جغرافیای سیاسی
محمدباقر قالیباف؛ محمود واثق؛ هادی آجیلی؛ شهاب الدین شفیع
چکیده
نظریه بازیها، نظریهای شناخته شده در مطالعات سیاسی، روابط بینالملل و پژوهشهای بین رشتهای است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیاییِ ملی، منطقهای و جهانی دارد. هرچند مفهوم «رقابت» نقش کلیدی در ترسیم و شکلگیری نظریه بازی دارد اما علیرغم آن، تاکنون ادبیات علمی دانش ژئوپلیتیک برای بررسی ...
بیشتر
نظریه بازیها، نظریهای شناخته شده در مطالعات سیاسی، روابط بینالملل و پژوهشهای بین رشتهای است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیاییِ ملی، منطقهای و جهانی دارد. هرچند مفهوم «رقابت» نقش کلیدی در ترسیم و شکلگیری نظریه بازی دارد اما علیرغم آن، تاکنون ادبیات علمی دانش ژئوپلیتیک برای بررسی پدیدهها از آن بیبهره مانده است. به همین منظور تبیین ژئوپلیتیکی از نظریه بازیها در سیستمهای ژئوپلیتیکی و ورود این مفهوم به تحلیل و تبیین ژئوپلیتیکی، موضوع مقاله پیش رو است. این مقاله سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که چگونه میتوان ساختار و کارکرد نظریه بازیها در محیطهای جغرافیایی را با رویکرد سیستمهای ژئوپلیتیکی تبیین کرد؟ در پاسخ به این سؤال و با روش توصیفی تبیینی براساس مدل روششناسی پژوهش ساندرز، فرضیه مقاله عبارت است از اینکه «نظریه بازیها در رقابتها، منازعات، همکاری و همگراییها و دیگر الگوهای روابط ژئوپلیتیکی و در سیستمهای ژئوپلیتیکی پیچیده که با حداقل یک منبع جغرافیایی عینی سروکار دارد، نقش مدلسازی و ترسیم راهکارهای عملیاتی داشته و با دریافت داده و مقادیر از ژئوپلیتیک، سیستم پیچیده ژئوپلیتیکی را به تعادل و نظم جدیدی میرساند». یافتههای پژوهش نشان میدهد که نظریه بازیها موضوع مطالعات اجتماعی، سیاسی و روابط بینالملل است و به طور خاص، به دلیل محوریت «قدرت و رقابت» در این نظریه موضوع مورد بحث در دانش ژئوپلیتیک به شمار میآید. از آنجایی که کارکرد نظریه بازیها در سیستمهای ژئوپلیتیکی مدنظر است قرائت نگارندگان از مفهوم سیستم، «سیستم پیچیده ژئوپلیتیکی» با مؤلفههای نظریه پیچیدگی است.
جواد حمیدی راوری؛ فرهاد حمزه؛ علی بیژنی
چکیده
همواره در معادلات منطقه ای جغرافیایی ، بازیگران منطقه ای در تلاشند قلمرو ژئوپلیتیکی خود را گسترش دهند . در این میان همواره کشورهای ترکیه ، عربستان ، قطر و ایران در راستای افزایش نفوذ و قدرت گیری در این معادلات هر یک از تاکتیک های خاص و گروه های مختلف استفاده نمودند که در این زمینه در طی سال های اخیر حزب الله لبنان که از مهمترین همپیمانان ...
بیشتر
همواره در معادلات منطقه ای جغرافیایی ، بازیگران منطقه ای در تلاشند قلمرو ژئوپلیتیکی خود را گسترش دهند . در این میان همواره کشورهای ترکیه ، عربستان ، قطر و ایران در راستای افزایش نفوذ و قدرت گیری در این معادلات هر یک از تاکتیک های خاص و گروه های مختلف استفاده نمودند که در این زمینه در طی سال های اخیر حزب الله لبنان که از مهمترین همپیمانان جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود ، توانسته به پیروزی های چشم گیری دست پیدا کند و به موازنه آن جایگاه ژئوپلیتیکی ایران را نیز گسترش دهد . در همین زمینه پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و کاربردی به قدرت منطقه ای حزب الله در ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیک ایران پرداخته است . جامعه آماری پژوهش از کلیه کارشناسان نظامی و ژئوپلیتیک تشکیل شده که حجم نمونه آن تعداد 40 نفر تخمین زده شد .در راستای تحلیل یافته ها نیز از آزمون های بینومال تست ، میانگین و همبستگی پیرسون در نرم افزار spss استفاده گردید . پرسش اصلی پژوهش حاضر این مساله است که چه رابطه ای میان قدرت منطقه ای حزب الله و ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیک ج ا ایران وجود دارد؟ نتایج نشان داد که میان قدرت منطقه ای حزب الله و خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه و کاهش نفوذهای عربستان ، اسرائیل ، امارات و قطر رابطه مستقیمی وجود دارد و افزایش قدرت حزب الله پیروزی ایران در بحران سوریه و معادلات سیاسی منطقه خاورمیانه را در پی داشته است .
