیندی فعالیتها و مسئولیتها(22.00t:)، عدم مسئولیتپذیری، حس تعلق و پاسخگویی مسئولین محلی(22.00t:)، تجمع فشارها بر دولت مرکزی(21.00t:)، عدم توسعه حزبگرایی(16.00t:)، تداوم فرهنگ سیاسی اقتدارگرا و متملقگو(14.00t:) اصلیترین چالشهایی هستند که نظام بسیط متمرکز در کشور ایجاد کرده است و به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران برای پیشرفت و توسعه با روندی سریعتر، لاجرم میبایست به این آسیبها توجه کافی نشان دهد تا مسیر تعالی جامعه را از طریق تغییر در میزان تمرکز در بستر نظام بسیط غیر متمرکز، هموار نماید.
محمدباقر قالیباف؛ جواد اطاعت؛ حسین محمدی؛ زهرا موسوی
چکیده
بیش از شش دهه از عمر حاکمیت گفتمان توسعه در جهان گذشته است. در این مدت مفهوم توسعه با تحولات نظری و عملی همراه بوده است. ابتدا رشد اقتصادی محض مورد توجه بود و امکانات طبیعی و محیطزیست به عنوان ابزار تسهیلگر توسعه تلقی میشد. با گذشت زمان صاحبنظران توسعه دریافتند چه بسا، یک واحدسیاسی بتواند به توسعه دست یابد؛ اما به دلیل عدم توجه ...
بیشتر
بیش از شش دهه از عمر حاکمیت گفتمان توسعه در جهان گذشته است. در این مدت مفهوم توسعه با تحولات نظری و عملی همراه بوده است. ابتدا رشد اقتصادی محض مورد توجه بود و امکانات طبیعی و محیطزیست به عنوان ابزار تسهیلگر توسعه تلقی میشد. با گذشت زمان صاحبنظران توسعه دریافتند چه بسا، یک واحدسیاسی بتواند به توسعه دست یابد؛ اما به دلیل عدم توجه به جنبههای محیطزیستی، تداوم توسعه محل تردید جدی قرارگیرد. بدینترتیب، از دهه 1970، رویکردهای زیست محیطی به عنوان نقد دیدگاه رابطه بین محیط زیست و توسعه که در تئوریهای رشد و مدرنیزاسیون و همچنین رویکردهای نئولیبرالی غالب شده بود، ظهور کردند. با این نگاه بود که توسعه پایدار مبنای عمل قرار گرفت. توسعهای که علاوه بر رشد اقتصادی و توسعه در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، استفاده بهینه از منابع و امکانات طبیعی و همچنین عدالت بین نسلی نیز درآن مورد توجه میباشد. با رهیافت فوق، این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سوال است که اجرای برنامههای توسعه ملی چه تاثیری بر مشکلات محیطزیستی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشته است؟ برای دستیابی به این منظور، از روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری دادهها و اطلاعات موجود به شیوه کتابخانهای-اسنادی استفاده شده است. بررسی رابطه دیدگاههای حاکم بر توسعه در ایران و مشکلات محیطزیستی دریاچه ارومیه، این پژوهش را به این نتیجه رهنمون ساخت که ناپایداری محیط زیستی دریاچه ارومیه بطور عمده تحت تاثیر برنامههای توسعه ملی بوده است.
محمدباقر قالیباف؛ محمدهادی پوینده؛ مصیب قره بیگی
چکیده
State، بهواسطه حضور همزمان در دو حوزه معرفتشناختی و علمی جداگانه به نام علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی، دارای معنا، کارکرد، ماهیت و معادل چندگانهای شده است؛ بهگونهای که نوعی آشفتگی و عدم اجماع، بهویژه در میان جغرافیدانان سیاسی را سبب گردیده است. بر طبق متون مختلف State مفهومی انتزاعی است که با مجموعهای از مفاهیم، ارزشها و اندیشهها ...
بیشتر
State، بهواسطه حضور همزمان در دو حوزه معرفتشناختی و علمی جداگانه به نام علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی، دارای معنا، کارکرد، ماهیت و معادل چندگانهای شده است؛ بهگونهای که نوعی آشفتگی و عدم اجماع، بهویژه در میان جغرافیدانان سیاسی را سبب گردیده است. بر طبق متون مختلف State مفهومی انتزاعی است که با مجموعهای از مفاهیم، ارزشها و اندیشهها در خصوص مسائل انسانی و فضایی درهمآمیخته است. بر این اساس، پژوهش حاضر با روش فراتحلیل، کوشیده تا ابعاد فلسفی-فضایی واژه State را واکاوی کند و به این پرسش پاسخ دهد که: چرا این واژه، معادلها و معانی مختلف و گهگاه متضادی (بهویژه در حوزه علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی ایران) به خود میگیرد. یافتههای پژوهش نشان میدهد به نظر میرسد که دخیل شدن عناصر و سازههای جغرافیایی و فضایی، همچون «کشور»، «ملت» و «حکومت» راه را برای تکثّر معنا و چندگانگی مفهومی آن هموار کرده است؛ بهگونهای که آن دسته از معناها و مفاهیم برآمده از State به واقعیت نزدیکتر هستند که علاوه بر دیدگاه ساختار- عاملیتیِ State دیدگاه «فضایی» و «کُلنگرانه جغرافیا» را دخالت دهند و توجه به همین امر است که دلیل تعدد معانی این مفهوم را روشن میسازد. بر این اساس، State برای بروز و ظهور عینی خود در وضعیتهای مختلف در قالب یکی از عناصر مادی تشکیل دهنده خود، یعنی سرزمین (کشور)، مردم (ملت) و حکومت متجلی میشود و علت تعدد معانی State نیز همین امر است.