محمدباقر قالیباف؛ مجید غلامی
چکیده
رژیمها، نظریهای شناختهشده در مطالعات سیاسی و روابط بینالملل است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیایی فراملی و جهانی دارد. هرچند مفهوم «قدرت» نقش کلیدی در فرآیند شکلگیری مفهوم رژیمها دارد اما متأسفانه تاکنون ادبیات علمی رشته ژئوپلیتیک برای بررسی پدیدهها از آن بیبهره مانده است. ...
بیشتر
رژیمها، نظریهای شناختهشده در مطالعات سیاسی و روابط بینالملل است که استفاده زیادی در تحلیل پدیدهها در ابعاد مختلف و در سطوح جغرافیایی فراملی و جهانی دارد. هرچند مفهوم «قدرت» نقش کلیدی در فرآیند شکلگیری مفهوم رژیمها دارد اما متأسفانه تاکنون ادبیات علمی رشته ژئوپلیتیک برای بررسی پدیدهها از آن بیبهره مانده است. براین اساس، تبیین ژئوپلیتیکی از مفهوم و نقش «رژیمها» در ساختارهای ژئوپلیتیکی و ورود این مفهوم به تحلیلها در رشته ژئوپلیتیک، موضوع مقاله حاضر است. این مقاله تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چگونه میتوان ساختار و کارکرد مفهوم رژیمها را با رویکرد ژئوپلیتیکی تبیین کرد؟ در پاسخ به این سؤال و با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، فرضیه مقاله عبارت است از اینکه «رژیم، ساختاری پیچیدهای از عناصر عینی و ذهنی است که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم وظیفه سازماندهی سیاسی فضای ساختار ژئوپلیتیکی را بر عهده دارد و با توزیع فضایی قدرت میان اجزای این ساختار، کارکرد ساختار را کنترل و تولید قدرت میکند؛ درواقع، رژیمها، عامل تنظیمگر کارکرد ساختارهای ژئوپلیتیکی و یک سیستم حکمرانیاند». یافتههای پژوهش نشان میدهد که رژیمهای ذهنی موضوع رشتههای مطالعات اجتماعی، سیاسی و روابط بینالملل هستند و بهطور خاص، موضوع موردبحث در رشته ژئوپلیتیک به شمار نمیآیند اما وقتی در قالب نهادها و سازمانها عینیت مییابند و بر محیطهای جغرافیایی اثر میگذارند، موضوع بحث ما در رشته ژئوپلیتیک میگردند.
احسان مزدخواه؛ سمیه حمیدی
چکیده
در چند سال اخیر، با گسترش انقلاب صنعتی چهارم و رشد روندهای فرافناورانه ای مانند هوش مصنوعی بهعنوان یک بزنگاهِ حساس بین المللی، ژئوپلیتیک دچار تغییر و تحول شده است. اساساً آشنازدایی از بسترهای علمی سیاست خارجی و روابط بینالملل در خوانش های کلاسیک و روایت سازی هایی از مسئله وارگی و مسئله بودگی سیال در این حوزه ...
بیشتر
در چند سال اخیر، با گسترش انقلاب صنعتی چهارم و رشد روندهای فرافناورانه ای مانند هوش مصنوعی بهعنوان یک بزنگاهِ حساس بین المللی، ژئوپلیتیک دچار تغییر و تحول شده است. اساساً آشنازدایی از بسترهای علمی سیاست خارجی و روابط بینالملل در خوانش های کلاسیک و روایت سازی هایی از مسئله وارگی و مسئله بودگی سیال در این حوزه با تأکید بر روندهایی چون هوش مصنوعی و کلان داده ها منجر به تغییر ژئوپلیتیک به فرا – ژئوپلیتیک شده که این تحولات و ترتیبات نوین بستری برای تغییر رقابت های بین المللی است. این مقاله با مفروض گرفتن رقابت های ژئوپلیتیکی دولتها در قالب هوش مصنوعی و با بهره گیری از روش تحلیلی – توصیفی به دنبال پاسخ به این سؤال است که ژئوپلیتیک چگونه توسط هوش مصنوعی و کلان داده ها دچار تحول شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که هوش مصنوعی منجر به بازطراحی کارکرد ژئوپلیتیک در عصر کلان داده ها و رقابت های الگوریتمی گردیده است.
حسن نورعلی؛ زهرا پیشگاهی فرد
چکیده
قسمت اعظمی از فرایند توسعه ژئوپلیتیک، مرهون نظریههایی بوده است که در دو قرن اخیر توسط دانشمندان جهانی اندیش مطرحشده است. نظریههای ژئوپلیتیکی با ماهیت پیشبینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیتهای جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرحشدهاند. هدف اصلی این پژوهش، با روش جمعآوری داده به شکل اسنادی ...
بیشتر
قسمت اعظمی از فرایند توسعه ژئوپلیتیک، مرهون نظریههایی بوده است که در دو قرن اخیر توسط دانشمندان جهانی اندیش مطرحشده است. نظریههای ژئوپلیتیکی با ماهیت پیشبینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیتهای جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرحشدهاند. هدف اصلی این پژوهش، با روش جمعآوری داده به شکل اسنادی و کتابخانهای و شیوۀ تحلیل اطلاعات توصیفی – تحلیلی، واکاوی نقش ایالاتمتحده در نظریههای ژئوپلیتیک سه دوره کلاسیک، مدرن و پستمدرن با رجوع به منابع معتبر بینالمللی بر اساس دو طیف ازنظریهپردازان آمریکایی و غیر آمریکایی میباشد. در این مقاله با بررسی 30 نظریه از تئوریسینهای ژئوپلیتیک استدلال شده است که هر کدام از این اندیشمندان سعی دارند که با توجه به استراتژی و منافع کشور خود، بهنوعی نقش ایالاتمتحده را در نظم جهانی بهعنوان تهدید یا فرصت در نظام ژئوپلیتیک جهانی، به دولتمردان کشور خود یا جهانیان بازنمایی کنند؛ بنابراین، از سرآغازنظریهپردازی ژئوپلیتیکی در اواخر قرن نوزدهم تا سال 2020، ردپای هژمونیک ایالاتمتحده همواره به چشم میخورد.
اسماعیل علمدار؛ الهه کولایی
چکیده
کشورهای ایران و روسیه از دیرباز دو قطب مهم در دو سوی دریای خزر بوده اند که در مناطق هارتلند و ریملند جهانی قرارگرفته اند. اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک دو کشور نسبت به سایر کشورهای منطقه سبب شده نقش پویاتری در معادلات سیاسی آسیای مرکزی و قفقاز داشته باشند. ازآنجاکه امروزه عامل قدرت و وزن ژئوپلیتیکی در روابط بینالملل اهمیت ...
بیشتر
کشورهای ایران و روسیه از دیرباز دو قطب مهم در دو سوی دریای خزر بوده اند که در مناطق هارتلند و ریملند جهانی قرارگرفته اند. اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک دو کشور نسبت به سایر کشورهای منطقه سبب شده نقش پویاتری در معادلات سیاسی آسیای مرکزی و قفقاز داشته باشند. ازآنجاکه امروزه عامل قدرت و وزن ژئوپلیتیکی در روابط بینالملل اهمیت دوچندان یافته است و روسیه یک قدرت جهانی و ایران یک قدرت منطقه ای قلمداد میشود؛ دو کشور همواره در روابط خود از این عامل ها در جهت اعمال سیاستهای خود بهره میبرند. نظریه واقعگرایی هانس مورگنتا که بر توازن قوا و نقش عامل قدرت تأکید دارد، گواهی بر این ادعا میباشد. این مقاله سعی دارد با روش کیفی و رویکرد توصیفی-تحلیلی و از دیدگاه نظریه توازن قوا به تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و روسیه پس از انقلاب اسلامی بپردازد. براین اساس نتایج پژوهش حاکی از آن است، همانطور که مورگنتا بر عامل قدرت و منافع ملی بهعنوان مهمترین شاخص در روابط بین الملل تأکید دارد، روسیه همواره همۀ روابط سیاسی خود را با ایران بهویژه در مسائل منطقۀ آسیای مرکزی – قفقاز- غرب آسیا و برجام در راستای منافع ملی خود تدوین کرده و روابط تاکتیکی خود را با ایران مبتنی بر اهداف استراتژیک در جهت افزایش قدرت و وزن ژئوپلیتیکی خود بهره برده است. ولی به نظر میرسد، تصمیمگیرندگان در عرصه روابط خارجی باید بیشازپیش به این عوامل توجه کنند.
محسن عزیززاده طسوج؛ زهرا احمدی پور؛ محمدرضا حافظ نیا؛ سید محمد کاظم سجاد پور
چکیده
ژئوپلیتیک در طول تاریخ خود با مفاهیمی چون جنگ، رقابت و قدرت همراه بوده است؛ در ژئوپلیتیک سنتی حکومتها به دنبال قلمرو یابی؛ مدیریت سرزمین و دستیابی به قدرت بودند بهگونهای که ژئوپلیتیک سنتی بیانگر دیدگاههای قدرتمندان از جهان بود؛ اما تحولات صورت گرفته در عرصههای مختلف زمینهساز شکلدهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه ژئوپلیتیک ...
بیشتر
ژئوپلیتیک در طول تاریخ خود با مفاهیمی چون جنگ، رقابت و قدرت همراه بوده است؛ در ژئوپلیتیک سنتی حکومتها به دنبال قلمرو یابی؛ مدیریت سرزمین و دستیابی به قدرت بودند بهگونهای که ژئوپلیتیک سنتی بیانگر دیدگاههای قدرتمندان از جهان بود؛ اما تحولات صورت گرفته در عرصههای مختلف زمینهساز شکلدهی به مباحث جدید در عرصه مطالعه ژئوپلیتیک گردید. اندیشه حاکم بر ساختارها و نظام بینالمللی در زمان معاصر با ظهور و تجلی اولویتهای مادی و معنوی جدید ازجمله: نیاز بشریت به زندگی در فضای صلح، اهمیت گام برداشتن بهسوی توسعه و کرامت انسانی بر پیشگیری از درگیریهای مسلحانه و کاهش خشونتهای ناشی از جنگ تقدم یافته است. مطالعه و بررسی علمی نحوه استقرار شیوههای عینیتبخشی به چنین هدفی، امروزه از بنیانهای اساسی مفهوم ژئوپلیتیک است. بر این اساس، مقاله حاضر درصدد تبیین فرایند ژئوپلیتیک صلح است. این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد شکلگیری هویتهای جدید منطقهای، شکلگیری مجموعه امنیتی منطقهای، توسعه اجتماعی، ساختارها و کارکردهای نهادهای بینالمللی، غالب ساختن گفتمان صلح و عدالت جهانی، مبارزه جهانی با تروریسم، مداخلات بشردوستانه، رعایت مناسبات حقوق بشر و حقوق بینالملل ، گسترش گفتوگوهای بینالمللی، تشنجزدایی و اعتمادسازی در کشورها، مناطق و جهان، در حال افزایش است بهگونهای که در رویکردی انسانگرا ؛کاهش رنجهای انسان از مهمترین مزایای ژئوپلیتیک صلح در فضای جغرافیایی به شمار میرود.
زهرا حاجی زاده قوچان عتیق؛ سیروس احمدی نوحدانی؛ عبدالرضا فرجی راد؛ حجت مهکویی
چکیده
ضرورت تعامل با اقتصاد جهانی و تحقق توسعه در جهان جدید، سبب شده است چین با طرح احیای جاده ابریشم باستانی، برنامه بلند پروازانهای را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی، در جهان آغاز کند. چین به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت در ساختار نوین نظام بینالملل، در حال تعریف و تثبیت موقعیت منطقهای و جهانی خود میباشد و با اجرای طرح ابتکار کمربند- ...
بیشتر
ضرورت تعامل با اقتصاد جهانی و تحقق توسعه در جهان جدید، سبب شده است چین با طرح احیای جاده ابریشم باستانی، برنامه بلند پروازانهای را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی، در جهان آغاز کند. چین به عنوان یکی از ارکان اصلی قدرت در ساختار نوین نظام بینالملل، در حال تعریف و تثبیت موقعیت منطقهای و جهانی خود میباشد و با اجرای طرح ابتکار کمربند- جاده، در پی افزایش کارآمدی مرزهای داخلی، بهبود تجارت میان کریدورهای اقتصادی، بهبود دسترسی به بازار اروپا، افزایش صادرات محصولات، گسترش همکاریهای بانکی، مالی، توسعه سرمایه در حوزه گردشگری و ... میباشد.
سید شمس الدین صادقی؛ زینب شریفی؛ سمیرا مرادی؛ حمیدرضا حشمتی جدید
چکیده
علل و عوامل، ریشهها و تداوم منازعات میان دولتها و پیامدهای ناشی از آن، از جایگاه مهمی در نظریههای ژئوپلیتیک برخوردار است. از این رو، نظریهپردازان ژئوپلیتیک به شیوههای مختلف سعی کردهاند برای تقلیل و پیشگیری از منازعات میان دولتها با طرح نظریهها و مدلهای مختلف به تبیین و تحلیل این مهم بپردازند. یکی از نظریههای مطرح ...
بیشتر
علل و عوامل، ریشهها و تداوم منازعات میان دولتها و پیامدهای ناشی از آن، از جایگاه مهمی در نظریههای ژئوپلیتیک برخوردار است. از این رو، نظریهپردازان ژئوپلیتیک به شیوههای مختلف سعی کردهاند برای تقلیل و پیشگیری از منازعات میان دولتها با طرح نظریهها و مدلهای مختلف به تبیین و تحلیل این مهم بپردازند. یکی از نظریههای مطرح در میان نظریات ژئوپلیتیک، «مدلِ های پوتیتکای پیتر هاگت» است که مبنای پژوهش حاضر است. منازعات ابعاد و سطوح مختلفی دارد که یکی از آن، منازعات در سطح منطقهای است. بر این اساس تحلیل منازعات منطقهای، به ویژه منازعات میان دولتها در منطقه حساس و استراتژیک غرب آسیا، از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از منازعات مهمی که در این منطقه رخ داد جنگ ایران و عراق است که هشت سال به طول انجامید. بنابر این در پژوهش حاضر سعی میشود با استفاده از مدل ذکر شده به این سوال پاسخ داده شود که تا چه میزان منابع جغرافیاییِ منازعات منطقهای در میان دو کشور ایران و عراق، با عوامل دوازده گانه مدلِ های پوتیتکای هاگت قابل تطبیق میباشد؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و یافتههای تحقیق ضمن توضیح مؤلفههای مدلِ های پوتیتکای پیتر هاگت در درک مسئله این پژوهش، تاییدگر این فرضیه است که از دوازده عاملی که هاگت به عنوان منابع جغرافیایی تنشزا نام میبرد، هفت مورد از آن به وضوح در روابط دو کشور ایران و عراق مشاهده میشود و در بروز جنگ میان آنها، نقش داشته است.
محمد اخباری؛ محمد بصیری صدر
چکیده
بزرگترین تهدید زیستمحیطی امروز گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی است. اثرات تغییر اقلیم منجر به کمبود آب و غذا، بیماری، بیکاری و مهاجرت، فقر، تنشها در خصوص منابع و بیثباتی جهانی میشود. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل اثرات تغییر اقلیم در کشور و تأثیر آن بر توسعۀ پایدار و ژئوپلیتیک است. این مقاله از نوع توصیفی‑تحلیلی با روش پیمایشی ...
بیشتر
بزرگترین تهدید زیستمحیطی امروز گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی است. اثرات تغییر اقلیم منجر به کمبود آب و غذا، بیماری، بیکاری و مهاجرت، فقر، تنشها در خصوص منابع و بیثباتی جهانی میشود. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل اثرات تغییر اقلیم در کشور و تأثیر آن بر توسعۀ پایدار و ژئوپلیتیک است. این مقاله از نوع توصیفی‑تحلیلی با روش پیمایشی است. جامعۀ آماری پژوهش شامل صاحبنظران و متخصصین شاغل در سازمانهای هواشناسی، محیطزیست و پدافند غیر عامل است و پرسشنامه بر اساس شاخصهای اثرات تغییر اقلیم، توسعۀ پایدار و ژئوپلیتیک طراحی و در بین آنها توزیع گردید. تعداد 60 پرسشنامه جمعآوری شد و پس از اندازهگیری پایایی و روایی آن، با استفاده از نرمافزار (pls) و تعیین الگوی مناسب، فرضیّۀ تحقیق اثبات گردید. بر اساس یافتهها، اثرات تغییر اقلیم با توسعۀ پایدار رابطۀ معنادار و معکوس دارد و همچنین کاهش روند توسعۀ پایدار در توان ژئوپلیتیکی کشور تأثیر منفی و معناداری دارد و درنهایت کاهش توسعۀ پایدار در تأثیر تغییر اقلیم بر ژئوپلیتیک نقش میانجی دارد. سپس بهوسیلۀ «آزمون مقایسهای فریدمن» به اولویّتبندی پارامترهای تأثیرگذار تغییر اقلیم در ژئوپلیتیک پرداخته شد که به ترتیب عبارتاند از 1- فقر و ناهنجاریهای اجتماعی 2- خشکسالی 3 - مهاجرت. در قسمت پیشنهادها بر لزوم اجرای روشهای مؤثر از جمله آبخیزداری و استفاده از انرژیهای پاک جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای برای سازگاری با اثرات تغییر اقلیم تأکید شده است.
حمید درج؛ حشمت الله فلاحت پیشه
چکیده
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان روابط بین الملل، قرن بیست ویکم را باید قرن اوراسیا دانست که تسط بر آن سیادت و سروری بر جهان را ایجاد می کند. ایالات متحده از جمله بازیگرانی است که در تلاش است تا تحّکم همه جانبه خود را در این منطقه ژئوپلیتیک توسعه بخشد. در این راستا؛ مثلث ایران، روسیه و چین با هدف تأمین اهداف و منافع منطقه ای، توانمندی ...
بیشتر
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان روابط بین الملل، قرن بیست ویکم را باید قرن اوراسیا دانست که تسط بر آن سیادت و سروری بر جهان را ایجاد می کند. ایالات متحده از جمله بازیگرانی است که در تلاش است تا تحّکم همه جانبه خود را در این منطقه ژئوپلیتیک توسعه بخشد. در این راستا؛ مثلث ایران، روسیه و چین با هدف تأمین اهداف و منافع منطقه ای، توانمندی های خود را در ایجاد اتحاد استراتژیکِ ضدهژمون، به کار گرفته اند و مانع از تحقق اهداف و سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکا در اوراسیا می شوند. شرایط پیش گفته، این پرسش را بوجود می آورد که سه کشور ایران، روسیه و چین برای مقابله و کاهش نفوذ آمریکا در اوراسیا دست به چه سیاستها و اقداماتی زده اند؟ فرضیۀ قابلطرح این است که از آنجایی که سه کشور ایران، روسیه و چین بهطورفزاینده خود را مورد اهداف آمریکا می بینند؛ لذا برداشت تهدیدآمیز و ترس از محاصرهشدن، آنها را در صفحه شطرنج اوراسیا دور هم گرد آورده است. در این راستا، سه کشور، ضمن مخالفت با تحمیل هژمونی جهانی آمریکا، در راستای مهار و بهزانودرآوردن این بازیگر سلطه طلب گام برمی دارند و از این طریق به شکل دادن ترتیبات و نظم منطقه ای موردنظر با هدف تضمین و تأمین اهداف و سیاست های منطقه ای خود در صحنه سیاست اوراسیا مبادرت می ورزند. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریۀ ژئوپلیتیک شکل می گیرد.
میثم غلامی؛ سید مهدی سیدزاده ثانی
چکیده
دیوان کیفری بین المللی بهعنوان نخستین دادگاه دائمی بین المللی، بهمنظور ایجاد مسئولیت فردی برای تمام مرتکبین جرائم بینالمللی و پایاندادن به مصونیت سران کـشورها از تعقیـب، در اول جولای 2002، تشکیل شد. مطابق اساسنامه و اهداف دیوان، صلاحیت آن باید بهصورت جهانشمولی و بدون تبعیض در خصوص جرائم ارتکابی توسط دولتهای عضو و اتباع ...
بیشتر
دیوان کیفری بین المللی بهعنوان نخستین دادگاه دائمی بین المللی، بهمنظور ایجاد مسئولیت فردی برای تمام مرتکبین جرائم بینالمللی و پایاندادن به مصونیت سران کـشورها از تعقیـب، در اول جولای 2002، تشکیل شد. مطابق اساسنامه و اهداف دیوان، صلاحیت آن باید بهصورت جهانشمولی و بدون تبعیض در خصوص جرائم ارتکابی توسط دولتهای عضو و اتباع آنها و نیز در موارد ارجاع شورای امنیت، اعمال شود. با این وجود، علیرغم ارتکاب جنایات بین المللی در اقصی نقاط مختلف دنیا، شاهد این هستیم که دیوان، تنها بر جنایات های ارتکابی در قاره آفریقا متمرکز شده است چرا که از دوازده وضعیت تحت رسیدگی در دیوان، ده وضعیت آن ناظر به قاره آفریقا است. همین موضوع انتقادهای زیادی را بهویژه از سوی سران دول آفریقایی متوجه دیوان کرده است بهگونه ای که حتی برخی از دیوان کیفری بین المللی بهعنوان دادگاه کیفری بین المللی آفریقایی یاد می کنند و دول آفریقایی معتقدند که قدرت دیوان به دلیل مسائل و رویکردهای ژئوپلیتیک که از دیرباز وجود داشته است، محدود به قاره آفریقا شده است و توانایی بررسی سایر جنایات ارتکابی در سایر قاره ها را ندارد. ازاینرو، دول آفریقایی تردیدهای جدی نسبت به استقلال و بیطرفی دیوان دارند و شائبه های مبنی بر سیاسی کاری دیوان مطرح کرده اند و ضمن تهدید به خروج از عضویت دیوان، از همکاری با دیوان نیز امتناع می ورزند. در این پژوهش از دیدهگاه ژئوپلیتیک این ادعاها و انتقادات تحلیل خواهد شد و دفاعیات له و علیه اقدامات دیوان مورد ارزیابی قرار می گیرد.
ریباز قربانی نژاد
چکیده
ارزشها و عوامل جغرافیایی و ژئوپلیتیکی در بسیاری از مواقع نقش عمدهای در بروز تنش بین کشورها ایفا میکنند. که در نهایت تعدادی از آنها ممکن است تبدیل به منازعه و درگیری نیز شوند. از آنجا که ارزشهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی نسبت به سایر عوامل ایجاد کننده تنش از پایداری و دوام طولانی مدت برخوردارند و حکومتها در کوتاه مدت قادر ...
بیشتر
ارزشها و عوامل جغرافیایی و ژئوپلیتیکی در بسیاری از مواقع نقش عمدهای در بروز تنش بین کشورها ایفا میکنند. که در نهایت تعدادی از آنها ممکن است تبدیل به منازعه و درگیری نیز شوند. از آنجا که ارزشهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی نسبت به سایر عوامل ایجاد کننده تنش از پایداری و دوام طولانی مدت برخوردارند و حکومتها در کوتاه مدت قادر به حل و فصل تنش ها و منازعات ناشی از آن نیستند، شناسایی و طبقه بندی این دسته از عوامل ضروری است. در این راستا، این پژوهش به دنبال آن است تا ضمن نقد و بازبینی مدل «هایپوتیتکا»ی پیتر هاگت و بیان نواقص و کاستیهای آن به ارائه یک الگوی جدید در رابطه با سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها که مبین شرایط کنونی فضای بینالملل باشد، بپردازد. بر این اساس بنیاد پژوهش حاضر بر شناسایی و طبقه بندی سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها و ارائه آن به صورت یک الگوی جدید قرار دارد و بر این فرض استوار است که مدل پیتر هاگت در شرایط فعلی قادر به تبیین کامل سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها نیست.
این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و بهره گیری از رویکردهای استنباطی و اسنادی صورت گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که الگوی جامع سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش که مبین شرایط کنونی روابط کشورها باشد، باید عوامل و متغیرهای تنشزای ژئوکالچر، ژئواکونومیک، سیاسی، ژئواستراتژیک، سرزمینی و قلمروی، هیدروپلیتیک، زیست محیطی و عوامل مربوط به کارکرد فضای مجازی را در بر گیرد.
احسان لشگری تفرشی
چکیده
در فلسفه علم و بویژه در علوم انسانی تعریف و روش شناخت مفاهیم و موضوعات مورد مطالعه می تواند مبنای هستی شناسانه، معرفت شناسانۀ و روش شناسانۀ متفاوت و یا حتی متضاد داشته باشد. ژئوپلیتیک یکی از موضوعات علوم جغرافیایی می باشد که تفسیر آن در مکاتب مختلف روش شناسی از جمله اثباتگرایی و فرااثباتگرایی متفاوت می باشد. در این پژوهش کوشش گردیده ...
بیشتر
در فلسفه علم و بویژه در علوم انسانی تعریف و روش شناخت مفاهیم و موضوعات مورد مطالعه می تواند مبنای هستی شناسانه، معرفت شناسانۀ و روش شناسانۀ متفاوت و یا حتی متضاد داشته باشد. ژئوپلیتیک یکی از موضوعات علوم جغرافیایی می باشد که تفسیر آن در مکاتب مختلف روش شناسی از جمله اثباتگرایی و فرااثباتگرایی متفاوت می باشد. در این پژوهش کوشش گردیده با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با مراجعه به مستندات معتبر نظری کارکردهای بهینه احراز معرفت در ژئوپلیتیک در رویکرد اثباتگرای عقلانی ارائه گردد. رویکرد قیاسی از ضرورت شناخت علمی و تبیین «نظام های منسجمی» که بر روابط ژئوپلیتیک مسلط هستند سخن می گوید و شرط کاربردی بودن ژئوپلیتیک را جستجوی استنباطی و عقلانی امری « نظام مند» در میان پدیده های منفرد مورد مطالعه در مکان ها و مناطق مختلف می داند. مبتنی بر این چارچوب شناختی کل های ثابتی وجود دارد که بر مبنای آن می توان چرایی و چگونگی تحولات ژئوپلیتیک را تبیین و پیش بینی نمود. در عین حال عوامل متغیری همچون نوع نظام سیاسی نیز در مطالعات ژئوپلیتیک تأثیرگذار هستند که تعمیمگرایی از جزء به کل(استقراء) را منتفی می نماید. بدیهی است که تلفیق این دو ویژگی با انطباق با شرایط روابط بین الملل ابعاد مطالعات ژئوپلیتیک را به سوی روش شناختی اثباتگرای عقلانی سوق می دهد.
محمود واثق؛ سید عباس احمدی؛ محمدرضا حافظ نیا؛ سید محمد عیسی نژاد
چکیده
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر ...
بیشتر
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر به مفهوم و معنای واژهها است، ذهن درگیر فعالیتی معرفتشناختی یا مفهومشناختی است. واژه ژئوپلیتیک امروزه در حوزههای مطالعاتی گوناگون، کاربرد فراوانی دارد و برای تحلیل و تبیین رویدادهای سیاسی و جغرافیائی در سطوح مختلف بهکار گرفته میشود. متأسفانه علیرغم کاربرد گسترده این واژه، به دلیل غلبهی رویکرد کارکردگرایانه در مطالعات جغرافیای سیاسی، بُعد نظری و مفهومی ژئوپلیتیک مورد غفلت واقع شده و چندان مورد توجه صاحبنظران قرار نگرفته است. به همین جهت، همچنان جای طرح این پرسش وجود دارد که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهومی دارد؟ هدف این مقاله، پرداختن به بُعد نظری و معرفتشناختی «ژئوپلیتیک» در راستای ارائهی پاسخ به پرسش فوق است و با توجه به خلاء و فقدان موجود در این زمینه، در پی ارائهی تبیینی درخور از ماهیت و مفهوم این واژه میباشد. مقاله حاضر با رویکرد رئالیستی و از موضع عقلانیت انتقادی و در قالب توصیفی و تحلیلهای منطقی و معرفتشناختی، به بررسی موضوع مذکور پرداخته است. مطابق یافتههای این تحقیق، مفهوم ژئوپلیتیک در زمرهی معقولات ثانیهی فلسفی یا مفاهیم اعتباری عقلی قرار میگیرد و از این روی ژئوپلیتیک در طبقهبندی علوم، جزو علوم تجربی اعتباری محسوب میشود.
سیده سمیره حسینی؛ محسن جان پرور؛ اسکندر مرادی
چکیده
اندیشه حمایت از حقوقبشر از دیرباز برای مبارزه در برابر ستم و بیعدالتی همواره موردتوجه بوده است که دارای مفاهیم بنیادین از جمله «حق حیات، منع شکنجه، منع بردهداری، منع تبعیض نژادی، آزادی بیان و عقیده اجتماعی و مذهبی، نوع پوشش، حق اشتغال و...» می باشد، حق حیات، مهمترین و برجستهترین حق بشریت است که از طریق مداخله بشردوستانه مورد ...
بیشتر
اندیشه حمایت از حقوقبشر از دیرباز برای مبارزه در برابر ستم و بیعدالتی همواره موردتوجه بوده است که دارای مفاهیم بنیادین از جمله «حق حیات، منع شکنجه، منع بردهداری، منع تبعیض نژادی، آزادی بیان و عقیده اجتماعی و مذهبی، نوع پوشش، حق اشتغال و...» می باشد، حق حیات، مهمترین و برجستهترین حق بشریت است که از طریق مداخله بشردوستانه مورد حمایت دولتهای مختلف قرارمیگیرد. در میان مداخلات صورت گرفته از سوی کشورها در فضاهای جغرافیایی میتوان به مداخله بشردوستانه اشاره کرد. کشورها و حکومتها همواره برای دستیابی به مقاصد و منافع ملی مختلف خود و متناسب شرایط و موقعیت کشورهای دیگر، به مداخله در امور داخلی و خارجی آنان میپردازند. به نظرمیرسد که این مداخلات بشردوستانه تا حدقابلتوجهی تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله عوامل ژئوپلیتیک صورت میگیرد. براینمبنا، تحقیق حاضر با هدف شناخت مولفههای ژئوپلیتیک مؤثر بر مداخلات بشردوستانه مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه یافتههای کتابخانهای و میدانی به انجام رسیده است. بررسیهای صورت گرفته نشان دهنده آن است که به صورت کلی 47 عامل در مداخله بشردوستانه برگرفته از نظریات و دیدگاههای مختلف، مؤثر میباشند. این مولفههای ژئوپلیتیک را میتوان در قالب ابعاد جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی و جمعیتی تقسیم بندی کرد. براساس یافتههای میدانی از میان این 47 عامل 28 عامل جزء مؤلفههای (عوامل) ژئوپلیتیک مؤثر بر مداخله بشردوستانه محسوب میگردد و بقیه عوامل مؤثر بر مداخله بشردوستانه غیرژئوپلیتیک محسوب میگردند. در مجموع میتوان گفت مداخله بشردوستانه تحت تأثیر مولفههای مختلف ژئوپلیتیک صورت میگیرد که حکومتها با شناخت و آگاهی از این مولفه ها میتوانند متناسب با آنها، منافع و اهداف کشور مداخله شونده و کشور مداخلهگر را تدوین نمایند.
فاطمه سادات میراحمدی؛ یاشار ذکی
چکیده
پست مدرنیسم بسیاری از فرضیات پایه ای ژئوپلیتیک را با سستی مواجه کرده است. این تحقیق که از نوع تحقیقات بنیادی نظری است، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، با بررسی بنیانهای فکری و فلسفی ژئوپلیتیک پست مدرن، تلاش دارد به این سؤال پاسخ گوید که دامنه مطالعات ژئوپلیتیک پست مدرن چه مباحثی است. نتیجه تحقیق نشان می دهد مباحث ژئوپلیتیک پست ...
بیشتر
پست مدرنیسم بسیاری از فرضیات پایه ای ژئوپلیتیک را با سستی مواجه کرده است. این تحقیق که از نوع تحقیقات بنیادی نظری است، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، با بررسی بنیانهای فکری و فلسفی ژئوپلیتیک پست مدرن، تلاش دارد به این سؤال پاسخ گوید که دامنه مطالعات ژئوپلیتیک پست مدرن چه مباحثی است. نتیجه تحقیق نشان می دهد مباحث ژئوپلیتیک پست مدرن تأثیر پذیرفته از بحث های پست مدرن در کل علوم اجتماعی و نیز کل جغرافیای انسانی بوده است. می توان دو خط سیر کلی را در مطالعات ژئوپلیتیک پست مدرن تشخیص داد. اول، در نظر گرفتن ژئوپلیتیک پست مدرن به عنوان تردید نسبت به فراروایت های ژئوپلیتیکی، که در این زمینه به شالوده شکنی علم ژئوپلیتیک پرداخته می شود. دوم، در نظر گرفتن ژئوپلیتیک پست مدرن به عنوان مطالعه بعات ناشی از زیر سؤال رفتن پندار ژئوپلیتیکی مدرن، که در این زمینه به تحلیل مسائلی مانند فضای جریان ها، فشردگی زمان-فضا، واقلمروآگاهی، کرونوپلیتیک، اینفوپلیتیک و تبعات آنها برای تحلیل های ژئوپلیتیکی پرداخته می شود.
مصطفی رشیدی؛ عباس علی پور؛ روح اله حسین وند شکری؛ مصطفی سعیدزاده
چکیده
تقسیمات سیاسی فضای یک کشور بهمثابۀ قالب سیاسی و مدیریتی فضای ملی است. در واقع تقسیمات فضای ملی جایگاه هر بخش از پهنۀ سرزمینی را در ساختار فضایی کشور مشخص می کند. لذا تقسیمات کشوری باید براساس اصول و چهارچوب ها و واقعیت های جغرافیایی جهت کارآمدی هر چه بهتر تنظیم گردد و یک الگوی راهبردی جغرافیایی براساس قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها ...
بیشتر
تقسیمات سیاسی فضای یک کشور بهمثابۀ قالب سیاسی و مدیریتی فضای ملی است. در واقع تقسیمات فضای ملی جایگاه هر بخش از پهنۀ سرزمینی را در ساختار فضایی کشور مشخص می کند. لذا تقسیمات کشوری باید براساس اصول و چهارچوب ها و واقعیت های جغرافیایی جهت کارآمدی هر چه بهتر تنظیم گردد و یک الگوی راهبردی جغرافیایی براساس قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدها را به دست دهد. این توجه به منطق جغرافیایی در ترسیم مرزهای سیاسی درون سرزمینی، برگرفته از نگاه سازماندهی و آمایش سرزمین در سطح فضای ملی، منطقه ای و محلی است. ازاینرو در مقاله حاضر سعی بر آن است تا به آسیب شناسی ژئوپلیتیکی تقسیمات کشوری در ایران براساس منطق و واقعیت های جغرافیایی و در واقع با رویکرد سازماندهی و آمایش-سرزمین پرداخته شود. سؤال اساسی این پژوهش این است که: از منظر جغرافیا و آمایش سرزمین، تقسیمات کشوری ایران دچار چه ضعف هایی است؟ پیامدها و آسیب های ژئوپلیتیکی آن در فضای سرزمینی کشور چگونه است؟ در بخش یافته های تحقیق نگارندگان به مسئله عدم انطباق تقسیمات کشوری فعلی ایران بر نواحی جغرافیایی (طبیعی و انسانی) و نیز عدم توجه به مؤلفههای شکلی در سازماندهی سیاسی فضا و تقسیمات کشوری از جمله عوامل شکل و وسعت و استقرار نامتوازن مراکز استان ها پرداخته و چنین نتیجه گیری نموده اند که این آسیب ها به طور مستقیم بر توسعه، امنیت و توازن فضایی در کشور اثر منفی می گذارد. لازم به ذکر است که این مقاله از نوع تحقیقات کاربردی است و به شیوه ای تحلیلی-توصیفی نگاشته شده است.